سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 تعداد کل بازدید : 2746132

  بازدید امروز : 58

  بازدید دیروز : 262

وبلاگ موسسه رستگان www.mrastegan.ir

 
هرکس که در آسمان و زمین است، حتی ماهیان دریا، برای جویای دانش آمرزش می طلبند . [پیامبر خدا صلی الله علیه و آله]
 
تهیه کننده: سید مصطفی علم خواه ::: سه شنبه 89/12/3::: ساعت 11:41 صبح

حیا چیست و چند نمونه رفتاری از آن مثال بزنید؟
با تشکر از شما دوست عزیز به پاسخ پرسش شما می‌پردازیم.
حیا یکی از مهم ترین صفات نفسانی است که تأثیر فراوانی بر حوزه های مختلف زندگی اخلاقی ما دارد. نقش بارز این تأثیر، بازدارندگی است.
«حیا» در لغت به مفهوم شرمساری و خجالت است که در مقابل آن «وقاحت» و بی شرمی قرار دارد.(ابن منظور: لسان العرب، ج 8، ص 51؛ مفردات الفاظ القرآن، ص 270، و ابن اثیر: نهایه، ج 1، ص 391 )
حیا در اصطلاح عبارت است از: محصور کردن و انفعال نفس از ارتکاب محرّمات شرعیه و قبائح عقلیه وعرفیه، به جهت این‌که نکوهش نشود.
مرحوم مجلسی(رضوان الله تعالی علیه) هم تعریفی راجع به حیا دارد که می‌فرماید: «اَلحَیاءُ مَلَکَةٌ لِلنَّفسِ تُوجِبُ إِنقِباضُها عَنِ القَبیحِ وَ إِنزِجارُها عَن خِلافِ الآدابِ خَوْفاً مِنَ الَّلْومِ» ( حیا نوعی انفعال و انقباض نفسانی است که موجب خودداری از انجام امور ناپسند در انسان می گردد و منشأ آن ترس از سرزنش دیگران است. ( ابن مسکویه: تهذیب الاخلاق، ص 41؛ طوسی:اخلاق ناصری، ص 77)

ادامه مطلب...

 
تهیه کننده: سید مصطفی علم خواه ::: پنج شنبه 89/11/28::: ساعت 1:33 عصر

در روایات ما بسیار از قهر کردن دو مسلمان نهی شده به نحوی که گفته شده که از سه روز نباید بیشتر شود. حال می خواستم مقداری در باب مصادیق قهر توضیح بدهید. مثلا اگر کسی به آدم تهمت ناروا بزند یا این که توهین بکند و آن شخصی که مورد تهمت یا توهین واقع شده دیگر به هیچ عنوان با آن شخص صحبت نکند آیا این هم از مصادیق قهر است؟
در پاسخ به مطالب ذیل توجه کنید :
1- مصادیق قهر به حسب افراد و سن و سال وجنسیت و شرایط آنها متفاوت است . گاهی قهر کردن معنایش برخورد سرد وگاهی کم محلی و بی محلی کردن و گاهی غذا نخوردن و گاهی حرف نزدن و گاهی به تلفن و پیامک جواب ندادن است .
2- فردی که قهر می‌کند هدفی دارد و در واقع با قطع ارتباط جواب تلف می‌خواهد مطلب خود را به اطرافیان یا به فرد مقابل بیان کند. بعضیها بیشتر از بقیه قهر می‌کنند و برخی افراد هرگز علاقه‌ای به قهر ندارند.
3- به طور کلی هدفی که در این رابطه مورد نظر فرد است معمولا برای بیان یک ناراحتی یا یک هیجان منفی است. فرد می خواهد به طرف مقابل بگوید که ناراحت است، یا می‌خواهد کاری کند رفتار او را تغییر دهد و ... . در هر حال قهر کردن به صورت یک وسیله و یک مکانیزم در آمده است که در مواقع ناراحتی از فرد سر می‌زند. یک روش تخلیه ناراحتی است که در واقع چنین کاری را نیز انجام می‌دهد و فقط فرد به این روش عادت کرده است و معمولا قبل از اینکه فکر بهتری به ذهنش برسد که در آن لحظه فایده بهتری داشته باشد به این روش اقدام می‌کند.
برخی‌ها این روش را از دوران کودکی یاد گرفته‌اند. ممکن است کودک با مشاهده رفتار اطرافیان و بویژه والدین در مواقع ناراحتی از یک فرد دیگر رفتار آنها را الگو برداری کند. چنین کودکی یاد می‌گیرد پیام خود را با قطع ارتباط بیان کند و به روشی غیر از گفتار کلامی مفهوم ناراحتی خود را به اطرافیان برساند. بطور کلی این روش چه در کودکی یاد گرفته شده باشد و چه در بزرگسالی فرقی نمی‌کند. فرد از یک شیوه نادرست برای تنظیم رفتار خود استفاده می‌کند و در واقع نمی‌تواند به روش مناسبتری مطلب خود را بگوید، یا از خود دفاع کند.
4- انسان یک موجود اجتماعی است. وجود وابسته به شبکه اجتماعی است که در آن قرار می‌گیرد و شاید بدون آنکه متوجه باشد چنین وابستگی در او وجود دارد. در واقع بهتر است بگوئیم یک نیاز، انسان به برقراری روابط با دیگران نیازمند است. چنین نیازی نه تنها یک نیاز جسمی بلکه عمیقا یک نیاز روانی است. بنابراین دور ماندن از چنین روابطی برای وی فوق‌العاده دشوار است، مگر افرادی که به اختلالاتی دچارند که دوری از روابط اجتماعی را ترجیح می‌دهند. بر این اساس ماندن در وضعیت قهر برای افراد دشوار است. بویژه اینکه در یک سوی قهر معمولا افرادی قرار داند که به نحوی از لحاظ عاطفی برای فرد دارای اهمیت هستند، مثل قهر دو دوست یا قهر زن و شوهر.
بنابراین بازگشت به وضعیت قبلی و تمایل به آن معمولا وجود دارد، حتی در مواردی که افراد با توجه به ویژگیهای شخصیتی خود به نوعی فقدان چنین تمایلی را نشان می‌دهند. ممکن است شدت ناراحتی از طرف مقابل به قدری زیاد باشد که فرد کاملا از برقراری رابطه مجدد ، به عبارتی آشتی خوداری کند و حتی دلایل و توجیهات منطقی برای آن داشته باشد. ولی جمله ای کاش این اتفاق نمی‌افتاد... به شکلهای مختلف در ذهن افراد وجود دارد. برخی افراد بیشتر از بقیه نیاز روانی و عاطفی خود به روابط با دیگران احساس می‌کنند.
چنین افرادی هر چند یاد گرفته باشند از روش قهر به عنوان یک روش برای بیان ناراحتی استفاده کنند، اما بزودی تمایل به بازگشت در آنها بوجود می‌آید. برخی افراد به صورت خودکار در حالت هیجانی به این روش اقدام می کنند، اما بعد از مدتی که هیجاناتشان فروکش کرده و قدرت منطق نمو بیشتری یافته ، متوجه مسائلی می‌شوند که تمایل به بازگشت در آنها را بوجود می‌آورد. برخی از افراد دیگر به نظر کینه‌ای تر هستند و شاید به نظر برسد هرگز نمی‌توانند فرد مقابل را ببخشند، حتی به قیمت تحمل ناراحتیهای حاصل از قطع روابط .
5-افرادی که در قهر می‌مانند افرادی هستند که شیوه مناسب ابراز وجود ، دفاع از خود ، قاطعیت و جرات وزری را یاد نگرفته اند، نمی‌توانند هیجانات خود را بخوبی کنترل کنند و مانع از دخالت آنها در تصمیمهای منطقی شان شوند، قدرت چشم پوشی و بخشیدن دیگران را ندارند و یا غرور کاذبی برای خود ایجاد کرده‌اند و ... .
در هر حال هم خود قهر و هم عواملی که به ایجاد و تداوم آن مربوط می‌شوند استرس‌زا هستند. افکار منفی آزاد دهنده در حالت قهر شدیدا فعال می‌شوند. فرد در حال قهر بیشتر از حالتهای عادی به ویژگیها ، گفتار و رفتار منفی فرد مقابل توجه می‌کند، در حالی که در حالت برقراری دوستی این دسته از افکار بسیار کاهش می‌یابند. بر این اساس قهر و آشتیهای مداوم آزار دهنده و بهم ریزنده شرایط آرام زندگی هستند که می‌توان روشهای مناسبتر و ایده‌آل‌تری بجای آنها جایگزین کرد تا فرد بتواند با جرأت ورزی بیشتری در شرایط استرس‌زا حاضر شود، بتواند از خود دفاع کند و با حفظ دوستی و صلح به حل مشکل و اختلاف بوجود آمده مبادرت کنند.
چنین روابطی از پایایی بیشتری برخوردار هستند، آرامش فرد را تداوم می‌بخشند و از همه مهمتر راه اندازی افکار منفی که بسیار آسیب رسان برای افراد و برای روابط او هستند جلوگیری می‌کنند. فرد بهتر است با کنکاشی در خود ، علت اساسی تمایل با استفاده از ابراز بهتر را در خود پیدا کند و به رفع آن اقدام نماید. شیوه‌های جرات ورزی را یاد بگیرد، شیوه‌های کسب آرامش را یاد بگیرد و از بروز افزایش اضطراب و دیگر هیجانات منفی خود جلوگیری کند. به این ترتیب سیستم منطقی فرد نیز فعالتر شده و می‌تواند استدلال درستی داشته باشد و تصمیم های درستی اتخاذ کند.
6- در رابطه با قهر کردن به خاطر تهمت زدن و توهین فرد باید گفت که گاهی قهر جنبه نهی از منکر و جهت تربیتی دارد . مثلا گاهی اوقات والدین برای کاهش رفتار نامناسب در خود از ابزار قهر استفاده می‌کنند و به عبارتی می‌خواهند به این روش ناراحتی خود را از رفتار کودک بیان کنند . در مورد نهی از منکر گفته شده که اگر نهی لفظی و زبانی ما در بازداشتن فردی از انجام منکر اثری نداشت صورتی که بی توجهی به او وبرخورد سرد و سنگین با او در تغییر روش و عمل او موثر بود باید این راه را برگزید و در واقع این نوعی علاج مشکل و عامل باز دارنده از منکراست ومصداق اطاعت امر خداوند و عمل به وظیفه شرعی است نه برخوردی از سر لجاجت وعصبانیت و یا انتقام و تشفی دل .
7- در مورد قطع رابطه و قهر کردن با کسی به خاطر تهمت زدن و توهین او علاوه بر مطلب فوق باید توجه داشت که اگر تهمت زدن از طرف این فرد موردی و اتفاقی بوده و فردی مثبت و خوب و شایسته بوده که دچار این اشتباه شده قهر با او باید مصداق نهی از منکر و در راستای عمل به این وظیفه باشد و طبیعی است که باید محدود و کوتاه مدت و مقطعی باشد و اما اگر فردی منفی است که تهمت زدن و اهانت به افراد کار همیشه و روش و برنامه دائم او است موردی برای رفاقت و ادامه دوستی و ارتباط با او وجود ندارد .

 


 
تهیه کننده: سید مصطفی علم خواه ::: یکشنبه 89/11/24::: ساعت 1:47 عصر

وقتی انسان یک عشق زمینی دارد ای عشق انرژی نجومی به اومی دهد به طوری که حتی یک لبخند کوچک این انرژی اش را دو برابر می کند، حال در مورد خداوند، چگونه می توانیم به این مرحله از عشق برسیم وقتی که حس می کنیم با وجود تمامی تلاشها باز نوازشی از سوی او حس نمی شود هر چقدر می خواهی به او نزدیک شوی باز او خودش را از تو دور می کند؟
از این که سوال خود را با ما در میان گذاشته اید از شما متشکریم و امیدواریم پاسخ
گوی مناسبی برای شما باشیم.
هر که را جامه ز عشقى چاک شد--- او ز حرص و عیب کلى پاک شد
شاد باش اى عشق خوش سوداى ما--- اى طبیب جمله علتهاى ما
اى دواى نخوت و ناموس ما--- اى تو افلاطون و جالینوس ما
جسم خاک از عشق بر افلاک شد--- کوه در رقص آمد و چالاک شد

«عشق»

ادامه مطلب...

 
تهیه کننده: سید مصطفی علم خواه ::: یکشنبه 89/11/24::: ساعت 1:44 عصر

مدتی هست که خیلی دروغ میگویم و از ته دل هم ناراحت هستم که چرا دروغ میگویم مثلا در بعضی مسائل به پدر و مادرم دروغ میگویم مثلا با دوستانم بیرون میگردیم ولی چون میدانم آنها ناراحت میشوند به انها میگویم میروم دانشگاه چه کنم که هم دروغ نگویم و هم دل پدر و مادرمو بدست بیاورم؟
با تشکر فراوان از شما برادر عزیز و آرزوی سربلندی برای شما، از اینکه به اشکال خود به خوبى پى برده‏اید و دریافته‏اید که لازم است خود را از چنین عملى پیراسته سازید جای بسیار خوشحالی دارد چرا که تشخیص بیماری، نخستین و اصلی ترین مرحله درمان می باشد و تا بیماری معلوم نشود، درمان میسر نخواهد شد.

دروغ منشأ همه بدیها:
دروغ‏گویى گناهى است که علاوه بر اینکه فطرت انسان آن را زشت مى‏شمارد، توفیق کسب ایمان را نیز از انسان مى‏گیرد. حضرت على (ع) در این مورد مى‏فرمایند: «بنده مزه ایمان را نمى‏چشد مگر اینکه دروغ‏گویى را رها کند چه دروغ جدى و چه شوخى»( اصول کافى ج 2 ص 340).

ادامه مطلب...

 
تهیه کننده: سید مصطفی علم خواه ::: یکشنبه 89/11/24::: ساعت 1:42 عصر

من چیزی را که مادرم گفته بود بیاور در اثر فراموشی یادم رفت و مادرم با عصبانیت با من صحبت کرد و من هم گفتم که چرا خوب این طور حرف می زنی خوب یادم رفت آیا این گفته من گناه است؟
در پاسخ به مطالب ذیل توجه کنید :
الف- اصل کلی که از قران و روایات به دست می آید رعایت نهایت احترام و تکریم نسبت به والدین و پرهیز از هر نوع بی ادبی و بی احترامی و ناراحت کردن انها است .
ب- در آیه 23 سوره مبارکه اسراء خداوند در رابطه با این موضوع می فرماید : وَ قَضى‏ رَبُّکَ أَلاَّ تَعْبُدُوا إِلاَّ إِیَّاهُ وَ بِالْوالِدَیْنِ إِحْساناً إِمَّا یَبْلُغَنَّ عِنْدَکَ الْکِبَرَ أَحَدُهُما أَوْ کِلاهُما فَلا تَقُلْ لَهُما أُفٍّ وَ لا تَنْهَرْهُما وَ قُلْ لَهُما قَوْلاً کَرِیماً -پروردگارت فرمان داده جز او را نپرستید و به پدر و مادر نیکى کنید، هر گاه یکى از آنها- یا هر دو آنها- نزد تو، به سن پیرى برسند کمترین اهانتى به آنها روا مدار، و بر آنها فریاد مزن، و گفتار لطیف و سنجیده بزرگوارانه به آنها بگو.
هر گاه یکى از آن دو، یا هر دو آنها، نزد تو به سن پیرى و شکستگى برسند (آن چنان که نیازمند به مراقبت دائمى تو باشند) از هر گونه محبت در مورد آنها دریغ مدار، و کمترین اهانتى به آنان مکن، حتى سبکترین تعبیر نامؤدبانه یعنى اف به آنها مگو (إِمَّا یَبْلُغَنَّ عِنْدَکَ الْکِبَرَ أَحَدُهُما أَوْ کِلاهُما فَلا تَقُلْ لَهُما أُفٍّ) .
و بر سر آنها فریاد مزن (وَ لا تَنْهَرْهُما). بلکه با گفتار سنجیده و لطیف و بزرگوارانه با آنها سخن بگو (وَ قُلْ لَهُما قَوْلًا کَرِیماً).

ادامه مطلب...

 
تهیه کننده: سید مصطفی علم خواه ::: یکشنبه 89/11/24::: ساعت 1:41 عصر

من حدود ده ماه است که ازدواج کرده ام و در این مدت حس می کنم ارتباط قلبی ام با خدا کمرنگ شده است و با خدا غریبه تر شده ام چون توجه ام بسیار به سمت همسرم است و تمام افکار و تمرکز و احساس من به او مشغول است و حتی اهداف و قول و قرارهایم با خدا نیز کمرنگ شده. البته وقتی از همسرم دورم ارتباطم با خدا بهتر است. اما دوریش هم زجرآور است. چه کنم؟
از این که با ما سوال خود را در میان گذاشته اید از شما متشکریم. امیدواریم پاسخ گویی مناسبی برای این حس اعتماد شما باشیم.
هر که را جامه ز عشقى چاک شد--- او ز حرص و عیب کلى پاک شد
شاد باش اى عشق خوش سوداى ما--- اى طبیب جمله علتهاى ما
اى دواى نخوت و ناموس ما--- اى تو افلاطون و جالینوس ما
جسم خاک از عشق بر افلاک شد--- کوه در رقص آمد و چالاک شد

«عشق و علاقه»

ادامه مطلب...

 
تهیه کننده: سید مصطفی علم خواه ::: شنبه 89/11/23::: ساعت 11:23 صبح

چند سئوال در مورد مبحث ازدواج دارم که لطفا تمام آن را به طور کامل و مفصل شرح دهید:
الف. نقش ازدواج در رسیدن به عرفان و شناخت خداوند و چگونگی آ ن؟
ب. نقش ازدواج در رسیدن به رضای خداوند و عاقبت به خیر از دنیا رفتن و چگونگی آن؟
ج. نقش از دواج در تقویت ایمان و تقوا و با ایمان از دنیا رفتن و چگونگی آن؟
د. آیا علما و زهاد در زمان مجردی توانستن به این مقامات برسند یا در زمان متاهلی؟ و این که چگونه ازدواج در آنها تاثیر گذاشت؟
د- ازدواج در احادیث و روایت و جایگاه در نزد خداوند و فرشتگان و این که سرگذشت پس از مرگ فرد مجرد و متاهل چگونه است؟

ازدواج، تاریخچه‏اى به قدمت پیدایش انسان‏ها در کره زمین دارد و در تمام مکاتب و ادیان مطرح است اما هیچ مکتبى به اندازه اسلام براى این موضوع اهمیت قایل نبوده است. لذارسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: «ما بنی بناء فی الاسلام احب الی الله عز و جل من التزویج»؛ «هیچ بنایی در اسلام محبوب‏تر از ازدواج، نزد خداوند بنا نشده است»: (وسائل الشیعه، ج 14، ص‏3). در واقع هر ملتی در دین و آیین خود به نوعی از آن بهره‏مند است. دین اسلام بیش از همه بر آن تأکید دارد و برای آن آثار و فواید مهمی بیان کرده است که در ضمن پاسخ به سوالات شما به آنها اشاره خواهد شد.

جواب سوالها

ادامه مطلب...

 
تهیه کننده: سید مصطفی علم خواه ::: شنبه 89/11/23::: ساعت 11:20 صبح

اینکه می گویند عشق الهی مسأله ای فطری است را خوب متوجه نمی شوم. البته از یک چیز را مطمئن هستم که انسان همیشه باید چیزی را در دل دوست داشته باشد و گویا مسأله دوست داشتن که گاهی از دوست داشتن شدید تعبیر به عشق می شود در همه وجود دارد و انکار ناپذیر است . ولی اینکه چه کسی را دوست داشته باشند متفاوت است و جالب اینجاست که این دوست داشتن قابل جایگزینی است اما قابل پاکسازی نیست یعنی نمی توان قلبی را یافت که چیزی را دوست نداشته باشد. دوست دارم این مطلب را بفهمم؟
سؤال شما را از دو منظر می توان دنبال کرد: یکی فطری بودن عشق اللهی از جانب خداوند و دوم فطری بودن عشق اللهی از جانب انسان.

فطری بودن عشق اللهی از جانب خداوند:
اساس آفرینش جهان، عشق خداوند به جمال و جلوه خویش است زیرا حبّ ذات یکى از اسباب عشق است. خداوند نیز به عنوان برترین موجود، به دلیل عشق به ذات و جلوه جمالش، جهان را پدید آورد: (کنت کنزاً مخفیاً فأحببت أن أعرف فخلقت الخلق لکى أعرف- من گنج پنهانى بودم که دوست داشتم شناخته شوم، پس آفریدگان را آفریدم تا شناخته شوم(سخاوى، مقاصد الحسنه، ص 351.)
گنج مخفى بد ز پرى چاک کرد خاک را روشن‏تر ز افلاک کرد
بنابراین نخستین کسى که عشق ورزید، خداى متعال بود. او بر اساس همین عشق به خویش است که مخلوقاتش را نیز دوست مى‏دارد.( علامه طباطبایى، المیزان).

ادامه مطلب...

 
تهیه کننده: سید مصطفی علم خواه ::: شنبه 89/11/23::: ساعت 11:19 صبح

خیلی دلم می خواهد رابطه ام با اهل بیت مخصوصا امام زمان را قوی کنم چطور باید این کار را انجام دهم و چه باید بکنم که محبت ایشان در قلب من زیاد شود. سوال دومم این است که چطور می توانم ایمانم را قوی کنم گذشته از انجام واجبات و ترک محرمات آیا باید کتاب های دینی و فقهی مطالعه کنم لطفا راهنمایی ام کنید؟
پاسخ سؤال اول:
برای رسیدن به این خواست زیبا و معنوی، سعی کنید وظایف خودتان را خوب بشناسید و خوب عمل کنید. اگر انسان وظایف خود را در قبال خود و جامعه و خداوند خوب شناسایی کند و خوب عمل کند، در دنیا و آخرت سعادت مند خواهد بود و شرمنده کسی نخواهد شد.
هر کسی دو وظیفه مهم دارد: یکی خودسازی و کمک به تعالی خود از طریق دین داری و انجام وظایف دینی است و دیگری کمک به تعالی مردم و جامعه اسلامی. انجام این دو مهم به انسان اطمینان می دهد که در راه حق قدم برداشته و خدا و ائمه اطهار از او راضی هستند.
بدون شک انس با حضرات معصومین (بویژه امام زمان علیه السلام) میسر نمی شود مگر از طریق نزدیکی، سنخیت و همانند سازی شخصیت و ترتیب دادن زندگی خود، آنچنان که مورد رضایت آن حضرت (عج الله تعالی فرجه الشریف) باشد.

ادامه مطلب...

 
تهیه کننده: سید مصطفی علم خواه ::: شنبه 89/11/23::: ساعت 11:14 صبح

من قصد آزار والدین را ندارم ولی یک روزی پدرم در اتاقم آمد و دید بعضی از وسایلم جمع نیستند و من هم نمیخواستم آنها را با این کار آزار دهم و او هم سر من غر میزد که تو شلخته اس آیا من گناه کردم؟
چی کار کنم من که قصد اذیت ندارم ولی گاهی اوقات شاید سهوا موجب آزار میشم؟
با تشکر از شما دوست عزیز بخاطر اهمیتی که به مسئله احترام به پدر و مادر می دهید و امیدواریم هر روز این محبت شما به آنها رو به افزایش باشد.
احترام به والدین:
اهمیت دادن به وظایف فرزندی و نظم در امور منزل یکی از راههایی است که شما می توانید با رعایت آنها تا حدودی زحمات پدر و مادر را جبران کنید و بدین وسیله به آنها احترام بگذارید. پدر و مادر سختیهای بسیاری را بدون هیچ چشم داشتی به جان و دل می خرند تا فرزندانشان در آسایش باشند. و ما نیز باید سعی کنیم با احترام به آنها از زحماتشان قدر دانی کنیم.

  ادامه مطلب...

 
<   <<   81   82   83   84   85   >>   >
 
 
 

جستجوی واژه ها

 

حضور و غیاب

 

فهرست موضوعی یادداشت ها

بندگی[49] . خودسازی[46] . زندگی[44] . اخلاق[42] . عرفان[39] . سوال و پاسخ کوتاه[32] . سیاست[29] . نماز[27] . توحید[23] . خودشناسی[21] . اخلاق جنسی[18] . عشق[17] . گناه[16] . ایمان[15] . سوال و پاسخ کوتاه[13] . غفلت[12] . عبادت[11] . دعا[11] . اعتقاد[9] . توبه[8] . شناخت[8] . شیطان[7] . غیبت[7] . علم[7] . دنیا[7] . تربیت[7] . ازدواج[6] . احکام[6] . مذهب[6] . مرگ[6] . سیر و سلوک[6] . ولایت[6] . وظیفه[5] . معنویت[5] . ریا[5] . اجابت دعا[5] . خانواده[5] . توکل[5] . حجاب[5] . جامعه[4] . اخلاص[4] . امام زمان[4] . سلوک[4] . صبر[4] . عاشورا و عزاداری[4] . مراقبه[4] . عقل[4] . نماز شب[4] . نگاه[3] . والدین[3] . نهی از منکر[3] . غزلیات حافظ[3] . عادت[3] . عاشورا[3] . شوخی[3] . شرک[3] . ریاضت[3] . زیارت[3] . دین[3] . رمضان[3] . امید[3] . تبلیغ[3] . تصوف[3] . بصیرت[3] . انقلاب[3] . تفکر[3] . خدا[3] . حوزه و دانشگاه[3] . دروغ[3] . حیا[2] . حب دنیا[2] . حج[2] . خواب[2] . خداشناسی[2] . ارشاد[2] . تقوا[2] . حقوق[2] . چله نشینی[2] . توحیدی[2] . اهل بیت[2] . انتقاد[2] . انسان[2] . پرورش روح[2] . ترس[2] . اخلاق اجتماعی[2] . آخرت[2] . آرامش[2] . رزق و روزی[2] . دینداری[2] . ذکر[2] . رابطه با خدا[2] . زهد[2] . سعادت[2] . شخصیت[2] . شهادت[2] . شهوت[2] . سیر و سلوک[2] . شادی[2] . طلسم[2] . غضب[2] . فحش[2] . فکر[2] . فکر گناه[2] . قرب[2] . عمل[2] . عمل صالح[2] . عزاداری[2] . عزت[2] . گریه[2] . گذشت[2] . گناه و توبه[2] . معاشرت[2] . قلب[2] . کربلا[2] . کمال[2] . گوناگون[2] . هدف[2] . نماز صبح[2] . نفس[2] . مهدویت[2] . مهمانی . موسیقی . موفقیت . مومن . ناامیدی . نامحرم . نبوت . نسبیت . نفاق . نفرت . نفس اماره . نقش زنان . معیشت . مهار نفس . نماز قضا . نماینده،مجلس . همت و اراده . همسر . هنر . هو . هوس . واجب . نوحیدی . نیت . نماز جمعه . وحدت وجود . ورزش . ولایت فقیه . ولایت مداری . یاد خدا . کرامت، شفای بیماران . کربلا، عاشورا . لباس . لذت نماز . لعن . لواط . ماه رجب . مجادله . مجذوب، سالک . محاسبه . محبت . محبوبیت . محیط آلوده . مدپرستی، مدگرایی . کمال-خودشناسی-خودسازی . کینه . کم خوری . قلب سلیم . قهر . قیصر امین پور . کرامت . معرفت . معرفت خدا . معروف،منکر . معصومین . مسافرت . مسلمان واقعی . مصاحبه . گناهان صغیره . گرایش به بدی . گره در کار . عرفان کاذب . عریضه . عشق الهی . عشق مجازی . عصبانی . غذا خوردن . غرور . علم و عمل . عمر . عمره . قرب به خدا . قساوت . قضاوت . قطب . فنای فی الله . فیلم . قبر . قبولی عمل . قدرت . فطرت . فقر . غلفت . غم و غصه . طول عمر . ظرفیت . عاقبت به خیری . عبودیت . عجب و خودپسندی . شیعه . شیعه، شهادت طلبی . صحت عمل . صراط . صفات . صوفیه . طلبگی . طلبه . شادی و نشاط . شانس . سیره ائمه . سیاسی . سید حیدر آملی . سوال و پاسخ کوتاه 21 . شهید،شهادت . شناخت امامان . شخصیت ها . شرک . شکر . شلوار لی . سکس . سکولاریسم . سلامت . سلوک، عرفان، شیعه . سوء عاقبت . زیبایی . سالمندان . سالک، مجذوب . سختی ها . زبان . زنا . رابطه با دختران . رجبعلی خیاط . رحمت . رحمت خدا . دین داری . دین، وحی . خودسازی-رشد- . خودسازی-سیر و سلوک- . رضایت . رضایت خدا . رفاقت . روابط نامشروع . روزه . روشنفکر . آرزو . آرزوی مرگ . آزادی معنوی . ابتلا . آداب سلوک . احترام والدین . احضار ارواح . اخلاق اجماعی . اراده . اراده، گناه . ارامش . انتخاب، مجلس . امامان . امتحان . اعتماد به نفس . اعتکاف . اقتصاد . استجابت . استجابت دعا . استراتژی . اسلام . اسم ذات . اشک . اصولگرایی . تجلی . تجمل گرایی . تصوف و درویشی . تعادل . تغذیه . تفکر . پسر و دختر . پوشش . بصیرت- . بهشت، برزخ . بی نماز . بینش سیاسی . پائولوکوئیلو . پاکی قلب . پرخوابی . انسان، خوب و بد . انرژی . اهل بیت- . اولیای خدا . اینترنت . بخشش گناه . بخل .
 

مشترک شوید