سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 تعداد کل بازدید : 2746017

  بازدید امروز : 205

  بازدید دیروز : 549

وبلاگ موسسه رستگان www.mrastegan.ir

 
برخی سکوت ها از پاسخ دادن رساترند . [امام علی علیه السلام]
 
تهیه کننده: سید مصطفی علم خواه ::: دوشنبه 88/3/11::: ساعت 9:11 صبح

8- تاراج اموال کشور
الان ما در دریا هر مقدار که نفت استخراج می‌کنیم، گازهای آن را داریم می‌سوزانیم و مخازن مشترکی که با آن طرفی‌ها داریم آنها دارند، می‌برند و از ما هرز می‌رود این ثمره این فکر انقلابی است که بعضی از آقایان دارند خیال می‌کنند که انقلابی است و واقعاً این انقلابی است که ما اموال کشور را اینجوری به تاراج بدهیم؟
1368.9.18

9- تورم
من یک بار در جلسه‌ای گفتم ما الان پانصد میلیارد تومان طرح نیمه کاره داریم می‌دانید پانصد میلیارد تومان تقریباً 8 برابر بودجه امسال ماست که اینها همه در این برنامه باید تکمیل شود. ماندن اینها خیانت است همانطور که ماندن آنها باعث خسارت شده است. سال به سال گران‌تر می‌شوند تورم مال اینهاست اصل تورم را شما اینجا ببینید که ما اینقدر سرمایه‌گذاری بدون نتیجه کردیم.
1368.9.18

10- وضعیت بغرنج
از عقلای قوم هم آنهایی که فکر اقتصادی داشتند به من می‌گفتند تو اصلا وارد این ماجرا نشو چرا که این‌کار به این زودی درست شدنی نیست اصلاً مأیوس بودند حالا رفقای داخل همین مجلس هستند. مثلاً می‌گفتند تو برای انقلاب چهره فرهنگی و چنین و چنان هستی، آنجا می‌روی امید مردم نقش بر آب شده و خراب می‌شود این کار را نکن یک کس دیگری این کار را انجام بدهد. یعنی واقعاً کسانی که محاسبه می‌کردند حضور مرا در این مقطع برای این جامعه عاقلانه نمی‌دانستند.
1368.9.18

11- بی عدالتی
با این قوانینی که ما گذراندیم ما مردم را اینجوری می‌خواهیم اداره کنیم؟ آن‌وقت نتیجه اش هم این می‌شود که دلالها و آن بحث دیگری که یکی از برادران می‌کردند ایشان صحبت‌های ظاهر الصلاحی نمی‌کردند عدالت اجتماعی می‌خواهند، مشکلات مردم را هم می‌خواهند حل شود. چنین قوانینی همین وضع را بوجود می‌آورد یعنی نه عدالت اجتماعی را برقرار می‌سازد و نه مشکلات مردم را حل می‌کند. اگر بنا بود عدالت اجتماعی را اینجور درست بکنیم در این 10 سال درست کرده بودیم شما همه قبول دارید.
1368.9.18

12- نابودی استعدادها
این که در کشور ما کارهای تجاری، دلالی، واسطه‌گری بخش عظیمی از استعدادهای خود را می‌بلعد و کارهای اجرایی مؤثر، مفید و تولیدی و پر افتخار متولی ندارد و کسی دنبال آن نمی‌رود، بدترین مرضی است که ما دچار آن هستیم.
1368.8.27

13- ترویج تنبلی
در حال حاضر دو میلیون افغانی در ایران هستند و کار نیز می‌کنند و بعضی از کارفرماها از بین یک کارگر ایرانی و یک کارگر افغانی، کارگر افغانی را انتخاب می‌کنند زیرا او اینگونه کارها را بهتر انجام می‌دهد اما کارگر ما اینگونه فکر و عمل نمی‌کند این طرز تفکر غلط و کشنده است و بنیه اقتصادی کشور را به هم می‌زند البته شاید دلایل دیگر از قبیل مزد و شرایط مناسب داشته باشد ما باید شرایط کار را به گونه ای درست کنیم که از لحاظ فرهنگی شرایط زیستی و همه اینها مناسب باشد. البته همه تقصیرها را نمی‌خواهم به گردن آنها بیندازد می‌خواهم بگویم، فرهنگ کار و تلاش در کشور ما نیست دین ما اینگونه به ما نمی‌گوید.
1368.8.27

14- اقتصاد مریض
بحث این است که شرافت و کرامت کار باید در جامعه ما جا بیفتد اگر اینطور شد کارهای انگلی و خیالی و کاذب در کشور ما از بین می‌رود. اقتصاد در کشور ما مریض است. همه مشکلات در نرفتن به دنبال کار تولیدی پیچ و خم در کارهای اجرایی نیست ولی آن فرهنگ غلط آنها را می‌کشاند به انجام این قبیل کارها.
1368.8.27

15- کارمندان کج فکر
من به‌عنوان مسئول اجرایی کشور و رئیس جمهور منتخب شما می‌گویم سیاست دولت شما بر این است که امکانات کشور، زمین، آب، معدن، صنعت و هرچه امکانی در این کشور هست را در اختیار مردم بگذارد. برای اینکه مردم موجودی و امکانات و سرمایه شان را صرف آبادی کشور کنند. البته ممکن است در جریان کار هنوز ما با مأموران کج فکر و منحرف و تنگ نظر و نادان مواجه باشیم که در راه کار مزاحمت ایجاد کنند.
1368.10.23

16ـ رقم زشت
کاری که تا به حال شد، نتیجه این شده که ما الآن نسبت باسواد و بی‌سوادمان اینطوری است که 7/67 درصد مردم باسوادند و 3/23 درصد مردم بیسوادند که این خیلی رقم زشتی است. برای دین و جامعه‌ای که موظف شده که از گهواره تا گور به دنبال دانش باشد.
و اگر در چین هم علم را پیدا می‌کند باید برود و بگیرد و بیاورد واقعاً اصلاً چهره اسلامی ما را این زشت می‌کند که ما هنوز هم البته کار بزرگی است که ما رقم را از 47 درصد رسانده باشیم به 67 درصد و مخصوصاً در مورد خانم‌ها که اول انقلاب 40 درصدشان فقط باسواد بودند و 60 درصد بیسواد بودند آن نسبت هم اصلاح شده و هنوز هم نسبت نامعقول است.
1369.1.18


 
تهیه کننده: سید مصطفی علم خواه ::: دوشنبه 88/3/11::: ساعت 9:11 صبح

به گزارش خبرگزاری فارس، برای شناخت برخی کاندیداها راهی جز بررسی عملکرد و کارنامه کاری آنها باقی نمی ماند.گزارشی که پیش رو دارید، بخشی از سخنرانی‌های حجت الاسلام هاشمی رفسنجانی در خطبه‌های نماز جمعه سال‌های 68، 69 و 70 است. وی در این سخنرانی‌ها با ارزیابی و نقد عملکرد دولت میرحسین موسوی، به تشریح مشکلات به ارث رسیده از این دولت پرداخته است.
مشکلاتی که غالباً مردم کشورمان در آن دوران سخت با صف‌های طویل برای گرفتن کالاهای کوپنی، استفاده از گوشت‌های یخی، فقدان مواد اولیه برای کارخانه‌ها، کمبود دارو، وجود پزشکان هندی و بنگلادشی، کمبود قطعات یدکی و فرسودگی ماشین‌آلات کارخانه‌ها، قطع مکرر برق، نبود آب لوله‌کشی در روستاها، فقدان گاز لوله‌کشی در بسیاری از مناطق شهری و روستایی، از بین رفتن تولیدات کشاورزی به علت نبود شبکه صحیح حمل و نقل و توزیع، استقراض از بانک‌های خارجی، پائین بودن امید به زندگی و بسیاری از طرح‌های نیمه تمام و... در خاطر خود ثبت کرده‌اند.
بدون هیچ پیش داوری، توانمندی وضعیت و شرایط دولت موسوی را که 20 سال از کار اجرایی کلان فاصله گرفته اند ، از زبان هاشمی رفسنجانی که اکنون به عنوان حامی جدی وی فعالیت می‌کند، در دسترس خوانندگان محترم قرار می‌دهیم.

1- فساد اداری
ما چند تا مسئله عمده داریم که من در اینجا به آنها اشاره خواهم کرد: یکی همین مسئله سوء توزیع و گرانی است یکی مسئله سوء اخلاق بخشی از انسان‌هاست، بد حجابها و آن افرادی که اخلاق اسلامی را مراعات نمی‌کنند و یکی هم همین مسئله سیاسی است که از بیرون دائماً برای کشور ما مسئله می‌سازند. مسئله دیگر مسئله فساد اداری است که در بعضی از ادارات بعضی از افراد برای مردم مزاحمت‌هایی بوجود می‌آورند و ما اگر در مسیر حرکتمان اگر چرخ‌های تولید راه افتاد، اگر استفاده از منابع آن طوری که شایسته است انجام شد، اگر همه کارها را درست کردیم چنانچه این مسائلمان را حل نکنیم باز نمی‌توانیم به جایی برسیم. اگر این فساد اخلاق موجود باشد جامعه ما آن جامعه ایده‌آل اسلامی نمی‌تواند باشد.
1368.2.2

2- مشکل تعزیرات
مشکلاتی که ما در باب مالیات داشتیم و یا در خیلی از ابواب دیگر مانند تعزیرات که یک مشکل جدی در مسیر قانونگذاری و اداره کشور ما شده بود که ایشان (امام) به راحتی حل کردند. شما اجازه بدهید که من دیگر داخل جزئیات نروم چون شما اینطور چیزها را به اندازه کافی می‌دانید.
1368.3.20

3- بی برنامگی
ما قبلاً برنامه نداشتیم الان برنامه پنج ساله ما دارد آماده می‌شود که داشتن برنامه خودش تکلیف خیلی چیزها را روشن می‌کند. آینده روشن می‌شود، خطوط مشخص است معلوم است، ما به کجا می‌خواهیم برسیم، مسئولان تکلیف خودشان را می‌دانند دوباره کاری‌ها نمی‌شود و خیلی از ریخت و پاش‌ها را نخواهیم داشت و چیزهای دیگری را هم که قبلاً داشتیم الان از آن برخورداریم.
1368.5.14

4- مدیریت غلط
این شیوه‌ای که الان دولت دارد زندگی مردم را اداره می‌کند، این بدترین نوع اداره مردم است.
1368.7.8

5- بی عدالتی
شیوه توزیع درست نیست همین که هست هم درست توزیع نمی‌شود یعنی مردم یک عده‌ای به هر دلیلی به آسانی به اینها می‌رسند و یک عده‌ای هم نمی‌رسند. یعنی آن چیزهایی که دولت کوپنی کرده خوب به هر حال دیر یا زود به دست مردم می‌رسد اما اینکه کوپن نیست، عادلانه بدست مردم نمی‌رسد. این هم اشکالاتی در سیستم توزیع است برای اینکه خوب بنا نبود اینجوری شود این یک چیز موقتی بوده که تنظیم شده که باید بعداً برگردد به عرضه و تقاضا و از شبکه‌های توزیع معمولی به بازار برود و مردم بتوانند به طور عادی بروند و بخرند و این فسادها نباشد. اما این واقعیت وجود دارد که این شکل توزیع الان هست و یک نوع بی عدالتی از این طریق به مردم تحمیل می‌شود.
1368.7.8

6- خطر نقدینگی
نقدینگی بسیار زیادی الان در دست مردم است این مقدار پولی که ما در دست مردم داریم این خودش یک خطر جدی است برای اقتصاد کشور، علتش هم این است که این پولها در دوران جنگ خرج تولید نمی‌شد یا در جنگ مصرف می‌شد که برمی گشته دوباره در بازار و در دست مردم یا می‌رفتیم کالای خارجی می‌خریدیم.
1368.7.8

7- تعطیلی طرح‌ها
الان همه طرح‌های مهم شما مانده است بدلیل اینکه اجباری ندارند چرا که پولهایشان را گرفته و رفته‌اند این شیوه یک شیوه جاهلانه ای برای اداره یک کشور است.
1368.9.18


 
تهیه کننده: سید مصطفی علم خواه ::: دوشنبه 88/3/11::: ساعت 9:10 صبح

17ـ جامعه فقیرتر
مشکل عمده اقتصاد ما در پایین بودن تولید ناخالص ملی بود تولید در کشور، عدم سرمایه‌گذاری و به کار گرفته نشدن نیروها در شرایط بسیار نامطلوبی بود و روند نزولی هم داشت و اصولاً تعریف فقر و غنای یک جامعه همین جا است. اگر تولید ناخالص بیشتر باشد و سرانه به اندازه مصرفشان تولید کنند و یا بیشتر، جامعه سالم است اگر تولید کمتر از مصرف باشد جامعه فقیر است و هر مقدار کمتر، جامعه فقیرتر. حالا اگر توزیع هم ناسالم شد، یعنی همین تولید کم عادلانه پخش نشده این فقر در آن بخش که کمتر می‌برند بسیار شدیدتر خواهد شد. ماچگونه شرایطی را داریم، تولید که کم می‌شود در نتیجه تحمیل می‌شود بر بودجه دولت یعنی دولت پولی پخش می‌کند برای مخارج مردم، وقتی که خرج‌های دیگر هم تحمیل شده باشد در مقابل چیزی ندارد که پول را از مردم پس بگیرد. پول می‌دهد اما این پول برنمی‌گردد. اگر ما تولید داشته باشیم و تولیدات را به فروش برسانیم برای مردم هر چه پول مصرف می‌کنیم با تولیدات خود پول را از مردم برمی‌گردانیم این یک جریان سالم اقتصادی می‌شود.
ولی اگر تولید نباشد پول می‌ریزیم برنمی‌گردد پول زیاد که در دست مردم می‌ماند یک بلای بدتری است. این پول‌ها مدام برای خرید به بازار می‌آید و چون جنس نیست فروشنده‌ها هم مدام قیمت را بالا می‌برند برای چیزی که باید ده تومان بگیرند سی تومان می‌گیرند آنها که نمی‌توانند درآمد داشته باشند مجبورند فقیر باشند و کم بخورند آنها که فقیر نیستند خودشان را منطبق می‌کنند پس در اثر نبودن تولید، بودجه دولت کم می‌شود که کسر بودجه از بدبختی‌های هر دولت و ملت است کسر بودجه دولت مستلزم تورم و گرانی می‌شود، گرانی نتیجه کسر بودجه است کسر بودجه نتیجه کمی تولید است و فقر عمومی محصول همه اینها است. دولت در گذشته برای اینکه جلوی فقر عمومی را بگیرد یک مسکن را اجباراً به کار برده که ما هم هنوز به کار می‌بریم و آن سوبسید است. یعنی آن موجودی‌های دولت را که از منابع طبیعی مردم برمی‌داریم مانند نفت آن را به صورت ارزان یا مفت در اختیار مردم فقیر قرار می‌دهند به خاطر اینکه مقداری از مشکلات را بپوشاند.
مردم نمی‌توانند نان به قیمت عرضه و تقاضا بخرند. مردم نمی‌توانند آب، برق، گاز و نفت، حمل و نقل، دارو، بیمارستان و شیر و این قبیل کالاهای اساسی را به دلیل فقیر بودن عموم به قیمت عرضه و تقاضا خریداری نمایند و پولی که در اختیار دولت قرار دارد در واقع همان پول مردم می‌باشد، از همان پول اقدام به تهیه وسایل و ضروریات زندگی مردم به طور مجانی می‌نماید.
البته خود این مسئله به دلیل اینکه به جای سرمایه‌گذاری در جهت افزایش توان اقتصادی، اقدام به مصرف از سرمایه می‌نمود نیز عوارض ناگواری را در پی دارد.
از همین رو کشور با یک شرایط نامطلوب و غیرمفیدی مواجه شده بود.
1369.6.3

18ـ بلای نقدینگی
ما برای اینکه این بلای نقدینگی را از دست مردم خارج کنیم که به عنوان یک اهرم بسیار خطرناک و شیطانی محسوب می‌شود و هم می‌تواند خطر مهلکی برای نظام به شمار آید با امکانات خودمان به دنبال راه‌حل گشتیم.
یعنی در جامعه ما نرخ تورم به طور نامعلومی رو به افزایش بود که سعی نمودیم این رشد سرسام آور را به نصف کاهش دهیم البته هنوز روند آن رو به رشد است.
1369.6.3

19ـ کسر بودجه
ما در سال 65 ، 5/1449 میلیارد ریال کسر بودجه داشته‌ایم. یعنی رقمی حدود 150 میلیارد تومان از زمانی که لایحه بودجه را از مجلس گذرانده‌ایم با این میزان کسر بودجه مواجه بوده‌ایم. سال 1366 از 1375 میلیارد ریال کسر بودجه و در سال 67 از 4021 میلیارد ریال یعنی چیزی حدود 200 میلیارد تومان کسر بودجه برخوردار بوده است.
در سال 68 تا نیمه همان سال که ما قبول مسئولیت کردیم همین روند تداوم داشت.
1369.6.3

20ـ تورم اسکناس
در ظرف این چند سال سیاست چاپ اسکناس ما بدین شکل بوده که البته چاپ اسکناس در کشور یک امر طبیعی است یعنی در هر سال در حد تورم اسکناس منتشر می‌شود و هیچ اشکالی ندارد اما وقتی نرخ تورم افزایش می‌یابد و نقدینگی روبه افزایش می‌باشد و دولت هم با کسری بودجه مواجه باشد دائماً به امر انتشار اسکناس مشغول می‌شوند که این وضع، چندان مثبت و مفید نخواهد بود.
1369.6.3

21ـ نرخ تورم
در خصوص نرخ تورم اکنون نرخ تورم مهار شده است نه این که نرخ آن به صفر رسیده باشد. چون هنوز قیمت بسیاری از اجناس ما روند رو به افزایش دارد، بسیاری از قیمت‌ها هم در مرحله متوسطی قرار دارد و بسیاری از اجناس هم قیمت‌شان نزول یافته است.
در مجموع ارزیابی رشد نرخ‌ها به این صورت بوده است که در سال 7،65/23 یعنی 23 درصد تورم را در مورد تعدادی از کالاها اطلاق می‌نمایند که البته این رقم را بانک مرکزی با مقیاس قرار دادن قیمت تعدادی از کالاها اعلام می‌کند.
در این میان ممکن است بعضی از آنها به میزان 100 درصد گران شده باشد و بعضی‌ها به میزان 5 درصد و یا بعضی‌ها هم اصلاً افزایش نداشته باشد. همچنین در سال 66 هم نرخ تورم 7/27 درصد بوده که رقم بالایی است.
در سال 67، 89/28 درصد که نزدیک 29 درصد می‌باشد.
در سال 68، 25/17 درصد یعنی نزدیک 11، 12 درصد پائین تر از سال گذشته که باز هم مجموعه کالاهایی که مردم مصرف می‌کنند 17 درصد گران شده است.
1369.6.3

22ـ مشکل حمل و نقل
الآن بسیاری از محصولات و کالاهای موردنیاز مردم که در کارخانه‌ها، بنادر و انبارهای مزارع وجود دارد که وسیله‌ای که ما اینها را به بازار مصرف برسانیم نداریم.
چند تا از کارخانه‌های سیمان ما در تولیدشان مشکل دارند. چون انبارها پر شده و آسیاب‌ها نمی‌توانند کار کنند که ما آمدیم و بعضی‌ها را آزاد کردیم و گفتیم مردم خودشان بردارند بروند با این که سیمان کم داریم و سهمیه‌ای است گفتیم اینها را آزاد کنند. مثل ارومیه و یک مقداری در تهران. گفتیم حدود 400 هزار تن الآن ما گندم در مزارع خریده‌ایم و در آنجاها جمع شده است که می‌خواهیم به سیلوها برسانیم ولی مشکل حمل و نقل داریم. کارخانه شیشه قزوین را شنیدید که موقع زلزله حدود 100 میلیون تومان یا بیشتر از شیشه‌هایش شکست. ما به عنوان یک تخلف این قضیه را تعقیب کردیم و به آخرین نتیجه‌ای که رسیدیم این بود که حمل و نقل نتوانسته‌بود این شیشه را به نوبت برساند. حواله صادر شده بود. مردم در انتظار شیشه‌ها بودند ولی نتوانستند از کارخانه به شهرها برسانند.
البته عذر حمل و نقل هم این بود که لاستیک به موقع به او نداده‌اند. عذر لاستیک هم این بود که ما ارز نداشتیم که لاستیک بیاوریم. یعنی مجموعه رسید به اینجایی که کمبود تولید بود و ما لاستیک را به موقع نرسانده بودیم. شیشه‌ها در کارخانه به این شکل خرد شد.
همین حالا حدود یک میلیون و نیم تن کالا در بنادر و در کشتی‌ها مانده که حمل و نقل مشکل دارد.
1369.6.3

23 ـ بانک‌های خالی
بسیاری از نقدینگی‌های شناور در دست مردم، جمع‌آوری و به سمت تولید هدایت و یا در سیستم بانکی متمرکز شد. معلوم شد که موجودی بانک‌ها افزایش یافته است. علی‌رغم اینکه مردم پول خود را در خانه خود نگهداری و یا میان دست‌ها گردش می‌کرد، به بانک‌ها اعتماد کرده و آنها را تحویل بانک‌ها دادند.
حجم مسکوک و اسکناس در دست مردم پائین آمده است. از خطرناکترین موارد در اقتصاد این است که حجم مسکوک و اسکناس نزد مردم زیاد باشد.
همچنین نرخ تورم که از رشد شتابانی برخوردار بود هر سال اینگونه بود که پیش‌بینی می‌کردیم اینقدر درآمد، اینقدر هزینه و وقتی اواخر سال می‌شد می‌دیدیم که درآمدها تحقق پیدا نکرده و هزینه‌ها انجام شده و با چنین وضعیتی به مجلس می‌رفتیم و درخواست می‌کردیم که از بانک‌ها قرض بگیریم. امسال برای اولین بار است که حرکت معکوس شده و آن مقدار که بنا بود قرض کنیم، قرض نکردیم.
1369.8.9

24- طرح های نیمه تمام
خیلی از امکانات و مراکز خراب شده که بلااستفاده مانده است و در واقع عدم النفع آنها برعهده ما است. وقتی که جنگ خاتمه یافت، مبلغ 500 میلیارد تومان طرح نیمه تمام داشتیم که به تأخیر افتاده بود و به مرحله بهره‌برداری رساندن آنها کار بسیار دشواری بود.
البته همه این طرح‌ها به خاطر طولانی شدن دوران ساختش، هزینه‌شان به چند برابر رسیده است. مثلاً فولاد مبارکه‌ای که اول حدود 30 میلیارد تومان برایش در نظر گرفته بودند، الآن ما حدود 80 میلیارد تومان باید خرج آن کنیم تا کارش به پایان برسد.
1370.3.4


 
تهیه کننده: سید مصطفی علم خواه ::: دوشنبه 88/3/11::: ساعت 9:9 صبح

33- فقر مضاعف
سهم سرانه ما از تولید در سال 67، 23 هزار ریال بود که در اوج خوبی آن نزدیک به 40 هزار تومان بوده است، یعنی 53 درصد ما داشتیم و هر ایرانی در این دوران 50 درصد فقیر شده بود.
فقر واقعی یعنی این و بقیه چیزها را آدم نمی‌فهمد.
حالا خانه‌اش، فرشش، غذایش چطوری است، اینها را هر کسی می‌تواند در معیارهای اقتصادی تحمل کند و مسائل خاص خودش را دارد.

اما فقر واقعی در اقتصاد کشور یعنی کم شدن تولید سرانه و ما دچار این مصیبت شده بودیم یعنی جامعه ایرانی را وقتی محاسبه کردیم درآمد هر فردش در مجموع تولیدات کشور تقریباً نزدیک 50 درصد کم شده بود که این فقر را خیال می‌کنیم که با فشارها و تقسیم‌ها و سهمیه‌بندی‌ها و امثال اینها بتوانیم جبران کنیم که فقر جبران نمی‌شود. اگر دولت موفق باشد فقر را می‌تواند به صورت صحیح بین افراد تقسیم کند.
اگر نظام توزیع درست باشد، هنرش این است که این فقر را تقسیم کند و همه کم بخورند، کم بپوشند که ما این کار را نتوانستیم انجام دهیم.
شما در زمان جنگ دیدید که یک عده زالوصفت ماندند و نه در جنگ شرکت کردند و رفتند در بازار سیاه و از این چند نرخی‌ها استفاده کردند و آنها هم این فقر را نسبت به طبقه مستضعف قوی‌تر کردند.
بنابراین طبقه مستضعف ما فقر مضاعف داشت.
1370.5.19

34- مرض خطرناک
در کشوری که تولید نیست، سرمایه‌گذاری هم نیست یکی از ارقامی که خیلی سقوط کرده بود سرمایه‌گذاری بود بخش خصوصی سرمایه‌گذاری جدی نمی‌کرد و دولت هم چیزی نداشت، لذا بیکاری بود، این مشکل بیکاری یک مرض بسیار خطرناکی است که عوارض آن در جاهای دیگر مشخص می‌شود.
کارهای دلالی رشد می‌کند که خودش ضرر دارد.
کارهای دست فروشی و تکراری، یک کالا به جای این‌که از مزرعه بیاید و به دست مصرف‌کننده برسد در این میان چند نفر نانخور پیدا می‌کند تا به دست مردم برسد.
یکی با فروش آدامس خودش را سیر می‌کند، یکی با فروش سیگار، یکی با فروش یک تکه یخ خودش را سیر می‌کند، دیگری با فروش دستمالی که از این مغازه می‌گیرد و در خیابان می‌فروشد خودش را سیر می‌کند، خوب این که کار نیست، اینها تحمل کردن مخارج اضافی بر مصرف‌کننده است. قاچاق به همین دلیل رشد پیدا کرد حال آنهایی که به دنبال قاچاق می‌رفتند، سرانشان فاسد و پول‌پرست بودند اما عوامل اینها مردم مستأصلی بودند که زندگی اینها را به قاچاق می‌رساند و این هم مشکل جدی دیگر.
1370.5.19

35- مقررات دست و پاگیر
ما دچار یک تمرکز کمرشکن اداری شده بودیم که به خاطر سهمیه کردن کالا و انحصاری کردن صادرات و واردات، زندگی اقتصادی، دست دولت باید در همه جا باشد و دائماً برای این‌که مأموران را حفظ کنیم، قانون و آئین‌نامه و تعزیرات گذراندیم.
آنقدر قانون حفاظت‌کننده برای حفظ این تمرکز گذاشته‌ایم که حالا وقتی می‌خواهیم چیزی را اصلاح کنیم می‌بینیم که یک کتاب آئین‌نامه و قانون داریم، ما می‌خواستیم صادرات را تسریع کنیم می‌دیدیم یک نفر آدم صادرات‌چی حدود 70 تا 80 جا باید مراجعه کند.
وقتی جنسی از خارج وارد می‌شود برای آزاد کردن آن از گمرک گاهی آنقدر این مقررات طول می‌کشد که جنس در گمرک به صورت کالای متروکه درمی‌آید و یا فاسد می‌شود. و دلالی در این وسط بوجود آمده به عنوان یک حرفه پیچیده فنی که چگونه آزاد کند و چگونه صادر نماید و این تمرکز آنقدر مشکل و دست و پاگیر است که شاید تا به حال ده‌ها مورد آن را در این لنگرگاه‌ها و جاهای حساس حل کردیم ولی باز می‌بینیم هنوز دست و پای ملت بسته است.

1370.5.19

36- فرسودگی کارخانه‌ها
مشکل مهم دیگری که ما گرفتار آن بودیم و هنوز هم حل نشده و در بعضی از جاها مشکل خاصی داریم، فرسودگی کارخانجات ماست. خوب این کارخانجاتی که حالا کار می‌کند نوعاً چیزهایی هستند که در سال‌های 50 تا 60 تهیه شده بودند.
اینها هم کهنه هستند و هم قدیمی‌اند و هم نمی‌توانند با کارخانه‌های جدیدی که در دنیا هست رقابت کنند و هم قطعات یدکی ندارند و این مشکل، کارخانه را از بازدهی مناسب می‌اندازد.
در کنار این مسئله خالی بودن انبارها مشکل دیگری بود.
یعنی مواد اولیه ندارد و اگر امروز کار کند نمی‌داند که فردا چه خواهد شد.
1370.5.19


 
تهیه کننده: سید مصطفی علم خواه ::: دوشنبه 88/3/11::: ساعت 9:9 صبح

25- مشکلات را به حساب جنگ نگذاریم
این تناسب در اکثر طرح‌های صنعتی، اقتصادی مشهود است. کارهای انجام نشده‌ای را در دسترس داریم که به این وضع باقی مانده است که این بدترین و مخفی‌ترین فصل مربوط به مشکلات است.
ما در این 8-7 سال اقدامی در جهت خرید کامیون به عمل نیاوردیم و یا کم خریدیم. باید اقدام به خرید کامیون نماییم. اتوبوس نیز نخریده‌ایم. باید بخریم. واگن راه آهن نخریده‌ایم. باید بخریم. راه‌هایمان را مرمت ننمودیم که باید مبادرت به این امر نماییم. بندرهایمان هم آسیب دیده که باید نسبت به اصلاح آن اقدام کنیم و یا این که بندرهایمان آسیب دیده که باید آنها را ترمیم نماییم.
همچنین نیروگاه نساختیم. کم ساختیم و به تبع آن با خاموشی مواجه هستیم. سد نساختیم که آب‌هایمان در حال هرز رفتن هستند و باید سد بسازیم. پالایشگاه نساختیم که الآن باید وارد کنیم.
برای شهرهای کشور فاضلاب نساختیم که تمامی آنها در این رابطه مشکل دارند. نتوانستیم به شهرها آب برسانیم که بسیاری از شهرهای کشورمان در حال حاضر با مشکل کم‌آبی مواجه‌اند.
به کشاورزی به اندازه کافی بها ندادیم. کشاورزان کمبود تراکتور و کمباین دارند و به همین دلیل گاهی اوقات محصول از روی زمین برداشت نمی‌شود. همچنین وضعیت حمل و نقل‌مان به آن مرحله از ضعف رسیده است که به میزان دو میلیون تن از بارها و وسایل‌مان در دریا معطل مانده و لذا کارخانه‌ها و انبارها منتظر رسیدن این وسایل هستند که همه این مسائل در ارتباط با جنگ می‌باشد.
همه این مسائل چیزهایی است که ما باید اکنون اقدام به انجام آنها کنیم و به حساب جنگ هم نمی‌توانیم بگذاریم مثلاً ما نیروگاه نساختیم چون پولش را در آن زمان نتوانستیم فراهم سازیم ولی حالا باید با تعجیل نسبت به ساخت آنها اقدام کنیم.
الآن به جای این که سالانه برای تولید دو هزار مگاوات برق نیروگاه بسازیم، ما باید برای تولید 5 هزار یا 7 هزار مگاوات برق قرارداد ساخت نیروگاه را دنبال کنیم.
از طرف دیگر انبارها در زمان جنگ تقریباً خالی شده بود و باید این انبارها شارژ شود. زمانی که ما کار در کارخانه‌ها را شروع کردیم، کارخانه‌ها هیچ گونه مواد اولیه‌ای در انبارهایشان موجود نداشتند.
قطعات ماشین‌ها مستهلک و فرسوده شده که باید کاملاً تعویض گردد. قالب‌های کارخانجات باید عوض بشود در طول 10 سال گذشته تمام اینها به طور راکد به سر می‌بردند و باید اینها را مجدداً تأمین نماییم.
مسکن عقب مانده چون که ما هیچ گونه مصالحی در دسترس نداشتیم که اقدام به احداث مسکن نماییم. در این زمینه عقب ماندگی زیادی وجود دارد.
همه این مشکلاتی که عرض کردم و همه آنها با استناد به آمار و ارقام است که کسی هم نمی‌تواند بر روی صحت و سقم آنها به خود شک و تردید روا بدارد.
1370.3.4

26ـ عبور از اقتصاد متمرکز
یکی از مشکلات جدی کشور مان در ساختار اقتصادی که حالا که می‌خواهیم از اقتصاد متمرکز عبور کنیم و به طرف اقتصاد متعادل زمان صلح برویم، یک مشکلات بسیار جدی داریم منجمله قیمت‌های بعضی از کالاهای دولتی است.
در زمان جنگ خطرناک بود و این کارها را نکردند و یا نخواستند بکنند، اما الآن ببینیم می‌توانیم اینها را اینجوری تحمل کنیم یا نه.
شما فکر می‌کنید گازوئیل چه قیمتی دارد و دولت چطوری به مردم می‌دهد، اولاً مال چه کسی است و ببینیم که با عدالت سازگار است یا نه.
ما نفت کوره را لیتری یک ریال‌ و نیم می‌دادیم، شما می‌توانید خاک بیابان را این مقدار تحویل دهید؟ خوب این آتش زدن به کشور است. این اداره کردن کشور که نیست.
البته یک کسی که به فکر خودش باشد شاید این کار را بکند اما اگر من به فکر باشم که آینده این مردم باید درست شود و باید اقتصاد درست شود و مردم به اندازه‌ای که حقشان است بهره‌ببرند، این را خیانت می‌دانم.
1370.4.22

27ـ سالها بد عمل کردیم
البته به علت این‌که سال‌ها بد عمل کرده‌ایم نمی‌توانیم یک دفعه شوک وارد کنیم.
از طرفی در کشور کاری باب شده بود که کامیون‌هایی بودند که به پمپ بنزین‌ها می‌رفتند و گازوئیل می‌زدند و به شوفاژدارها می‌دادند چون چهار ریال می‌خریدند و 10 ریال می‌فروختند.
کارشان این بود، خب این فساد را چه کسی قبول دارد.
ما چای شمال را ارزان می‌خریدیم، نه چایکار سود می‌برد و نه کارخانه‌چای خشک کنی سود می‌برد، بلکه همه ضرر می‌کردند. نتیجه آن این شد که حدود 10 هزار هکتار از اراضی با ارزش چای کاری ما از مدار خارج شد و بنا شد که چای وارد کنیم.
ما مشکلات بسیار جدی در این نحوه قیمت‌گذاری داریم. مس را کیلویی 25 تومان می‌دادیم و مسگر می‌خرید و چند چکش روی آن می‌زد و آن را به قراضه تبدیل می‌کرد و از کشور خارج می‌نمود و سه دلار می‌فروخت.
سه دلار با 25 تومان چقدر فاصله دارد و همه به قاچاق افتاده بودند.
هی می‌گویند سهمیه‌بندی، خب شما دیدید که در دوره سهمیه‌بندی چه شد. ما سهمیه می دادیم ولی سر از بازار آزاد احتکار در می‌آورد. اکنون اکثر محصولات داخلی کشور دیگر دو بازاری نیست.
1370.4.22

28- استقراض
گفتم در خارج حدود 12 میلیارد دلار تعهد ارزی داشتیم که اینها خریدهای نسیه و گشایش اعتبارات بود و بدهی به بانک مرکزی در طول این مدت که عراق از بیرون قرض می‌کرد. ما مخارجمان را از بانک مرکزی می‌گرفتیم و هر سال کسر بودجه تا این‌که جمع و رقم وحشتناکی شد.
مثلاً صندوق‌های بازنشستگی بسیار در طول سال‌های چند آنطور که لازم است به آنها پرداخته شود، توجه نشد و ترفیعاتی که نیروهای نظامی باید می‌گرفتند نگرفته بودند و طلبکار بودند. خیلی از فوق‌العاده‌هایی که باید نظامیان می‌گرفتند نگرفتند و بدهی‌ از این قبیل مسئله سوم مسئولیتی که نظام در برابر رزمندگان و خانواده‌های آسیب‌دیده از جنگ داشت. خب این همه شهید و خانواده شهید و خانواده اسیر و اسیر و جانبازان و این همه رزمنده که عمر و جوانی‌شان را در جبهه طی کرده بودند.
اینها نوعاً از طبقات محروم روستاها و مردم مستضعف بودند که خب در دوران جنگ حسابی خدمات بسیجی اینها را با مشکلات اقتصادی روبه‌رو کرده بود.
1370.5.19

29 – بدترین دردها
طرح‌های نیمه تمامی که روی دست دولت مانده بود. شاید بدترین دردها بود. کسی هم احساس نمی‌کند آن روز محاسبه کردیم دیدیم حدود 500 میلیارد تومان طرح نیمه ساخته روی دست دولت و ملت جمهوری اسلامی ایران مانده ممکن است بعضی‌ها بگویند طرح نیمه تمام حالا باشد این خودش ثروتی است بله این مقدار نعمتی است ولی وضع تأخیر یک مصیبت و مشکل غیرقابل تحملی است.
من حالا عرض می‌کنم، اولاً رقم 500 میلیارد تومان بدانید با بودجه عمرانی که ما آن زمان داشتیم یعنی حدود شش برابر بودجه یکسال ما. یعنی به اندازه شش سال که ما بودجه بریزیم این طرح‌ها را می‌توانستیم در برنامه عمرانی قرار دهیم. تا خبر طرح یعنی چه؟
مثلاً فولاد مبارکه که یکی از طرح‌های ما بود. اگر در زمان خودش این طرح اجرا می‌شد و در زمان خودش محصولش به بازار می‌‌آمد بسیاری از مشکلات را برطرف می‌کرد مثلاً ورق آهن، یعنی حدود دو میلیون تن ورق آهن که الآن مصرف ما در کشور خیلی کمتر از این است. تأخیر در پایان این طرح یعنی این. آن روزها حدود 30 میلیارد تومان هزینه آن بود. ولی حالا حدود 80 میلیارد تومان شده و این تأخیر یعنی سه برابر شدن هزینه‌ها.
شما اگر خودتان احداث خانه‌ای را در سال 62 شروع کرده باشید و روی دست شما مانده باشد و خرده خرده ساخته باشید تا به حال می‌فهمید که تفاوت قیمت یعنی چی یعنی آن سال، چند تمام می‌شد و امسال برای شما چند تمام می‌شود. انتظار نیروها و تورمی که ایجاد می‌کند. چون این طرح‌ها دائماً پول می‌خورد بدون این‌که محصولی به ما بدهد.
ما 500 میلیارد تومان اینگونه طرح‌ها را داشتیم، پتروشیمی بندر امام، نیروگاه بوشهر و شهید رجایی و چوب و کاغذ مازندران و راه‌آهن بافق - بندرعباس اینها طرح‌های بزرگ است و طرح‌های کوچک از این قبیل مانند سرب و روی زنجان و همه این‌ها برای مملکت حیاتی و چیزهایی بود که ضرورت زندگی بود.
1370.5.19

30 - عقب ماندگی
عقب‌ماندگی در امکانات زیربنایی بود که این ده سال یک مشکل بسیار بسیار سنگین و غیرقابل تحملی را بر دوش شما مردم گذاشته است و زیاد نیاز به توضیح ندارد.
خودتان می‌دانید یعنی مثلاً ما راه‌هایی که نساختیم، راه‌آهن‌هایی که نساختیم، نیروگاه‌هایی که نساختیم، و وسایل حمل و نقلی که نخریدیم. لوله‌کشی آب، گاز و لوله‌کشی‌های دیگر و چیزهایی از این قبیل، جنگل‌ها و مراتع که با نساختن سد در حال از بین رفتن است. شما ببینید از این ناحیه چه اشکالات عظیمی برای مردم فراهم شده است.
وقتی آن روز را محاسبه کردیم یک رقم عظیمی را با یک سرعت عمل فوق‌العاده و نیروی انسانی عظیمی را لازم داشتیم تا ما این هفت تا هشت سال را جبران کنیم و به وضع روز برسانیم.
1370.5.19

31- 500 شهر راکد
وضع شهرداری‌های کشور، حدود 500 شهر در کشور هست که نتوانستند خودشان را به روز برسانند خیابان‌ها، میادین، پارک‌ها، آب، برق و... خب در تهران زندگی می‌کنید و وضع شهر را می‌دیدید شهرهای دیگر از اینجا بدتر بود. باز قدری به تهران رسیدگی می‌شد 500 شهر راکد و 10 سال عقب مانده که همه چیزشان عقب بود. از سینما، ورزشگاه و از کتابخانه از آب و برق و... و آن چیزی که وسیله ضروری زندگی است عقب و راکد مانده به اضافه این‌که ماشین‌آلات اینها به جبهه رفته بود.
شهرداری‌ها از ما مطالبات ماشین‌آلات می‌کنند که ما باید به آنها بدهیم چراکه مال مردم است و از عوارض گرفته شده است.
1370.5.19

32- افت تولید
مشکل بعدی ما که باز از اینها مشکل‌تر است افت تولید است.
تولید در کشور بشدت نزول کرده بود، بعد از انقلاب ما، در آن دو سال اول نتوانستیم تولید را سامان دهیم، مدیریت‌ها بهم خورد، خیلی از مدیران فرار کردند، کارخانه‌ها مصادره شد، سرمایه‌ها را بردند و این ده سال افت تولید جیب مردم را خالی کرد.
من فقط یک رقم را می‌گویم و شما می‌توانید بفهمید معنای تولید یعنی چه؟ تولید ناخالص ملی یکی از شاخص‌های اساسی‌ رونق اقتصادی کشور است که می‌گویند این مقدار تولید در کشور بوده و قبل از انقلاب هم مطلوب نبوده و بعد از انقلاب تا این مدت به این شکل درآمده، وضع تولید ناخالص اینطوری شده که اگر یک نفر ایرانی از مجموعه تولیدات کشور، مثلاً 40 هزار تومان سهمش می‌شده، در سال 67 که ما برنامه را بررسی کردیم، 20 هزار تومان سهم می‌برد.
حتماً معنای این را درک می‌کنید و دو دلیل هم داشت یکی این‌که تولید کم شده و یکی جمعیت زیاد شده بود.
1370.5.19


 
تهیه کننده: سید مصطفی علم خواه ::: دوشنبه 88/3/11::: ساعت 9:8 صبح


37- وابستگی به یارانه‌ها
مشکل دیگر، مشکل وابستگی شدید مردم ما به سوبسید و هزینه دولت بود عمده زندگی مردم اعم از نانشان، قندشان، چایشان و گوشتشان و شکر و روغن نباتی وابسته به کمک دولت شده بود. شما ببینید اکنون در هیچ کجای دنیا اینطوری نیست و هیچ کشوری حتی کمونیست‌ها هم اینطوری عمل نمی‌کردند.
خوب یک جامعه اقتصادی از لحاظ اصولی فنی دستش و چشمش به دست دولت باشد که سر ماه یک کیلو شکر و مرغ بدهد و اگر ندهد زندگی او فلج است. زندگی سوبسیدی، زندگی کوپنی اصلاً حرکت را در جامعه کند کرد و به ناچار این را انتخاب کردیم، تنها دوایی بود که می‌توانستیم در آن شرایط به مردم بدهیم. و این هنوز روی دستمان مانده و برای حل آن مشکل داریم و آسان نیست که یک دفعه حمایت دولت را برداریم و بنا هم نداریم تا این کار را انجام دهیم.
1370.5.19

38- ناتوانی از رسیدگی به محرومان
مشکل دیگر، محرومیت شدید بخش‌های محروم کشور بود.
یکی از آرزوهای ما، در انقلاب این بود که به محروم‌ها برسیم و این فاصله‌ها را کم کنیم.
نزدیک 50 درصد جامعه ما یعنی بخش‌های کشور ما محروم هستند یعنی از استانداردی که ما، در شهرها از آن برخورداریم، آنها برخوردار نیستند مثل آب، برق، آموزش، بهداشت، راه و کار و امثال اینها، خب این درد که از زمان شاه مانده بود و ما امید اصلاح آن را داشتیم و در این مدت هم به مردم وعده داده بودیم نتوانستیم به نقاط محروم برسیم، گرچه همه تلاش دولت و مجلس این بود که یک مقداری که داریم به نقاط محروم برسانیم ولی این مقدار ناچیز که آنها را غنی نمی‌کرد.
1370.5.19

39 – نفت ما را نمی‌خریدند
مشکل دیگر، ادامه محاصره بود، علی‌رغم اظهاراتی که می‌شد ما از محاصره بیرون نیامده بودیم، و هنوز هم بیرون نیامده‌ایم. و در محاصره هستیم و تا به حال کسی هم کمک درستی به ما نکرده است.
آنهایی که باید از ما نفت می‌خریدند نمی‌خریدند، آنکه باید جنس صادراتی ما را بخرد نمی‌خرید، ما تقریباً همان محاصره زمان جنگ را داشتیم و هنوز هم خیلی از آنها را داریم.
آلمان به قراردادش در مورد اتمام نیروگاه بوشهر عمل نمی‌کند، نیروگاهی که ما 85 درصد مخارج آن را پرداخته‌ایم.
امریکا هنوز حاضر نیست پول‌های ما را بپردازد. این‌که فرانسه پول ما را نپرداخته، این‌که ژاپن حاضر نشد پتروشیمی که تا 90 درصد آن تمام شده را تکمیل کند، اینها سندهای جدی محاصره ماست. و بر همه اینها مشکلات و حوادث عجیبی که ما داشتیم از قبیل زلزله، سیل و آوارگان عراقی و امثال اینها که اضافه شد اینها در محاسبات آن زمان نبود.
1370.5.19

40- شاخص‌ها بدتر شد
شاخص‌ها در سال 67 بدتر شد چون مردم توقعات بعد از جنگ پیدا کردند، دولت درآمد بعد از جنگ پیدا نکرد و مخارج جنگ هم مانده بود و خیلی از مشکلات مثل دردهای خاصی که تا گرم است خودش را نشان نمی‌دهد در بقیه سال 67 خودش را نشان داد که حال آثار آن را شما مشاهده می‌کنید.
ما بیشترین کسر بودجه را در سال 67 پیدا کردیم، در سال‌های قبل کسر بودجه به این نسبت نبود، نصف بودجه ما در سال 67 کسری داشت.
1/50 درصد رشد کسری بودجه ما، از حدود 400 میلیارد تومانی که ما خرج کردیم حدود یکصد میلیاردش را از بانک قرض کردیم، خب این نتیجه همان چند ماهی بود که بعد از جنگ با آن شرایط گرفتار شدیم و این تورم ما بود.
آن تولید ناخالص را برای شما گفتم، مقایسه عملکرد بودجه عمرانی ما بودجه جاری بسیار اسف‌انگیز است.
در سال 67 به قیمت ثابت ما حدود 30 میلیارد تومان البته در بودجه رقم بیشتر بود ولی قیمت ثابت را عرض می‌کنم خرج کردیم ولی بودجه جاری آن رقم هنگفت بود که حدود پنج برابر و نیم بودجه جاری از بودجه عمرانی ما بیشتر بود و این مصیبت است یعنی یک کشور در حال ساخت اگر یک چنین وضعیتی داشته باشد یعنی ورشکستگی یعنی هیچ.
این مبلغ یعنی نگه داشتن همان طرح‌های در جا و هیچ چیزی پیش نرود و این وضع ما بود.
ما با توجه به این وضع کشور، سیاست‌هایی را ترسیم کردیم، راه‌های پیدا کردن امکانات جدید و در آمدن از این تنگناها.
من یک مطلبی از مسئله تورم را دیدم و آمدم که برای شما بخوانم و ببینید که سیر تورم در سال 53 تاکنون که به عنوان ارقام رسمی کشور تلقی می‌شود، در سال 53 تورم شدید شروع شده موقعی که نفت ما دفعتاً گران شده و آن مسائل خاص بوجود آمده بود. 50/15 درصد میزان تورم در سال 53 بود، در سال 54 این رقم 9/9 درصد، در سال پنجاه و پنج 4/16 درصد، در سال پنجاه و شش 9/24 درصد، در سال پنجاه و هفت که انقلاب به وقوع پیوست و تا حدودی هم روحیه انقلابی حاکم شد و قیمت‌ها ارزان شده بود 9/9 درصد یعنی حدود 10 درصد تورم در آن سال نمایان شد، در سال پنجاه و هشت 2/11 درصد که دوباره رو به رشد نهاده، در سال پنجاه و نه 5/23 درصد که جنگ نیز همزمان آغاز شد که یک دفعه به بالا کشید.
در سال‌های 60 و 61، 23 درصد و 1/19 که سه درصد فروکش نمود چراکه قیمت نفت تا حدودی گران‌تر شده بود و ما هم اقدام به صدور نفت نموده بودیم. در مقابل مقداری هم واردات داشتیم که اینها مؤثر بود، در سال شصت و دو 7/14 درصد و در سال شصت و سه 10/10 درصد مجدداً باز هم تعدیل یافت، در سال 64 بهترین سال ما بود که در آن سال ارز ما زیاد شده بود و به کارخانه‌ها ارز واگذار نمودیم، همانند سال گذشته که تولید بالا رفت و به میزان 5/6 درصد رسید.
دوباره از سال 65 افزایش یافت یعنی در سال 65 به 6/23 درصد رسید، در سال 66 به 8/27 درصد رسید که خیلی رشد داشته است. سال 67 به 9/28 درصد و آخرین سالی بود که مربوط به دوران پیش از برنامه بوده است.


 
تهیه کننده: سید مصطفی علم خواه ::: دوشنبه 88/3/11::: ساعت 9:6 صبح

آیا ریاضت نفس شرعی خوب است و شامل چه مواردی می شود؟

دوست گرامی سلام. در حقیقت شما با اختصاص قید «شرعی» در قسمت اول پرسش خود، پاسخ آن را داده اید، اما برای مزید اطلاع، نکات ذیل را تقدیم می کنیم:
الف) «ریاضت» در لغت به معنای: تمرین و ممارست؛ کوشش و سعى است و در اصطلاح عرفانی؛ به معنی تحمل رنج و سختی خودسازی و تهذیب نفس و تربیت جسم و جان سالک است. سالک از نظر جسمانى برخی مشقت ها و محدودیت ها و از جمله گوشه‏نشینى توأم با عبادت و کفّ نفس را بر خود تحمل و هموار می کند تا در قبال آن به اهداف و توانمندى‏هاى‏ روحى و معنوی برسد. در مجموع ریاضت که مشخصه مهم عرفان و حیات معنوی انسان است، براى جلوگیرى از حرکات افراطى در قواى شهویه، غضبیه و ناطقه انسان است و این قوا را جهت کمال انسانى تعدیل و بلکه مدیریت مى‏کند.
ب) آنگونه که شما نیز اشاره فرمودید، از یک چشم‏انداز مى‏توان ریاضت را به دو نوع کلی تقسیم کرد:
1. ریاضت به صورت مطلق و قطع نظر از آموزه‏هاى دینى؛ و آن عبارت است از اینکه انسان از هر راه ممکن، جسم خود را به مشقّت بیندازد تا مهارت‏ها و توانمندى‏هایى را در بعد روحى به دست آورد؛ چه چنین عملى از نظر احکام شرعى و مبانى دینى صحیح باشد یا نباشد. و نیز فرقى نمى‏کند این کار با کرامت انسانى سازگار باشد یا نباشد؛ مانند بسیاری از ریاضت های غیر شرعی مرتاضان هندی و یا اعمال بسیاری از گروه های صوفیه.
2. ریاضت در قالب آموزه‏هاى دینى و براساس معیارهاى شرعى؛ در ریاضت‏هاى دینى مانند صوم یا روزه، هرگز فرد از چارچوب شریعت خارج نمى‏شود و هر قدرت و نیرویى براى او مطلوب نیست. او براساس احکام الهى روزه مى‏گیرد؛ زیرا اعمال احکام دینى، براى این است که انسان را در حوزه عبودیت خدا قرار دهد و او را به مقام قرب الهى برساند. پس نتیجه واثر ریاضت‏هاى شرعى و غیرشرعى کاملاً با هم متفاوت است.
ج) همانگونه که اشاره شد، آموزه‏ها و منابع اسلامى بر ریاضت شرعی مهر تأیید زده و انسان‏ها را به مجاهدت با هوا و هوس و تعدیل قوای جسمی تشویق کرده اند که عبارتند از:
1. قرآن کریم: به منظور بیرون آوردن انسان‏ها از حجاب‏هاى ظلمانى، جهاد با نفس که جهاد اکبر است را به آنان توصیه مى‏کند و براى آنکه در میدان موفق باشند، به صبر و استقامت و استعانت از حضرت حق دعوت مى‏فرماید: «وَ الَّذِینَ جاهَدُوا فِینا لَنَهْدِیَنَّهُمْ سُبُلَنا و آنان که در راه ما مجاهده و کوشش کردند، به راه خویش هدایت مى‏کنیم» (عنکبوت:69) «وَ مَنْ جاهَدَ فَإِنَّما یُجاهِدُ لِنَفْسِهِ إِنَّ اللَّهَ لَغَنِیٌّ عَنِ الْعالَمِینَ؛ و هر که بکوشد، تنها براى خود مى‏کوشد؛ زیرا خدا از جهانیان سخت بى‏نیاز است»(عنکبوت:69).
2. روایات موجود ما از معصومین (ع) نیز آکنده از تأکید بر مجاهده و مبارزه با نفس است. در کلمات حضرت علی (ع) ریاضت به عنوان یک امر مهم تلقی شده است؛ مانند: «من استدام ریاضة نفسه انتفع؛ کسی که مداومت بر ریاضت نفس داشته باشد، بهرهمند خواهد شد» (غرر الحکم، ص .238). برای مطالعه بیشتر در این مورد نگا: میزان‏الحکمة، ج‏2، صص‏139 - 141
البته در منابع اخلاقی، عرفانی و ادبی ما که برگرفته از منابع اصیل و جامع «کتاب الله و عترت» است، به این امر مهم نیز توجه ویژه شده است؛ مانند کتاب مثنوی معنوی مولوی، که می گوید:
مردن تن در ریاضت زندگى است‏ رنج این تن روح را پایندگى است‏
پس ریاضت را به جان شو مشتری چون سپردی تن به خدمت جان بری
د) ریاضت شرعی ـ دینى با ریاضت غیرشرعی ـ غیردینى، تفاوت های بسیار دارد از جمله:
1. بر اساس قاعده کلى «لاضرر و لا ضرار فى الاسلام؛ ضرر رساندن و ضرر دیدن در اسلام و احکام آن، قرار داده نشده است» و همچنین بر اساس قاعده «لا یُکَلِّفُ اللَّهُ نَفْساً إِلاَّ وُسْعَها؛ خداوند براى هیچ کس بیشتر ازتوانایى‏اش تکلیف نمى‏کند» (بقره: 286)؛ دین، به انسان اجازه ضرر زدن به خود یا به دیگرى را نمى‏دهد و اعمال او همواره باید فایده عقلایى داشته باشد. براى مثال روزه عمل واجبى است که افراد مکلّف، باید آن را بگیرند. اما همین روزه اگر در جایى موجب آسیب شدید جسمانى،یا بیمارى و یا تشدید آن گردد، حکم آن لغو مى‏شود و چنین فردى نباید روزه بگیرد. در حالى که مرتاض در ریاضت غیرشرعی خود، ممکن است عملى را به این جهت انجام دهد که موجب تقویت اراده شود و کارى ندارد به اینکه این عمل ممکن است براى او ضرر داشته باشد یا نه.
اساساً اسلام با برنامه «سختی دادن به تن» مخالف است و می‏گوید بدنت بر تو حقی دارد و لذاست که پیامبر (ص) از عمل عده‏ای که خواستند ریاضت های شاقه را بر خود وارد کنند نهی فرمود.
حتی اسلام می گوید که برنامه «بر خلاف میل نفس رفتار کردن» اگر چه کار خوبی است اما متاسفانه عده‏ای مبارزه با نفس را مبارزه با این خود (خود واقعی) هم انگاشتند مثلا نفسی که خواهان آبرو را کاری کردند تا بی‌آبرو شود! عده‏ای از صوفیه به نام ملامتیه به همین بهانه، حاضر شدند که دیگران شخصیت و کرامت آنها را لگدمال کنند! آنها برای مبارزه با غرور، تظاهر به فسق و فجور می‏کردند! در صورتی که اسلام با همه اینها مخالف است و امیرالمومنین علی (ع) می‌فرماید: «عز المومن غناه عن الناس» (جلوه‏های حکمت موضوع 146 ح .8).
2. در ریاضت‏هاى الهى، قصد و انگیزه الهى است؛ ولى معلوم نیست در ریاضت های غیرشرعی چنین هدفى دنبال شود. پس فرق دیگر مربوط به انگیزه و هدفى است که در ریاضت دنبال مى‏ شود. اگر از مرتاض سؤال شود انگیزه و هدف تو از این عمل چیست، ممکن است بگوید: براى تقویت روح، یا به جهت تقویت اراده، یا به دلیل اینکه بتوانم توانایى به دست آورم. اما نخستین شرط روزه این است که روزه‏دار، باید نیّت و قصد «قربت» کند: «انما الاعمال بالنّیات» ( مستدرک الوسایل، ج 1، ص 90).
3. تفاوت دیگر در بکارگیرى محصولات و نتایج ریاضت است. یک انسان مؤمن - که در قالب عمل به احکام الهى به کمالاتى دست مى‏یابد هرگز حاضر نیست از این کمالى که به دست آورده، سوء استفاده کند و در راه حرام، آن را به کار گیرد. اما مرتاض ممکن است در اثر ریاضت، توانمندى‏هایى به دست آورد و در راه غیرصحیح و غیرمشروع از آن استفاده کند.
هـ) برخی از بزرگان وادی معرفت، ریاضت را دارای چهار رکن اساسی دانسته اند:
1.سکوت: یعنی بسته شدن هم زبان، لب و دهان انسان از یاد هر کس و هرچیزی که غیر از خدا باشد و نیز سکوت دل که به آن جز یاد خدا امری راه نیابد. سکوت زبان از مدارج اهل دل است و سکوت دل از صفات مقربین واهل کشف وشهود. علامه حسن زاده آملی به زیبایی می فرماید: «از خاموشی گفتار زاید»(نامه ها، برنامه ها).
2.عزلت یا گوشه گیری از هیاهوی دنیا: عزلت مایه سکوت سالک است. در این مرتبه است که سالک از خلط و آمیزش و موانست و معاشرت با مردم بی‌خبر خودداری می کند و در حال خلوت به دنیا و مافیها وقعی نمی گذارد.
3.گرسنگی (صوم؛ روزه): برای تسلط بر نفس شهوانی و قوای حیوانی، گرسنگی بهترین توشه هر رهروی است. پرخوری دلیل بر دوری و محروم شدن از انوار الهی و بی نصیب ماندن از خیر و برکت است.
گرسنگی، خشوع و خضوع، مسکنت و احساس فقر و سکون و آرامش را به همراه می آورد و رقت وصفا را در سالک برمی انگیزاند و موجب می گردد که به اخلاق الهی متخلق گردد. گرسنگی باید با همت مردانه سالک توام باشد چه در غیر این صورت ثمری ندارد.
4.بیداری (یقظه): بیداری مایه خودشناسی است که مقدمه خداشناسی است و هر گاه سالک از هیاهوی مردم دنیازده دوری گزید و به خدا مشغول شد و هنگامیکه غفلت زدگان به خواب فرو می روند، بیداری کشید و ارکان ریاضت را به جا آورد، از دایره محدود بشریت خارج می شود و به عالم ملکوت راه می یابد. بیداری بر دو نوع است یکی بیداری دل و دیگری بیداری چشم. (حق الحقیقه، کاشف دزفولی صدرالدین، از صفحات آخر کتاب)
ی) در این باره مطالعه کتب ذیل راهگشا خواهد بود:
جهاد با نفس؛ امام خمینی.
جهاد با نفس؛ شیخ حرّ عاملی.
موفق و موید باشید.

 


 
تهیه کننده: سید مصطفی علم خواه ::: دوشنبه 88/3/11::: ساعت 9:4 صبح

چرا انسان به خود ظلم می کند؟

سلامی گرم به شما که در پی تعالی هستید و کنجکاوانه از موانع آن جویا می گردید.
ظلم یعنی تعدی از حد وسط و به این معن‍‍ی همه رذایل را شامل می شود. در لغت نیز ظلم به معنای کار بی جا کردن است.(1)
وقتی به آیات قرآن و بحث ظلم می نگریم در بسیاری موارد ظلم به خود مطرح شده است. ظلم انسان به خود در آیات قرآن موج می زند و هر تعدی و تجاوزی از حدود الهی،‌ ظلم به حساب می آید.( من یتعد حدود الله فقد ظلم نفسه)
به عبارت ساده تر هر گناه و معصیت یک ظلم است و خداوند مکرراٌ‌ فرموده که شما به خودتان ظلم کردید.
عوامل ظلم را می توان به طور مختصر این گونه بر شمرد.
1- عامل اصلی ظلم انسان به خود، جهل است. یک فرد از روی جهالت ممکن است به هر کاری دست بزند. این شخص حتی‌ نمی داند که دارد به خودش ظلم می کند. وقتی فردی نداند کاری که دارد انجام می دهد با روح و جان او چه می کند مانند کسی است که چشمان خود را بسته و تصمیم بگیرد هر چه به دست او دهند را بخورد.‌ ممکن است در بین این خوراکی ها سم مهلک هم باشد اما چون او چشمان خود را فرو بسته،‌ متوجه نمی گردد. این فرد نمی تواند کسی غیر از خود را سرزنش نماید زیرا می توانست دیدگان خود را به روی جهان و حقایق آن باز کرده و کار صحیح را انجام دهد. ظالم به خود نیز مانند این فرد است که با اراده و اختیار خود این مسیر ظلمانی را انتخاب نموده و دیگر قدرت تشخیص از او گرفته شده. همه انسان ها در ابتدا به نوعی بد را از خوب تشخیص می دهند مگر آن که از کثرت معصیت و غفلت، فطرت الهی خود را کاملاً پوشانده باشند.
2- یکی دیگر از عوامل ظلم، غفلت است. روزمرگی و دوری از معنویات و با خدا نبودن، پرده غفلت را بر قلب انسان انداخته و او را غافل می کند. آن گاه باعث ظلم می گردد.
3- یک عامل دیگر هوای نفس است. او می داند که این کار اشتباه است و ظلم به خود محسوب می شود اما باز هم آن را انجام می دهد به خاطر این که از هوای نفس خود تبعیت می نماید.
4- عامل دیگر، شیطان و وسوسه های اوست. باید بدانیم که شیطان فقط وسوسه گر است ونمی تواند کسی را مجبور نماید
تا گناهی و ظلمی مرتکب شود. این خود انسان ها هستند که با یک وسوسه به سمت گناه حرکت کرده و موجبات ظلم به خود و دیگران را فراهم می کنند. البته شیطان و هوای نفس در طول هم دیگر در انسان تأثیر گذارده و او را به ظلم به خود وا می دارند.
شیطان در روز قیامت به کسانی که فریب او را خورده و وی را لعن و نفرین می کنند می گوید: این قدر مرا لعن نکنید چرا که من بر شما تسلطی نداشتنم و تنها به شما وعده می دادم و خلاف وعده ام عمل می کردم.
و شیطان هنگامی که کار تمام می شود می گوید: خداوند به شما وعده حق داد و من به شما وعده (باطل) دادم و تخلف کردم. من بر شما تسلطی نداشتم جز این که دعوتتان کردم و شما دعوت مرا پذیرفتید؛ بنابراین برا سرزنش نکنید؛خود را سرزنش کنید. نه من فریاد رس شما هستم و نه شما فریاد رس من . من نسبت به شرک شما درباره خود که از قبل داشتید(و اطاعت مرا هم ردیف اطاعت خدا قرار دادید) بیزار و کافرم. مسلماً ستم کاران عذاب دردناکی دارند.(2)
این آیه تمام پرونده شیطان را رو کرده و نهایت کار او را به تصویر کشیده است.
5- عوامل دیگری مانند عادت ها، ضعف ها و انفعالات نفسانی و دیگران نیز از عوامل بسیار مهم هستند که نمی توان به سادگی از آن گذشت.
راهکارهای دور شدن از ظلم به خود
1- دور شدن از عوامل ظلم به خود(غفلت، شیطان و هوای نفس).
2- دوستی با رفیق مؤمن: دوست خوب،‌ انسان را از جهنم نجات می دهد. [ روز قیامت] شخصی در بهشت می گوید: فلان دوست من چه شد؟-در حالی که دوست او در جهنم است-. خداوند می فرماید:‌به خاطر او دوستش را از جهنم خارج کرده و به بهشت ببرید.[ در این هنگام]‌ جهنمیان می گویند: ما نه شفاعت کننده داریم و نه دوست صمیمی [‌که ما را شفاعت کند] (3)
3- ارتباط جدی، مؤثر و مستمر با اماکن مذهبی مانند مسجد نیز باعث می شود تا از عوامل ظلم و گناه دوری گزینیم.
4- ایجاد تغییراتی در محیط اطراف خود برای جلب بیشتر ذهن و افکار به سمت یاد خداوند.
در یک کلام، اگر ما نیروهای اطرافمان را به نفع خودمان و در جهت هدف بلندمان تغییر دادیم، فقط یک تصمیم صحیح و محکم لازم است تا ان شاء الله به سمت تعالی معنوی پیش رفته و از ظلم و عوامل آن دوری کنیم.
مطالعه بیشتر:
1- تحقیق و مطالعه در واژه « ظلم» در قرآن کریم و تفاسیر.
2- معراج السعادة،‌ ملا احمد نراقی،
3- گناهان کبیره،‌ شهید دستغیب
4- فضائل و رذایل اخلاقی، آیة الله مظاهری
منابع:
1- معراج السعادة،‌ ملا احمد نراقی،‌ بحث ظلم
2- و قال الشیطان لما قضی الامر ان الله وعدکم وعد الحق و وعدتکم فاخلفتکم و ما کان لی علیکم من سلطان الا ان دعوتکم فاستجبتم لی فلا تلومونی و لوموا انفسکم ما انا بمصرخکم و ما انتم بمصرخی انی کفرت بما اشرکتمون من قبل ان الظالمین لهم عذاب الیم (ابراهیم/22)
3- فی مجمع البیان و فی الخبر المأثور عن جابر بن عبد الله قال: سمعت رسول الله صلى الله علیه و آله یقول ان الرجل یقول فی الجنة: ما فعل صدیقی فلان و صدیقه فی الجحیم؟ فیقول الله: أخرجوا له صدیقه الى الجنة فیقول من بقی فی النار: «فَما لَنا مِنْ شافِعِینَ وَ لا صَدِیقٍ حَمِیمٍ».

 


 
تهیه کننده: سید مصطفی علم خواه ::: دوشنبه 88/3/11::: ساعت 9:3 صبح

یکی از اوامر مهم الهی به بندگانش , خواندن نماز است . در حقیقت نماز پل ارتباطی میان خالق و مخلوق است . نماز , ریسمانی است که بندگان را به سعادت ابدی می رساند و بی توجهی نسبت به آویختن به این ریسمان , او را در قعر چاه طبیعت ماندگار خواهد کرد .

سر اصلی نماز و هر عبادتی در فعلیت بخشی به نیروی ولایت در انسان است. یک مسلمان عمیقا باید بداند و باور کند که قدرت انسان از طریق ارتباط با خداوند که منبع تمامی قدرت ها است تامین می شود. انسان که در استعداد خود خلیفه و ولی خدا است، تنها از طریق نماز و عبادت است که می تواند قدرت ولایت خویش را فعلی و جلوه گر سازد و به مقام خلافت خداوند در زمین که شایسته انسان است بار یابد. کسی که نماز نمی خواند انسان ضعیف، بی اراده و بی خاصیتی است. انسان های مومن و متقی و اهل عبادت انسان هایی هستند که گاهی ممکن است در اثر عبودیت و قرب به خداوند، با یک کلام ملتی و تاریخی را عوض کنند.

 سر نماز و عبادت در قدرت ولایتی انسان است. همانگونه که شما برای رسیدن به قدرت اقتصادی تلاش اقتصادی می کنید تا قوی باشید برای رسیدن به قدرت معنوی نیز لازم است تلاش معنوی انجام بدهید و بدانید که در صورت ترک این گونه تلاش ها آدمی ضعیف و بی مقدار خواهد بود.
دوست عزیز
اگر به نماز اینگونه بنگریم که بالا عرض شد , براستی آیا باز هم سستی می کنیم ؟ حال آنکه خدای حکیم و مهربان از ابتدا حس رسیدن به کمال و قدرت ولایت و نیاز به چنگ زدن به این ریسمان را در نهاد هر انسانی سرشته است ؛ یعنی خداپرستی و تقرب به خداوند یک گرایش فطری است و انسان به حسب فطرت خود طالب پرستش خدا و کرنش و خضوع و تسلیم در برابر اوست . (1) البته موانعی وجود دارد که با برداشتن آنها نه تنها میل و گرایش به نماز در انسان ایجاد خواهد شد , بلکه کم کم حب و علاقه ی به آن نیز بوجود خواهد آمد .
از جمله موانع سستی در نماز عبارتست از :
1 – مهمترین عامل بی توجهی به نماز , گناه است .
حضرت حق ( جل و علا ) دستور فرمودند که با شیطان طرح دوستی نریزید و از دستورات او پیروی نکنید ؛ چرا که مطیع شیطان , از خدا اطاعت نمی کند . وقتی انسان , آلوده ی به گناه می شد یا اصلا به سمت نماز و نیایش با خدا نمی رود و یا از نماز و عبادت خویش حظ و بهره ای نخواهد برد و بطور طبیعی هر فردی به چیزی گرایش دارد که از آن لذت برد ! بنا بر این چون فرد گناهکار از نمازش لذت نمی برد ممکن است کم کم نماز را ترک کند و شیطان را به هدفش برساند . بدون شک اگر مدتی در ترک گناهان بکوشیم موفق به انجام عبادات شده و لذت و شیرینی آنرا نیز خواهیم چشید .
2 – حب دنیا
محبت و علاقه ی قلبی به دنیا , ریشه ی همه ی خطاها و گناهان است ؛ لذا در اثر این محبت , انواع گناهان از انسان سر خواهد زد و به همان وضعی که در بالا اشاره کردیم گرفتار می شود چرا که حب الدنیا رأس کل خطیئه از علاقه ی قلبی به دنیا و متعلقات دنیاست که حتی در نماز هم , تمام توجه محب دنیا به سمت دنیاست و هیچ لذتی از نماز نمی برد و کم کم کاهل نماز شده و چه بسا نماز را ترک کند و به خسران ابدی گرفتار شود .
3 – عدم معرفت نسبت به خالق یکتا و حقیقت نماز
مهمترین مشکل ما با نماز اینست که خود را نیازمند به نماز خواندن , نمی دانیم بلکه تنها به چشم یک تکلیف به آن نگاه می کنیم ؛ تکلیف هم همانطور که از لفظ آن معلوم است یعنی کاری که با مشقت و سختی انجام پذیرد . همه ی اینها به این خاطر است که نسبت به خالق خویش , معرفت صحیحی نداشته و از اسرار نماز آگاه نیستیم . اگر پی به عظمت خدای یکتا ببریم و بدانیم که او خالق هستی است و بی نیاز مطلق است ؛ او قادر و حکیم و عالم بر همه چیز است و .... بدانیم که چنین خدای با عظمتی , به انسان فقیر سراپا تقصیر بی چیز و نیازمند , امر کرده که بیا و با من همنشینی کن و با من حرف بزن ! چرا که تنها من می توانم احتیاجات تو را برآورده کنم و تو در اثر انس با من می توانی از دیگران بی نیاز شوی و... آیا باز هم در امر نماز کوتاهی می کنبم ؟ آیا نعوذ بالله او نیاز به هم صحبتی با ما دارد ؟ ! یا این عبد آلوده ی جاهل و نیازمند است که محتاج راهنمایی و یاری و کمک خالق خویش است ؟
انبیاء الهی و اولیاء خدا چون عظمت حق تعالی را درک کرده بودند نماز را نور چشم خود می دانستند و ندا در می دادند که کفی بی عزا ً ان اکون لک عبدا ً و کفی بی فخرا ً ان تکون لی ربا ً (2) برای من همین عزت , که عبد تو باشم و برای من همین فخر , که تو رب من باشی کفایت می کند و اینان همانها هستند که قرآن در وصفشان فرمود : یخرون للاذقان سجدا ً (3)
در محجة البیضاء آمده است که خداوند فرمود : یا داوود : اگر آنان که روی از من گردانیده اند می دانستند انتظار و شوق مرا به ترک معصیتشان و مدارائیم را با ایشان , هر آینه از شوق , جان رها می کردند و در اثر محبت و عشق , بند بندشان از هم میگسست . (4)
ندهی اگر به او دل , به چه آرمیده باشی ؟ نگزینی ار غم او چه غمی گزیده باشی؟
نظری نهان بیفکن , مگرش عیان ببینی گرش از جهان نبینی زجهان چه دیده باشی؟
سوی او چو نیست چشمت , چه در آیدت به دیده سوی او چو نیست گوشت چه سخن شنیده باشی؟ ( فیض کاشانی )
4 – عدم صبر بر طاعت
انجام هر تکلیفی در آغاز راه , صبوری می خواهد و استقامت . امام خمینی ( رحمة الله علیه ) در توضیح صبر در اطاعت فرموده اند : [ یعنی ] انسان در فرمانبرداری حق تعالی , خود دار باشد و نفس اماره عنان از دست انسان نگیرد , و افسار گسیخته نکند . (4) در حدیثی از امام علی ( علیه السلام ) آمده است که فرمودند : ... کسی که بر اطاعت صبر کند خداوند برای او ششصد درجه بنویسد که فاصله ی هر درجه از پایان زمین تا عرش می باشد ... (5)
ای عزیز
آگاهی بر برخی از خصوصیات نماز , در مواظبت بر آن و شوق به انجام آن کمک کننده است :
1 – نماز ستون دین است .
امام باقر ( علیه السلام ) فرمودند : نماز ستون دین است ؛, مثل آن مثل ستون خیمه است که اگر ستون , محکم باشد میخها و طنابها محکم می مانند و اگر ستون کج شود و بشکند , نه میخی استوار می ماند و نه طنابی (6)
2 – نماز انسان را از فحشا و منکر باز می دارد .
خداوند تعالی در قرآن کریمش فرموده : اتل ما اوحی الیک من الکتاب و اقم الصلوة ان الصلاة تنهی عن الفحشاء و المنکر (7) آنچه را که از کتاب به تو وحی شده است بخوان و نماز را بر پا دار , که نماز از کار زشت و ناپسند باز می دارد . پیامبر خدا ( صلی الله علیه و آله ) درباره ی مردی که با آن حضرت نماز می خواند و در عین حال مرتکب کارهای زشت میشد فرمود : نمازش روزی او را از زشت کاری باز خواهد داشت , پس دیری نگذشت آن مرد توبه کرد . (8)
3 – نماز گناهان را فرو می ریزد .
امام علی ( علیه السلام ) درباره ی نماز چنین سفارش می کند : نماز گناهان را فرو می ریزد , همچون ریزش برگ از درختان و آنها را از گردن بندگان باز می کند , همچون باز کردن رسن از گردن چهار پایان . رسول خدا نماز را به چشمه ی آب گرمی تشبیه فرمود که جلو در خانه ی مردمی باشد و شبانه روزی پنج مرتبه خود را در آن بشوید , آیا بربدن چنین کسی چرک و کثافتی باقی خواهد ماند ؟ (9)
4 – نماز اول چیزی است که در قیامت از آن سؤال می شود .
پیامبر خدا ( صلی الله علیه و آله ) فرمودند : در روز قیامت نخستین عمل بنده که به آن رسیدگی می شود نماز است ؛ اگر پذیرفته شد به سایر اعمال رسیدگی می شود و اگر پذیرفته نشد به هیچ یک از اعمال دیگر او رسیدگی نمی شود . (10)
5 – کسی که نماز را سبک بشمارد از اهل بیت ( علیهم السلام ) نیست .
امام باقر ( علیه السلام ) فرمودند : نمازت را سبک مشمار ؛ زیرا پیامبر ( صلی الله علیه و آله ) هنگام رحلتش فرمود : از من نیست کسی که نمازش را سبک بشمارد .
و احادیث فراوان دیگری که در ارزش نماز و مذمت ترک نماز آمده است که هر یک برای تنبه انسان کافی است .
پرسشگر گرامی
بدان که آرامش حقیقی در ذکر و یاد خداست چرا که الا بذکر الله تطمئن القلوب . امام سجاد ( علیه السلام ) در مناجات نیمه ی شعبان می فرمایند : پروردگارم آرامش دلهای دل دادگان به تو آرامد , خردهای پریشان با معرفت تو جمع آیند , قلوب را آرامشی جز در یاد تو نیست و جانها جز در منزلگاه دیدار تو آرام نیابند (11)
و در تورات موسی ( علیه السلام ) چنین آمده : ای فرزند آدم , تنها به عبادت من پرداز تا دلت را از بی نیازی پر کنم و نسبت به خواسته هایت تو را به خود وا نگذارم , بر من است که نیازمندی تو را از تو بر دارم و دلت را از ترس خود پر کنم و اگر برای عبادتم خود را فارغ نسازی , دلت را مشغول دنیا سازم و دیگر در نیاز را به رویت بندم و تو را با خواسته هایت وا گذارم (12)
با همه ی توضیحات داده شده , باید توجه داشت که ابتدا باید با پای تکلیف حرکت کرد ! یعنی اگر شوق به نماز نداریم باید تا مدتها سر تسلیم در مقابل حضرت حق فرود آورده و امر الهی را در بجا آوردن نماز اطاعت کنیم , تا به حول و قوه ی الهی کم کم شور و شوق به نماز نیز در ما ایجاد شود . عشق و علاقه ی به نماز از مراتب عالیه ای است که تنها کسانی که تقوا پیشه کنند و در انجام فرامین الهی , راه استقامت را بپیمایند به آن می رسند ؛ پس در کسب تقوی بکوش و از حضرت حق , در مناجاتها و دعاهایت عبادتی عاشقانه را طلب کن .
ای دل اگر نخواندت ره نبری بکوی او بی قدمش کجا توان ره ببری به سوی او ؟
گر نروی به سوی او , راست بگو کجا روی ؟ هر طرفی که رو کنی ملک اوست کوی او
پیروز باشید .

(1) مشکات / مجموعه آثار آیت الله مصباح / ص 45
(2) مفاتیح الجنان از مناجات امیرالمؤمنین ( علیه السلام ) بعد از مناجات منظوم
(3) سوره ی اسراء / 107
(4) شرح حدیث جنود عقل و جهل / ص 413
(5) اصول کافی / ج 2 / ص 75 / باب الصبر
(6) میزان الحکمه / ج 7 / ص 3097
(7) سوره ی عنکبوت / 45
(8) میزان الحکمه / ج 7 / ص 3097
(9) میزان الحکمه / ج 7 / ص 3099
(10) میزان الحکمه / ج 7 / ص 3101
(11) ساغر سحر / استاد کریم محمود حقیقی / به نقل از بحار الانوار / 94
(12) اصول کافی / 3 : 131

 


 
تهیه کننده: سید مصطفی علم خواه ::: یکشنبه 88/3/10::: ساعت 11:49 صبح

رقیبان احمدی نژاد بیش از بیست سال با خط امام فاصله دارند!

این در صورتی است که در روش و منش آن سفر کرده در این عرصه‌ها سخن اوّل را فقط اخلاق، تهذیب نفس و خود‌سازی می‌زند و از خود‌سوزی و دگر‌سوزی متداول امروز برای کسب قدرت نشانی در آن مکتب نمی‌توان یافت، حضرت امام خمینی در رابطه‌ی کسب مسئولیت در نظام اسلامی می‌فرمایند:

«ما باید دولت اسلامی را، همه‌ی مردم، همه‌ی انسان‌ها، دولت اسلامی را تقویت کنند تا بتواند اقامه‌ی عدل بکند... مقصد این است که اسلام جریان پیدا بکند، مقصد این نیست که من اجرایش کنم. از چیزهایی که انسان مبتلا به آن هست این شیطنت‌های باطنی که انسان به آن مبتلا هست این است که، دلش می‌خواهد خودش متصدی امر باشد. جریان امر اگر به دست دیگری بهتر واقع بشود، این ناراحت است، می‌گوید من خوب است باشم. این از شیطنت‌های باطنی انسان است. انسان به صورت مقدّس مآبی طرحش می کند، «من می‌خواهم به این ثواب برسم .» اگر حساب کند پیش خودش که همان ثواب را، بالاترش را به شما می‌دهند، وشما کمک کنید به این کسی که متصدی است و از شما بهتر می‌تواند‌، راضی نمی‌شوید. مسئله این نیست که ثواب می‌خواهم، مسئله این است که دنیا می‌خواهم... ما گرفتار یک شیطنت‌هایی در خودمان هستیم که کثافتکاری است و پستی است و خودتان را نجات بدهید و خودمان را نجات بدهیم. اگر از این بند نجات پیدا بکنید، آن بعدش آسان می‌شود، وحدت آسان می شود، امّا از این بند باید نجات پیدا بکنیم، از این بند خودخواهی، هرچه هست برای خودم، خود محوری، من، نه غیر، این در همه‌ی نفوس هست مگر اینکه تهذیب بشوند...» 2

به راستی اگر فرموده‌ی رهبر معظم انقلاب در همه گیر شدن مکتب امام خمینی تحقق می‌یافت آیا ما امروز شاهد تخریب‌های دشمن شاد کن و در جهت اهداف صهیونیسم نسبت به دولت محترم نهم بودیم؟! آنهم دولتی که پس از سال‌ها به تصریح رهبر معظم انقلاب، احیاگر شعار‌های انقلاب و مرام امام خمینی در کشور و جهان است‌.

آقایان کروّبی و میر حسین موسوی که کم وبیش دم از خط امام راحل می‌زنند، آیا دوستی و نزدیکی با «نهضت آزادی‌ها» که از مطرودین حضرت امام و از دید آن سفر کرده نزدیک به ارتداد بوده‌اند را از لوازم خط امام دانسته‌اند که حتی از بکار‌گیری آنان در کابینه‌ی آینده‌شان سخن می‌گویند؟!

نزدیکی افراد مشهور به رواج بی بندوباری و تبرج فساد انگیز دخترکان چون «فائزه‌ رفسنجانی» به ستاد آقای موسوی و سخنرانی‌های شهر به شهر وی به نفع میرحسین را با کدامیک از شاخصه‌های خط امام باید بسنجیم؟!

حمایت «سازمان مجاهدین انقلاب» از آقای موسوی که به واسطه‌ی کارنامه‌ی ضددینی و حمایت از سخنان مرتدانه‌ی «آغاجری»، از سوی حوزه‌ی علمیه‌ی قم نامشروع شناخته شد، چه معنایی می‌تواند داشته باشد؟!

حمایت احزابی چون «کار گزاران» و «مشارکت» از مهندس موسوی که بر خلاف قانون و نظر امام و رهبری انقلاب، دولت‌های وقت آنان را پایه گذاشتند، چه سنخیتی با حقوق مردم و خط امام دارد؟!

حضور افرادی چون «کرباسچی» و «عباس عبدی» و « مهاجرانی» که تخلف آنان از مبانی خط امام و یا در مراجع قضایی محرز شده است، در اردوگاه آقای کروبی چه معنایی می‌تواند داشته باشد؟!

اینها همه درحالی است که دولت مظلوم را همه‌ی این آقایان به تمام بدی‌ها وصف می‌کنند، در صورتی که به فرموده‌ی رهبر معظم انقلاب اسلامی:

«دولت جدید‌، شاخصه‌اش عبارت است از‌: تصمیم قاطع بر خدمت خستگی‌نا‌پذیر به مردم، به میدان آوردن همه‌ی توان خود و پر رنگ کردن هدف‌های بلند انقلاب. اینها مشخصه‌های این دولت است. این دولت با تکیه بر شعارهای انقلاب و شعارهای امام بزرگوار، بر آن است که همه‌ی توان خود را به میدان بیاورد؛ با همه‌ی وجود کار کند؛ گره‌های زندگی مردم را باز کند؛ زیر ساخت‌های کشور را هر چه زودتر و هر چه بهتر و جامع تر به وضعیت مطلوب‌، برای پیشرفت‌های آینده بسازد و در عرصه‌ی بین‌المللی بر استقلال ملّی و عزت ملت ایران تکیه کند. می‌بینیم و حس می‌کنیم که این دولت بنا دارد عزت و استقلال ملی را آنچنان که در شأن ملت ایران است، حفظ کند.» 3

حال آقایانی چون جناب مهندس موسوی و یا محسن رضایی که پیش از این هم در این مملکت زندگی می‌کرده‌اند، چگونه و با چه مبنایی تشخیص داده‌اند که کشور به گفته‌ی خودشان در پرتگاه قرار دارد؟!

و چگونه پاسخگوی مدعای خود در حیف و میل شدن بیت‌المال در این دولت بیش از سی‌سال گذشته خواهند بود؟! ما در صورتی از زبان آقای موسوی پس از بیست سال سکوت شاهد اهانت به وزیران پاک‌دست و اغلب خدمتگزار دولت نهم هستیم که در دولت‌های گذشته به ظاهر سالم‌ترین وزیران به برج‌سازی و کارخانه‌داری می‌پردازند. آن زمانی که در تاخت‌وتاز دوستان کارگزارانی آقای موسوی در دولت آقای رفسنجانی کمترین حقوق مردم نیز به بهانه‌ی توسعه‌ی بی‌حد و حصر نادیده گرفته شد و دختر رییس جمهور وقت با امکانات شهرداری تهران به بهانه‌ی ورزش بانوان بر بی بندوباری دخترکان کشور تأکید داشتند و عرصه بر متدینین آنچنان تنگ شده بود که نیروهای انتظامی به دستور وزارت کشور وقت به برخورد با معترضین به سخنان «فائزهء هاشمی» پرداختند که -خود شاهد آن بودم-؛ امثال آقای موسوی در آن بزنگاه که به تصریح رهبری انقلاب اقتضا داشت که «خواص طرفدار حق به میدان دفاع از ارزش‌ها بیایند» کجا بودند‌؟! چرا مثل حال که دم از ارزش‌ها می‌زنند ذرهّ‌ای در آن زمان از ارزش‌مدارانی که به جرم عمل به بند میم وصیت نامه‌ی امام در بازداشت به سر می‌بردند دفاع نکردند؟!


 
<   <<   66   67   68   69   70   >>   >
 
 
 

جستجوی واژه ها

 

حضور و غیاب

 

فهرست موضوعی یادداشت ها

بندگی[49] . خودسازی[46] . زندگی[44] . اخلاق[42] . عرفان[39] . سوال و پاسخ کوتاه[32] . سیاست[29] . نماز[27] . توحید[23] . خودشناسی[21] . اخلاق جنسی[18] . عشق[17] . گناه[16] . ایمان[15] . سوال و پاسخ کوتاه[13] . غفلت[12] . عبادت[11] . دعا[11] . اعتقاد[9] . توبه[8] . شناخت[8] . شیطان[7] . غیبت[7] . علم[7] . دنیا[7] . تربیت[7] . ازدواج[6] . احکام[6] . مذهب[6] . مرگ[6] . سیر و سلوک[6] . ولایت[6] . وظیفه[5] . معنویت[5] . ریا[5] . اجابت دعا[5] . خانواده[5] . توکل[5] . حجاب[5] . جامعه[4] . اخلاص[4] . امام زمان[4] . سلوک[4] . صبر[4] . عاشورا و عزاداری[4] . مراقبه[4] . عقل[4] . نماز شب[4] . نگاه[3] . والدین[3] . نهی از منکر[3] . غزلیات حافظ[3] . عادت[3] . عاشورا[3] . شوخی[3] . شرک[3] . ریاضت[3] . زیارت[3] . دین[3] . رمضان[3] . امید[3] . تبلیغ[3] . تصوف[3] . بصیرت[3] . انقلاب[3] . تفکر[3] . خدا[3] . حوزه و دانشگاه[3] . دروغ[3] . حیا[2] . حب دنیا[2] . حج[2] . خواب[2] . خداشناسی[2] . ارشاد[2] . تقوا[2] . حقوق[2] . چله نشینی[2] . توحیدی[2] . اهل بیت[2] . انتقاد[2] . انسان[2] . پرورش روح[2] . ترس[2] . اخلاق اجتماعی[2] . آخرت[2] . آرامش[2] . رزق و روزی[2] . دینداری[2] . ذکر[2] . رابطه با خدا[2] . زهد[2] . سعادت[2] . شخصیت[2] . شهادت[2] . شهوت[2] . سیر و سلوک[2] . شادی[2] . طلسم[2] . غضب[2] . فحش[2] . فکر[2] . فکر گناه[2] . قرب[2] . عمل[2] . عمل صالح[2] . عزاداری[2] . عزت[2] . گریه[2] . گذشت[2] . گناه و توبه[2] . معاشرت[2] . قلب[2] . کربلا[2] . کمال[2] . گوناگون[2] . هدف[2] . نماز صبح[2] . نفس[2] . مهدویت[2] . مهمانی . موسیقی . موفقیت . مومن . ناامیدی . نامحرم . نبوت . نسبیت . نفاق . نفرت . نفس اماره . نقش زنان . معیشت . مهار نفس . نماز قضا . نماینده،مجلس . همت و اراده . همسر . هنر . هو . هوس . واجب . نوحیدی . نیت . نماز جمعه . وحدت وجود . ورزش . ولایت فقیه . ولایت مداری . یاد خدا . کرامت، شفای بیماران . کربلا، عاشورا . لباس . لذت نماز . لعن . لواط . ماه رجب . مجادله . مجذوب، سالک . محاسبه . محبت . محبوبیت . محیط آلوده . مدپرستی، مدگرایی . کمال-خودشناسی-خودسازی . کینه . کم خوری . قلب سلیم . قهر . قیصر امین پور . کرامت . معرفت . معرفت خدا . معروف،منکر . معصومین . مسافرت . مسلمان واقعی . مصاحبه . گناهان صغیره . گرایش به بدی . گره در کار . عرفان کاذب . عریضه . عشق الهی . عشق مجازی . عصبانی . غذا خوردن . غرور . علم و عمل . عمر . عمره . قرب به خدا . قساوت . قضاوت . قطب . فنای فی الله . فیلم . قبر . قبولی عمل . قدرت . فطرت . فقر . غلفت . غم و غصه . طول عمر . ظرفیت . عاقبت به خیری . عبودیت . عجب و خودپسندی . شیعه . شیعه، شهادت طلبی . صحت عمل . صراط . صفات . صوفیه . طلبگی . طلبه . شادی و نشاط . شانس . سیره ائمه . سیاسی . سید حیدر آملی . سوال و پاسخ کوتاه 21 . شهید،شهادت . شناخت امامان . شخصیت ها . شرک . شکر . شلوار لی . سکس . سکولاریسم . سلامت . سلوک، عرفان، شیعه . سوء عاقبت . زیبایی . سالمندان . سالک، مجذوب . سختی ها . زبان . زنا . رابطه با دختران . رجبعلی خیاط . رحمت . رحمت خدا . دین داری . دین، وحی . خودسازی-رشد- . خودسازی-سیر و سلوک- . رضایت . رضایت خدا . رفاقت . روابط نامشروع . روزه . روشنفکر . آرزو . آرزوی مرگ . آزادی معنوی . ابتلا . آداب سلوک . احترام والدین . احضار ارواح . اخلاق اجماعی . اراده . اراده، گناه . ارامش . انتخاب، مجلس . امامان . امتحان . اعتماد به نفس . اعتکاف . اقتصاد . استجابت . استجابت دعا . استراتژی . اسلام . اسم ذات . اشک . اصولگرایی . تجلی . تجمل گرایی . تصوف و درویشی . تعادل . تغذیه . تفکر . پسر و دختر . پوشش . بصیرت- . بهشت، برزخ . بی نماز . بینش سیاسی . پائولوکوئیلو . پاکی قلب . پرخوابی . انسان، خوب و بد . انرژی . اهل بیت- . اولیای خدا . اینترنت . بخشش گناه . بخل .
 

مشترک شوید