بازدید امروز : 234
بازدید دیروز : 549
به گزارش رجانیوز، گلفنیوز، در تحلیلی پیرامون انتخابات ریاست جمهوری ایران نوشت: احمدینژاد مردی است که با محدود کردن برخی امکانات شخصی برای خود مانند حق استفاده از هواپیمای مخصوص ریاست جمهوری، استفاده از ماشین مدل پایین، خوردن غذایی که از خانه به سر کار می برد، زندگی در خانه محقر و کوچک در تهران، ساده زیستی و دوری از تجملات و اینکه وی در یک خانواده متوسط با پدری آهنگر بزرگ شده، موجب شده است که در میان مردم عزیز و گرامی باشد و در طول این مدت نیز همچنان در بین مردم طبقه پایین و متوسط از محبوبیت خاصی برخوردار باشد.
در ماه مارس سال 2007 میلادی احمدینژاد توانست به علت افزایش سیاستهای حمایت از صادرات غیرنفتی، این شاخص را تا 47 درصد نسبت به سال گذشته افزایش دهد، یعنی میزان16.3 میلیارد دلار سود نصیب ایران کند.
احمدینژاد با استفاده از اندیشه و اتخاذ استراتژی زیرکانه و هوشیارانه و ایجاد طرح دیپلماتیک دقیق توانست ایران را در منطقه به یک ابرقدرت تبدیل کند و با قدرت های بزرگ و بازیگران جدید جهانی مانند (چین، هند و روسیه) به ائتلاف و دوستی برسد و با یک حرکت انقلابی، قدرت هایی مانند ونزوئلا، بولیوی و نیکاراگوئه را با خود هماهنگ کند.
این ابتکار عمل احمدینژاد باعث شد که اوباما حتی در لفظ هم که شده تن صدای خود را عوض کند و برای جلب رضایت ایران به اصطلاح تغییر کند البته آنهم به شرط اینکه اگر ایران بخواهد.
با توجه به پیشرفت های ایران در زمینه هسته ای و نظامی به نحوی که توانست موشک سجیل با برد 2000 کیلومتر را تولید کند، واکنش غرب نسبت به توانایی های احمدینژاد برانگیخته شد و درخواست مذاکره کرد. با آنکه اسرائیل همیشه مخالف ایران بوده است و از این امر نیز بسیار خشمگین شده ولی نتوانست کاری از پیش ببرد. جوزف بایدن معاون ریاست جمهوری آمریکا خطاب به نتانیاهو اعلام کرد که فکر حمله به ایران یک حرکت غیرعاقلانه و بی عقلی محض است.
احمدینژاد مرد کوتاه قدی است که همیشه لباس ساده و معمولی به تن می کند ولی هر موقع که رهسپار جایی می شود، به مرکز توجه مطبوعات و کانون توجه رسانه ها تبدیل می شود و مورد توجه آنها قرار می گیرد، همیشه در میان رهبران و همتایان خود در سطح جهان بعنوان مردی مقتدر و بی همتا ظاهر می شود و در میان رهبران جهانی از مرتبه و ابهت بالایی برخوردار است.
احمدینژاد مردی است که با شجاعت سخنان خود را می گوید که این یکی از عواملی است که باعث محبوبیت وی در میان مردم خود و جهانیان شده است. سخنان وی در مقابل اسرائیل به عنوان "دولت نژاد پرست" در 20 آوریل در مقر سازمان ملل در ژنو را می توان نمونه ای از این شجاعت دانست.
احمدینژاد با "افسانه" خواندن هولوکاست در سال 2005میلادی باعث شد که از حمایت مردم فلسطین و لبنانی برخوردارشود.
سخنان احمدینژاد همیشه با عمل همراه بود ه است او مرد عمل است و همیشه به سخنان خود جامه عمل می پوشاند وی با فرستادن اولین ماهواره یعنی ماهواره" امید" که بهطور کامل در ایران و بهدست ایرانیان ساخته شده بود، به فضا رتبه ایران را در میان جهانیان ارتقاء داده و باعث سرافزاری مسلمانان جهان در مقابل اسرائیل و امریکا شود.
اگر احمدینژاد بار دیگر به عنوان رئیس جمهور ایران انتخاب شود با ادامه برنامه های هسته ای که اجرا کرده است، تعادل قدرت در خاورمیانه را به هم خواهد زد و وی نیز در چشم مردم ایران به عنوان قهرمانی ملی شناخته خواهد شد
معیارهای انتخاب دهمین رئیس جمهور:
سفر رهبر فرزانه و حکیم انقلاب اسلامی به استان محروم کردستان، علاوه بر خیر کثیری که نصیب این منطقه نمود و عملا جریان وحدت و همبستگی ملی را کیلومترها به پیش برد، اما در این بین،تاکیدات صریح و آشکار معظم له بر تعیین شرایط کاندیدای اصلح برای پیشبرد گفتمان عدالت وپیشرفت در دهه چهارم انقلاب اسلامی، از تلالوی بیشتری برخوردار بود.
امروز که سعی داشتم به صورت سریع متن بیانات معظم له را در اجتماعات گوناگونی که در استان کردستان ایراد فرموده بودند مرور نمایم، در عین شعف و شوق از ترسیم مبانی نظری حرکت توفنده انقلاب در گام های بعدی، نگران کم توجهی احتمالی رسانه ها و اندیشمندان دغدغه مند به این مباحث عمیق و بنیادین، به خاطر حجم بالای فرمایشات در این مدت کوتاه، و اکتفا به مباحث روز شدم که امید است حداقل خود این حقیر توفیق پرداخت جدی تر به آنها را در آینده نزدیک داشته باشم.
در ادامه، و با توجه به در پیش بودن انتخابات مهم دهمین دوره ریاست جمهوری و برای درک دیدگاه های صریح معظم له، در گام اول تنها به جمع آوری و نقل عبارات مهم ایشان در این چند روز سفر کردستان در این خصوص اکتفا می نمایم.
امروز برخلاف دوران طاغوت، دولتها خودشان به سراغ مردم مىآیند. یک روزى بود که مردم باید زحمت میکشیدند، تلاش میکردند تا به حضور دولتها برسند؛ امروز به برکت اسلام، دولتها هستند که راه مىافتند و به استانهاى مختلف، شهرهاى مختلف و دورافتادهترینِ نقاط کشور میروند؛ رئیس جمهور میرود، وزیر میرود، مسئولین گوناگون میروند. مردم بعضى از این جاهائى که رئیس جمهور در آنجاها حضور پیدا میکند، میگویند ما در دوران گذشته یک مدیرکل را هم در اینجا ندیده بودیم! راست هم میگویند. این از برکت اسلام است. اسلام حکومتها را موظف میکند که به دشوارترین کارها و به ضعیفترین مردم بیشتر بپردازند تا به کارهاى آسان؛ و خوشبختانه امروز این وجود دارد. خدا را سپاسگزاریم.
مىبینید اگر چنانچه رئیس جمهورى شور و نشاط و شوق و اراده داشته باشد، چه خدمات بزرگى را براى این کشور انجام میدهد؛ میخواهند این نباشد
بهترین کیست؟ من نسبت به شخص، هیچگونه نظرى ابراز نمیکنم؛ اما شاخصهائى وجود دارد. بهترین، آن کسى است که درد کشور را بفهمد، درد مردم را بداند، با مردم یگانه و صمیمى باشد، از فساد دور باشد، دنبال اشرافیگرى خودش نباشد. آفت بزرگ ما اشرافیگرى و تجملپرستى است؛ فلان مسئول اگر اهل تجمل و اشرافیگرى باشد، مردم را به سمت اشرافیگرى و به سمت اسراف سوق خواهد داد
نامزدهاى محترمى که تاکنون نامنویسى کردهاند و مشغول تبلیغات و اظهاراتى هستند - اگرچه حالا وقت قانونى هم نرسیده، اما تبلیغات میکنند؛ اشکالى ندارد - سعى کنند با انصاف عمل کنند. اثبات و نفىشان با توجه به حق و صدق باشد. چیزهائى را که انسان میشنود، باور نمیکند که از زبان نامزدها و آن کسانى که دنبال این مسئولیتها هستند، از روى صدق و صفا خارج شده باشد. گاهى انسان حرفهاى عجیب و نسبتهاى عجیبى میشنود. این حرفها مردم را نگران میکند؛ کسى را هم به گویندهى این حرفها دلبسته و علاقهمند نمیکند! نامزدهاى محترم توجه داشته باشند: اذهان عمومى را تخریب نکنند. این همه نسبت خلاف دادن به این و آن، تخریب کنندهى اذهان مردم است؛ واقعیت هم ندارد؛ خلاف واقع هم هست. بنده که از همهى این آقایان اوضاع کشور را بیشتر میدانم و بهتر خبر دارم، میدانم که بسیارى از این مطالبى که بعنوان انتقاد دربارهى وضع کشور و وضع اقتصاد و اینها میگویند، خلاف واقع است؛ اشتباه میکنند. انشاءاللَّه اشتباه است.
یکى از دشمنىها همین است که این پدیدهى باارزشِ تأثیر حضور مردم و نقشآفرینى مردم در ادارهى کشور و مدیریت کشور را در تبلیغات خودشان نفى کنند یا ندیده بگیرند یا انکار کنند. بارها و بارها در اظهارات صریحشان، در اظهارات کنایهآمیزشان، در انتخابات کشورمان خدشه کردند. نه؛ انتخابات کشور ما از انتخابات اکثر این کشورهاى مدعى دمکراسى، هم آزادتر است، هم پرشورتر است، هم انگیزهى مردم در این انتخابات بیشتر است. انتخابات پرشور، انتخابات خوب، سالم. دشمن خدشه میکند. از دشمن انتظارى هم جز دشمنى نیست؛ چه انتظارى هست؟ بىتوقعى از دوستان است. بىتوقعى از کسانى است که جزو این ملتند؛ واقعیات را دارند مىبینند؛ مىبینند که این انتخابات چگونه سالم و متقن انجام میگیرد، در عین حال، همان حرفى را که دشمن میزند، اینها هم میزنند! من انتظارم این است: کسانى که با ملت ایرانند، جزو ملت ایرانند، توقع دارند ملت ایران به آنها توجه کنند، اینها دیگر علیه ملت ایران حرف نزنند و انتخابات ملت ایران را زیر سؤال نبرند. مرتب تکرار نکنند که آقا این انتخابات سالم نیست؛ انتخابات، انتخابات نیست. چرا دروغ میگویند؟ چرا بىانصافى میکنند؟ چرا خلاف واقع میگویند؟ چرا این همه زحماتى را که این ملت و مسئولین در طول این سالهاى متمادى متحمل شدند، ندیده میگیرند؟ چرا؟ چرا ناسپاسى میکنند؟
اینى که یا مسئولان ما، یا در دورههاى انتخابات مثل وضع کنونى، نامزدهاى انتخاباتى ما براى جلب توجه دیگران حرفهاى غربىها را تکرار کنند، این هیچ امتیازى محسوب نمیشود. امتیاز این نیست که ما آن چیزى را بگوئیم که غرب مىپسندد. اینها کسانىاند که با فکر ایرانى، فکر اسلامى، هویت اسلامى و ایرانى مخالفند. خدا را سپاس میگوئیم که ملت ایران آن رشد و آگاهى لازم را به دست آورد تا توانست بر این همه موانع فائق بیاید.
این موضوعى که نگاه به آینده دارد، مسئلهى شعار دههى چهارم است - که شروع شده - یعنى پیشرفت و عدالت. اعلام کردهایم که این دهه، دههى پیشرفت و عدالت باشد. البته با گفتن و با اعلام کردن، نه پیشرفت حاصل میشود و نه عدالت؛ اما با تبیین کردن، تکرار کردن و همتها و عزمها را راسخ کردن، هم پیشرفت حاصل میشود و هم عدالت. ما میخواهیم مسئلهى پیشرفت و عدالت، در دههى چهارم به یک گفتمان ملى تبدیل بشود. همه باید آن را بخواهیم؛ تا نخواهیم، طراحى و برنامهریزى و عملیات تحقق پیدا نخواهد کرد و به هدف هم نخواهیم رسید؛ باید تبیین بشود.
امروز و در دوران عظمت اسلام، سربلندى نظام اسلامى و سربلندى ملت ایران به خاطر مواضع ضد استکبارىاش، آدم مىبیند اگر کسى در تریبونهاى جهانى در مقابل آمریکا و اسرائیل و صهیونیسم و همپیمانانشان بایستد و صریح حرف بزند، یک عدهاى این جا خجالت میکشند! دست به دست هم میمالند ومیگویند: آقا! آبرویمان رفت! مثل همان خجالت کشیدنى که در دوران طاغوت، از نماز خواندن یکى میبردند. چرا خجالت بکشیم؟! مواضع صریح ملت ایران - و بخصوص جوانها - در مقابل ظلمها و ستمهاى بین المللى هرگز نبایستى متوقف بشود.
اگر در پی انتخابات، کسانی در مراکز گوناگون سیاسی و اقتصادی روی کار بیایند که بجای ادامه راه امام و ترویج اصول و ارزشهای امام و انقلاب، بخواهند با تملق گویی دولتهای مستکبر غربی، به خیال خود موقعیتی برای ایران دست و پا کنند، این برای ملت یک مصیبت است.
این آگاهی عمومی، همچون تمامی صحنه های دیگر، در انتخابات نیز جلوه کند تا حضور آگاهانه ملت مانع از سرکار آمدن کسانی شود که بخواهند در مقابل دشمنان تسلیم شوند و آبروی ملت را ببرند.
چگونه می توان کاری کرد که برای نماز صبح به موقع بیدار شد؟
و الذین هم علی صلواتهم یحافظون اولئک هم الوارثون (1) و کسانی که بر نمازهایشان مواظبت می کنند . آنان همان وارثانند . امام علی ( علیه السلام ) می فرمایند : هیچ کاری نزد خدای ( عزو جل ) محبوبتر از نماز نیست . پس مبادا چیزی از امور دنیا شما را از اوقات نماز باز دارد ؛ زیرا خدای ( عز و جل ) مردمانی را نکوهیده و فرموده است : الذین هم عن صلاتهم ساهون همانان که از نمازشان غافلند , یعنی از اوقات نماز غافلند و به آن اهمیتی نمی دهند . (2)
خواندن نماز صبح در اول وقت , شاید از نمازهای دیگر مشکل تر باشد ؛ چرا که کندن از رختخواب گرم و لذت خواب در ابتدای راه سخت است ولی نماز گزار می تواند با کمی تمرین و ممارست از منافع سحر و صبح بهره مند گردد و از فیض نماز اول وقت ( بالاخص نماز صبح ) بی نصیب نماند . پیامبر خدا ( صلی الله علیه و آله ) فرمودند : هیچ بنده ای نیست که به اوقات نماز و مواضع خورشید اهتمام ورزد , مگر اینکه آسودگی در هنگام مردن و از بین رفتن غم و اندوه ها و نجات از آتش را برایش ضمانت کنم . (3) امام صادق ( علیه السلام ) فرمودند : فضیلت اول وقت بر آخر آن برای مؤمن , از دارایی و فرزندش بهتر است .
در اهمیت صبح همان بس که خدای عز و جل به آن قسم خورده است : و الصبح اذا اسفر (4) و سوگند به صبح چون آشکار شود و الصبح اذا تنفس (5) و سوگند به صبح چون بدمد . لذا می توان با برنامه ریزی صحیح و معتدل از این لحظه ی ملکوتی بهره برد و محروم نشد و آن را مقدمه ای برای سحر خیزی قرار داد . علامه حسن زاده ی آملی ( حفظه الله تعالی ) می فرمایند : کسی که سحر ندارد از خود خبر ندارد !
رعایت نکاتی که ذکر می شود , می تواند شما را در بیدار شدن به موقع برای نماز صبح یاری کند .
1 – حداقل 2 ساعت قبل از خواب شام خود را میل کنید .
هر چه معده در هنگام خواب شب سبک باشد ( نه گرسنه ) به هنگام صبح می توانید بهتر از خواب برخیزید
لذا فاصله ی 2 ساعت بین خوردن شام و خواب , فاصله ی مناسبی است . البته بهتر است غذایی که میل می کنید نیز غذایی سبک و کم حجم باشد . لذا بطور جد از پرخوری در شب بپرهیزید .
2 – بدن انسان به خصوص در شب به خواب کافی نیاز دارد و اگر این نیاز برطرف نشود , در کار روزانه و .... ایجاد خلل می کند .
شب نشینیها و خوابیدن پس از 12 شب , در بیدار نشدن برای نماز و یا کسالت در آن بسیار مؤثر است . معمولا ً کسانی که تا دیر وقت بیدارند نمی توانند نماز اول وقت صبح را بجا آورند . اگر هم بیدار شوند , طبیعی است که نمازی با کسالت و خواب آلودگی بخوانند .
حلبی : از حضرت ( علیه السلام ) درباره ی آیه ی یا ایها الذین امنوا لا تقربوا الصلاة و انتم سکاری حتی تعلموا ما تقولون ای کسانی که ایمان آورده اید در حال مستی به نماز نزدیک نشوید , تا بدانید چه می گویید پرسیدم , فرموده : شما را از خواب آلودگی و چرتی است که نمی گذارد بدانید در رکوع و سجود و تکبیرتان چه می گویید .
بر خلاف تصور بسیاری از مردم , مقصود از مستی در این آیه , مستی شراب نیست , مؤمن مسکر نمی نوشد و مست نمی کند . (6) بنابر این دیر خوابیدن در شب و عدم برنامه ریزی در رفع نیاز طبیعی انسان به خواب شب , وی را از درک لذتهای معنوی در سحر و نماز , محروم میکند .
3 – رعایت آداب خواب , از جمله : وضو گرفتن , خواندن سوره های توحید و معوذتین , ذکر صلوات و تسبیحات اربعه و تسبیح حضرت زهرا ( سلام الله علیها ) , آیة الکرسی , بخصوص خواندن آیه ی آخر سوره ی کهف و نیز توسل به امام زمان برای محروم نماندن از فیض نماز اول وقت و ... از جمله اموری است که خواب مؤمن را همراه با هدف و انگیزه می کند و این توجه و هدفمندی در بیداری صبح تأثیرگذار خواهد بود . البته اگر بجا آوردن همه ی آداب خواب برایتان سخت است , به هر میزان که مقدورتان می باشد انجام دهید .
4 – سعی کنید از ساعت , برای بیدار شدن استفاده کنید . اگر زنگ ساعت شما را بیدار نمی کند بهتر است تا مدتی که خود عادت به بیدار شدن کنید , به یکی از نزدیکان سفارش کنید که شما را در ساعت مقرر بیدار کند .
5 – مطالعه احادیث وارده در خصوص سحر و نماز اول وقت و عظمت آن , انگیزه ی شما را در توجه بیشتر به نماز اول وقت , قوی تر خواهد کرد .
دوست عزیز
بدان که انجام هر کاری در ابتدا ممکن است کمی سخت باشد ولی با تمرین و ممارست و استقامت و پایداری در عمل , آسان خواهد شد .
امیدوارم موفق باشید .
(1) سوره ی مؤمنون / 9 و 10
(2) میزان الحکمه / ج 7 / ص 3129
(3) میزان الحکمه / ج 7 / ص 3129
(4) سوره ی مدثر / 34
(5) سوره تکویر / 18
(6) میزان الحکمه / ج 7 / ص 3129
اگر بعضی از نمازهای که از سن 9 تا 24 سالگی نخوانده ایم الان بعد از توبه کردن قضایش را به جای آوریم آیا باز خدا ما را نمی بخشد و در قیامت از نخواندن به موقع باز خواست می کند؟
در صورت توبه و جبران گذشته حتما خداوند بنده خود را می بخشد و بازخواستی درکار نخواهد بود. البته کسانی که به موقع نماز خود را خوانده اند، با کسانی که سهل ا نگاری نموده اند، از جهت قرب به خداوند و نورانیت برابر نیستند، آنها قرب بیشتری دارند و از نتیجه عمل خود بهره مند می شوند، اما این بدین معنا نیست که اگر کسی متوجه خطای خود شد و توبه واقعی کرد، مورد بخشش نباشد و از رحمت الهی برخوردار نشود.
توضیح بیشتر درباره توبه:
توبه در حقیقت پشیمان شدن از گناه و بازگشتن از راهی است که انسان در گذشته بر خلاف رضای پروردگار رفته است . توبه حقیقی نیز همان توبه نصوح است ؛ یعنی توبه و پشیمانی بدون بازگشت. اگر کسی احساس کند که واقعا از گذشته خود نادم و پشیمان گشته و راه خود را به سوی خداوند عوض کرده، باید بداند که اهل توبه واقعی است و اینچنین توبه ای هرگز رد نمی شود.
به عبارت دیگر مشکل و نگرانی ای که در زمینه قبول توبه وجود دارد ، از طرف خداوند ؛یعنی پذیرنده توبه نیست . مشکل از جانب خود توبه کننده است ، اگر کسی که دچار گناه و معصیت خداوند شده به درستی و با رعایت شرایط، موفق به توبه شود ، به طور قطع توبه او پذیرفته شده است و نباید نسبت به پذیرش آن نگران باشد. بنابر این خود کیفیت توبه و نحوه پیشرفت آن ، بهترین راه تشخیص پذیرش آن است.
ابو حامد غزالى در کتاب احیاء چنین مىگوید: اگر معنى قبول را فهمیده باشى شک نخواهى داشت که هر توبه صحیحى پذیرفته و مقبول است. کسانى که به نور بصیرت مىبینند، و از انوار قرآن مدد مىگیرند، مىدانند که هر قلب سلیمى مقبول خدا و در آخرت در جوار او بهرهمند از نعمت اوست، و آمادگى دارد که با چشم خود به وجه اللّه بنگرد. و مىدانند که قلب در اصل، سلیم آفریده شده است زیرا هر نوزادى با فطرت خدا پرستى آفریده مىشود امّا آن سلامت توسط کدورتى که گرد و غبار گناهان بر آن ایجاد مىکنند از دست مىرود.
قرآن مجید مىفرماید: وَ هُوَ الّذِى یَقْبَلُ التَّوبَةَ عَنْ عِبادِهِ 42: 25 احیاء العلوم/ فصل پنجم.
همچنین احساس بهجت و آرامش خاصى که پس از دعا و توبه به انسان دست مىدهد ، احساس سبکى از گناهان و آلودگىها، تضرع و التجاى بیشتر به خدا وند، آثار واقعى توبه که در اعمال و کنشهاى ما بیشتر هویدا گردد؛ یعنى رغبت کمتر به گناه و اراده و عزم راسختر در اطاعت پروردگار، نشان مىدهد که توبه ما توبه واقعى بوده و به همین نسبت مقبول واقع گردیده است.
خداى رحمان و رحیم در قرآن مىفرماید: قُلْ یا عِبادِیَ اَلَّذِینَ أَسْرَفُوا عَلى أَنْفُسِهِمْ لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اَللَّهِ إِنَّ اَللَّهَ یَغْفِرُ اَلذُّنُوبَ جَمِیعاً إِنَّهُ هُوَ اَلْغَفُورُ اَلرَّحِیمُ. وَ أَنِیبُوا إِلى رَبِّکُمْ وَ أَسْلِمُوا لَهُ مِنْ قَبْلِ أَنْ یَأْتِیَکُمُ اَلْعَذابُ ثُمَّ لا تُنْصَرُونَ، بگو اى بندگان من که بر خود اسراف و ستم کردهاید از رحمت خداوند نومید نشوید که خدا همه گناهان را مىآمرزد و به درگاه پروردگارتان باز گردید و در برابر او تسلیم شوید، پیش از آنکه عذاب به سراغ شما آید سپس از سوى هیچکس یارى نشوید .
اگر به معناى کلماتى که در آیه آمده توجه کنیم لطف خدا را نسبت به بندگان خواهیم فهمید. «تعبیر به یا عِبادِیَ (اى بندگان من) آغازگر لطفى است از ناحیه خدا، و تعبیر به اسراف به جاى ظلم و جنایت نیز لطف دیگرى است، تعبیر به عَلى أَنْفُسِهِمْ نشان مىدهد که گناهان آدمى همه به خود او باز مىگردد، تعبیر به لا تقنطوا دلیل بر دین است که گنهکاران نباید از لطف الهى نومید گردند، تعبیر به من رحمة اللّه تاکید بیشترى بر خیر و محبت الهى است و هنگامى که به جمله إِنَّ اَللَّهَ یَغْفِرُ اَلذُّنُوبَ مىرسد با حرف تأکید آغاز شده و کلمه الذنوب با (الف و لام) جمع شده همه گناهان را بدون استثناء در بر مىگیرد، بدین صورت است که سخن اوج مىگیرد و دریاى رحمت الهی موّاج مىشود».
بنابراین انسان در تحت هر شرایط و موقعیتى که باشد اگر به سوى خدا باز گردد (توبه کند) و تسلیم فرمانش باشد و از اوامر و نواهى خداى سبحان تبعیت کند، خدا را توبهپذیر و مهربان و بنده نواز خواهد یافت. امام باقر علیه السّلام به محمد بن مسلم چنین مىفرماید: وقتى که مؤمن توبه مىکند، گناهان قبل از توبهاش بخشیده مىشود، پس او باید براى بعد از توبه عمل کند. ولى آگاه باشید بخدا قسم این مزیّت فقط براى اهل ایمان است.
شرایط توبه صحیح:
توبه صحیح و با شرایط در نگاه امیر المومنین على (ع) دارای چهار رکن است. ایشان مىفرمایند: التوبه على اربعه دعائم: ندم بالقلب و استغفار باللسان و عمل بالجوارح و عزم على ان لایعود توبه بر چهار ستون ایستاده است: 1- پشیمانى قلبى 2- استغفار زبانى 3- جبران گذشته (انجام واجبات، ترک محرمات، قضاءمافات، حق الناس باشد یا حق الله) 4- عزم بر بازنگشتن (به گناه) بحار الانوار / ج 78 /ص 48
پشیمانى اساسىترین رکن بازگشت و جبران گناه است، ولى نباید در آن متوقف ماند بلکه خداوند منان آن را پلى قرار داده است تا بندگان مومن با گذر از آن از جهنم سیئات بیرون جسته و به بهشت صالحات فرود آیند.
بنابراین گام بعدى تغییر مسیر ، ترک گناه و جبران گذشته است. برای جبران گذشته لازم است گناهانى را که فقط از حقوق خداوند است، چنانچه قضا و کفاره داشته باشد- مانند نماز، روزه و حج- انسان باید علاوه بر توبه و تصمیم بر ترک گناه، قضاى آنها را نیز به جا آورد و کفاره آنها را بپردازد و آنهایى که قضا و کفاره ندارد- مثل دروغ و استمنا و.- فقط توبه و استغفار کافى است همچنین در صورتی که حقى را از کسى ضایع کرده، باید به یکى از صورتهاى زیر جبران کند: اگر امر مالى بوده (مثل این که پولى را از کسى غصب کرده، یا سرقت نموده، یا در معامله کم فروشى کرده، یا پول زیادترى گرفته است) در صورتى که طرف را مىشناسد، رضایتش را حاصل کند.
اگر صاحبش را نمىشناسد از طرف او به فقرا صدقه بدهد. اگر صاحبش فوت کرده به ورثه او رجوع نماید و از آنها رضایت بطلبد. اگر فعلاً قدرت مالى ندارد، هر وقت قدرت مالى پیدا کرد در اولین فرصت حق مردم را بدهد. اگر نتوانست، وصیت کند تا بعد از مرگش ورثه رضایت صاحب مال را جلب کنند.
در صورتى که به هیچ وجه امکان نداشت، اگر توبه واقعى نماید، امید است خداوند عالم او را ببخشد و طورى صاحب حق را راضى نماید. و اگر حقى که از دیگران ضایع کرده، جنبه آبرویی داشته است (مثلاً غیبت کسى را کرده یا تهمت زده است) در صورت امکان باید رضایت آن شخص را حاصل کند و اگر یقین به او موجب فساد مهمترى (مثل قتل یا زد و خورد واختلاف شدید و. مىشود) لازم نیست به او بگوید بلکه اگر توبه واقعى نماید و براى آن شخص طلب مغفرت کند کافی است.
1- اصلاحات پروسهای درون ساختاری است که نظام در طی سه دهه گذشته با آن مواجه بوده، تحولخواهی بیش از هفتاد درصد مردم ایران بر اساس اصلاحات درون ساختاری است نه اصلاحات ساختار شکن
2- تقلیل حماسه بزرگ دوم خرداد به اصلاحات و تجدیدنظر طلبی، به میزانی که برای سکولارها جذابیت داشته به میزان بیشتری برای مردم خستهکننده و ملالآور بود. شکافهای طبقاتی، تندرویها، افراطیگریها و حریم شکنیها از سوی اصلاحطلبان افراطی، تقابل با ارزشهای دینی و انقلابی، تضاد ایدئولوژیک، اختلافات درونی، غفلت از مطالبات حقیقی مردم، فقدان استراتژی، رفتار اپوزیسیونی، رابطهسالاری، قانون شکنی، رواج روح اشرافیت و کاهش سادهزیستی و دهها مولفه دیگر باعث از دستدادن پایگاه اجتماعی و در نتیجه افول اصلاحطلبان در جامعه شد.
3- اگر چه اصلاحطلبان در انتخاب راهبرد اصلاحطلبی اشتراک نظر داشتند اما قرائتها و برداشتهای متفاوت و طیفهای مختلف جریان اصلاحطلبی که دارای تضادهای بیشماری بود، موجب شده برخی از آنان در ذیل گفتمان جمهوری اسلامی خواه و بعضی دیگر در طیف اصلاحطلبان دموکراسی خواه قرار گیرند.
4- در طیفبندی اصلاحطلبان از طیفهای سکولار که معتقد به نقش حداقلی دین در اداره جامعهاند تا طیفهایی که معتقد به نظام جمهوری اسلامی، آرمانهای امام راهحل و ولایت فقیه در چارچوب قانون اساسیاند، در جبهه اصلاحطلبان قرار میگیرند که باید آنان را از هم متمایز کرد. همچنین باید اصلاحطلبی برخاسته از اسلام و نظام اسلامی را از اصلاحطلبی که درصدد تغییر و براندازی نظام دینی است، تفکیک نمود.
5- تفسیر ناروا و انحرافی از اصلاحطلبی، به انحراف این حرکت تکاملی انقلاب انجامید که به اعتراف اصلاحطلبان `بین خواست آن بیست میلیون رای و آنچه قریب به یک دهه، تحت نام اصلاحات انجام گرفت به اندازه یک دره عمیق شکاف وجود داشت`. به این ترتیب حرکتی که میتوانست در جهت سازندگی کشور، بهبود معیشت مردم و در نهایت به پیشرفت و روند تکاملی انقلاب اسلامی کمک کند، با گرفتار آمدن در دست عدهای فرصت طلب و برخی عناصر نفوذی که خود رابه دروغ خالق حماسه دوم خرداد میخواندند مصادره گشت و به انحراف کشیده شد و سرانجام نیز درصدد ستیز با نظام و ارزشهای دینی و باورهای اعتقادی این ملت برآمد و هم از اینرو حمایت ملی و مردمی خود را به کلی از دست داد.
6- در پایان باید گفت اصلاحطلبان اگر چه در رویکرد و گفتمان اصلاحطلبی، مهندسی مناسب و به موقعی در فضای سیاسی ایران در سال 76 ایجاد کردند، اما متاسفانه عملکرد، مواضع و رفتارهای نامناسب عمده اصلاحطلبان خصوصاً طیفهای رادیکال واپوزیسیونی،عامل دوری آنان را در نزد افکار عمومی فراهم کرد.
4. اصلاحطلبان اپوزیسیونی
در این طیف احزاب و گروههای مختلف اصلاحطلب که در رفتار، مواضع اپوزیسیونی داشتهاند از ملی مذهبیهای راستگرا و چپگرا تا روشنفکران عرفگرا در طیفهای رنگارنگ از گروههای چپ تا لیبرال را در بر میگیرد. این طیف در اندیشه سیاسی از مشروطهخواهی لیبرال تا جمهوریخواهی ناب را دنبال میکنند. از نظر پایگاه اجتماعی عمدتاً به طبقه متوسط و در فضای تمدن غرب زندگی مینمایند. بیشتر افراد آن از روشنفکران و دانشگاهیان بوده و در برخی مراکز صنعتی و اقتصادی و بخش خصوصی حضور دارند. استراتژی سیاسی آنان کمک به فضای بین المللی برای وادار کردن نظام به تغییرات عمیق سیاسی است. آنها نظام نوین جهانی را قادر به پذیرش دموکراسی از سوی ایران میدانند و نسبت به فشارهای خارجی به ایران نظر مساعد دارند.
این طیف به دنبال اصلاحات به معنای ساختاری بودن و شعار آنها با این که توسعه سیاسی است اما معتقدند که ساختار فعلی قانون اساسی به بنبست رسیده و مفید و کارآمد نیست و باید عوض شود. آنها در ادبیات سیاسی خود دنبال جمهوری سکولار بودند و صرفاً رای مردم را ملاک دانسته و اسلام را صرفا دین رسمی عنوان کردند. این طیف پس از مجلس و دولت درصدد تسخیر سایر خاکریزها بودند. از این رو برای راهاندازی یک جنبش اجتماعی تلاش کردند تا بقیه نهادهای نظام را عقب بزنند و با دو ابزار مهم مطبوعات متکثر و تظاهرات دانشجویی فعال بودند.
مهمترین احزاب و گروههای سیاسی این طیف شامل نهضت آزادی، ائتلاف ملی- مذهبی متشکل از گروههای حلقه ایران فردا، گروه پیام هاجر، جاما، نهضت مجاهدین خلق، جنبش مسلمانان مبارز، بقایای دفتر تحکیم وحدت شاخه علامه و برخی چهرههای سکولار همچون اکبر گنجی، محسن سازگارا و... هستند.
بررسی مدیریت رهبری نظام در مواجهه با اصلاحطلبان
در راهبرد رهبری نظام در طول 8 سال حاکمیت اصلاحطلبان، اصلاح و هدایت گفتمان اصلاحات از سوی ایشان یکی از اقدامات بود. همچنین معظمله ملاحظاتی همچون تفکیک میان دو الگوی متفاوت از اصلاحطلبی اسلامی و ایمانی و یا اصلاحات آمریکایی، درخواست باز تعریف اصلاحات، ترسیم اصول و مبانی آن و این که اصلاحات به مثابه یک فرآیندی در درون نظام با رعایت وفاق ملی، سامانمندی، قانونمندی، خود ترمیمی، جامعیت، استمرار، تحمل و پرهیز از خشونت را متذکر شدند.
در آسیبشناسی اصلاحات نیز مقام معظم رهبری به فراموشی ارزشها، رادیکالی شدن و افراطیگری، الگوبرداری تقلیدی و فقدان اجتهاد، بروز اختلاف در هسته مرکزی نظام، غربی شدن، نفوذ عناصر بیگانه، تمایل به دشمن، گردش به غرب؛[5] به ترسیم اشتباهات دشمنان در بهرهبرداری از گفتمان اصلاحطلبی در ایران پرداختند.
رهبری نظام در مواجهه با اصلاحطلبان، با پذیرش گفتمان اصلاحطلبی به عنوان شالوده اصلی انقلاب و نظام اسلامی، ترمیم نقصها و معایب ادبیات اصلاحطلبی و هدایت آن به سمت اصلاحطلبی اسلامی، ضمن تفکیک و تمایز بین اصلاحطلبان درون نظام از طیف اصلاحطلب برانداز، به افشاگری علیه آنان و ایجاد هوشیاری، مقایسه و یکپارچگی در حاکمیت پرداختند و با تحمل کمترین هزینه، نظام را به سلامت از دوران حساس و خطرساز حاکمیت اصلاحطلبان افراطی تجدید نظرطلب رهایی بخشیدند.
بررسی مواضع و عملکرد اصلاحطلبان
برآیند عملکرد اصلاحطلبان[6] دو دوران حاکمیت هشت ساله از 76 تا 84 در چند محور قابل نقد و بررسی اجمالی است:
الف) عملکرد دولت اصلاحات
1- وضعیت اقتصادی: در این دوران روند رشد شاخص اقتصادی کند، توزیع عادلانه ضعیف و انضباط مالی دولت غیرقابل قبول بوده است؛
2- عدم قاطعیت دولت در مواضع خارجی و داخلی: با شعارهای دولت اصلاحات همچون آزادی، جامعه مدنی، تساهل و تسامح، گفتوگوی تمدنها و ... در صحنه عمل و در مواجهه با قدرتهای جهانی، نوعی عدم قاطعیت و وادادگی را از جمله در جریان پرونده هستهای و تعلیق فعالیتهای هستهای را در آن دوران شاهدیم.
3- ایجاد امید در اردوگاه دشمن: مواضع و عملکرد اصلاحطلبان، دشمنان قسم خورده را به تعریف و تجلیل و حمایت از تجدید نظرطلبان واداشت.
4- ساختارشکنی: رفتارهای ساختارشکن از جمله عبور از قانون اساسی، تشکیک در حاکمیت دین و اصل ولایت فقیه، تاخت و تاز به نهادهای نظام از سوی اصلاحطلبان برانداز... است.
ب) عملکرد مجلس ششم
1- تنش سیاسی: برآیند عملکرد چهارساله آن حکایت از دامن زدن نمایندگان به تنشهای سیاسی و جنجال علیه نظارت استصوابی شورای نگهبان، طراحی لایح دو قلوی افزایش اختیارات رییس جمهور، طرح رفراندوم، حمله به نهادهای نظام از تریبون مجلس و... بوده است.
2- تحصن در مجلس: از نقاط تاریک و غیرقابل دفاع آنها؛ تحصن 80 نماینده در صحن مجلس در اعتراض به ردصلاحیتها و طراحی الگوی انقلاب مخملین به همراه مطبوعات زنجیرهای، ماهوارهها و... است.
3- استعفای نمایندگان و مدیران دولتی: طرح استعفای 12 عضو هیئت دولت و صد تن از مسئولان نظام از فضاسازیهای دیگر آنان بود.
4- رابطه با باندهای اقتصادی فاسد: رابطه برخی از نمایندگان مجلس ششم با مفسد معروف اقتصادی `شهرام جزایری` و دریافت مقادیر هنگفتی پول از او و صدور کارت ویژه تردد برایش.
5- بیتوجهی به مشکلات معیشتی مردم: تقدم توسعه سیاسی بر توسعه اقتصادی و طرح `لشکر قابلمه به دستان` و نیز بحث `صف مردم برای دریافت مرگ موش مجانی` از سوی برخی نمایندگان مجلس ششم.
ج) عملکرد در رابطه با پرونده هستهای
1- نرمش در مقابل استکبار: چراغ سبزهای برخی نمایندگان به دشمن و پیشنهادهای ذلتبار برخی از آنان
2- عقبنشینی از حق مردم و تعلیق فعالیتهای هستهای: دیپلماسی منفعلانه در پرونده هستهای و عدم ایستادگی در برابر فشارهای خارجی، منجر به تعلیق دو ساله فعالیتهای هستهای شد.
3- ترساندن مردم: القای شرایط بحرانی و فضاسازی احتمال حمله آمریکا به ایران و همچنین طرح سه فوریتی برخی نمایندگان برای الزام دولت به امضای سریع پروتکل الحاقی NPT از تریبون مجلس و ترساندن مردم از عواقب پیگیری پرونده هستهای
د) عملکرد در حوزههای فرهنگی و اقتصادی
1- حمله به مبانی دینی با تکیه بر شعارهای تساهل و تسامح
2- شکستن و زیر سوال بردن جایگاه ولایت و رهبری
3- ترویج فساد و بیبندوباری از طریق پیگیری سیاستهای غلط نهادهای فرهنگی کشور
4- کاهش خودباوری جوانان
5- راهاندازی شورشهای اجتماعی همچون 18 تیر 78
6- ترویج اشرافیگری
7- جایگزین کردن گفتمان لیبرالیسم و سکولاریسم به جای گفتمان اصیل انقلاب
8- قانون شکنی با زیر سوال بردن نهادهای اسلامی نظام
و) عملکرد در حوزه رسانههای زنجیرهای
1- حمله به مقدسات اسلامی از جمله اعلام کردند `در جامعه مدنی میتوان علیه خدا هم راهپیمایی کرد`
2- حمله به نهادهای انقلابی نظیر سپاه، بسیج، وزارت اطلاعات، قوه قضائیه و...
3- زیر سوال بردن ارزشهایی همچون دفاع مقدس
4- افشای اسناد محرمانه و سری نظام
5- تقویت اختلاف قومی و مذهبی
6- ترویج فساد در مطبوعات
7- ترویج افکار فمینیستی و سکولار
8- تدوین و راهاندازی تئوری براندازی نرم(انقلاب مخملین)
9- انعکاس اخبار رسانههای خارجی بدون تغییر، به عنوان بلندگوی دشمن
اصلاحطلبان رادیکال، به لحاظ فکری کاملاً در لیبرالیسم مستحیل گشتهاند. بهگونهای که در حوزه اقتصاد، مواضع درهای باز و سرمایهسالاری را قبول دارند. در حوزه سیاست داخلی، طرفدار لیبرال دموکراسی و در حوزه سیاست خارجی، دارای موضع پذیرش رسمی نظام سلطه حاکم بر روابط بینالمللیاند
جریان اصلاحطلبی که پس از واقعه دوم خرداد 76 در ایران مطرح شد، در طول یک دهه گذشته در مهندسی سیاسی افکار عمومی و ایجاد گفتمان جامعه مدنی و توسعه سیاسی نقش بهسزایی داشته است. تحلیل این جریان، بررسی خطوط فکری، صورتبندی طیفهای آن و تبیین عملکرد و مواضع آنها و نیز بررسی مدیریت رهبری نظام در مواجهه با آنان در شرایط حاضر، موضوع حساس و مهمی است.
دوم خرداد؛ رویکرد و گفتمانی جدید
پیدایش نظام جمهوری اسلامی با راهبرد بسیج مردمی امام خمینی(ره) نقطه عطفی در تاریخ ایران محسوب میشود. از دستاوردهای بینظیر آن، ارمغان استقلال، آزادی، اعتماد به نفس ملی، دینمداری، بیداری اسلامی و الهام بخشی است. در این عرصه، نعمت آزادی یکی از آثار مهم نظام مردم سالاری دینی و در نتیجه رشد گروهها و جریانات سیاسی، مشارکت آنان در اداره کشور و نظام در طول سه دهه گذشته پرافتخار بوده است. اگر چه بدبینی تاریخی ایرانیان به احزاب و گروههای سیاسی، پیامدهایی از جمله عدم تشکیل دولتهای حزبی را پس از پیروزی انقلاب ایجاد کرده، اما در جامعه سیاسی ایران یکی از گروههای مرجع فکری تعیین کننده در رفتار سیاسی مردم، جریانهای سیاسی همچون لیبرال و خط امام، راست و چپ، اصلاحطلب و اصولگرا و امثالهم بوده است.
از پیامدهای مهم حضور جریانات سیاسی در عرصه اداره کشور، پیدایش گفتمانها و رویکردهای مختلف همچون محافظهکاری(دولت مهندس بازرگان)، عدالت اجتماعی(دولت مهندس موسوی)، سازندگی(دولت هاشمی رفسنجانی)، جامعه مدنی و توسعه سیاسی(دولت خاتمی)، اصولگرایی و عدالت همه جانبه(دولت دکتر احمدینژاد) بوده است. با نگاهی تطبیقی به مسائل اجتماعی دولتهای پس از انقلاب میتوان گفت که مسیر حرکت آنها یک حرکت پویا و پیشرونده بوده و اگر چه موانعی از جمله جنگ تحمیلی از خارج و فقدان یکپارچگی در حاکمیت ایجاد شده است ولی همچنان حرکت دولتها و نظام اسلامی مداوم و به سمت رسیدن به اهداف انقلاب و امام و تبدیل شدن به هژمونی برتر در منطقه و جهان بوده است.[1]
اتخاذ راهبرد تک بعدی و مبتنی بر گفتمان خاص، باعث شکل گیری دولت و سیاستهای جدیدتر شده و در نتیجه هر یک از آنان موفقیتهای نسبی کسب کردهاند. در حقیقت در این دوران، دولتها در صدد بسط آرمانها و اهداف انقلاب بودهاند اما بروز مشکلات، دشواریها و شرایط باعث شده که اولویت را به یکی از اهداف بدهند و کمتر به اهداف دیگر بپردازند.
در نتیجه هر دولت وجوهی از دولت دینی مطلوب در اندیشه امام را برجسته و نمایان کرده است. اگر چه رویکردهای دولت نهم همه جانبه به نظر میرسد.
بر این اساس در پرتو انتخابات دوم خرداد 76، رویکردی متفاوت از گذشته با چرخش پاشنه اقتصادی به سیاسی، به رسمیت شناختن رفتارهای اجتماعی جوانان، همبستگی نوین و ظهور مطالبات انباشته شده سیاسی، احیای انتقادهای سازنده به نظام و فعال شدن عرصههای سیاسی جامعه با شعارهای جدید همچون همچون جامعه مدنی، جمهوریت، آزادی، مردم سالاری، اصلاحات و اعلام توسعه سیاسی به عنوان گفتمان جدید به رهبری سید محمد خاتمی آغاز شد. در این رویکرد اهدافی چون گسترش مشارکت مردم و مشروعیت نظام، تقویت جمهوریت نظام، نهادینه کردن مردم سالاری، بالفعل کردن ظرفیتهای سیاسی قانون اساسی، تقویت نهادهای مدنی، گسترش احزاب، احیای شوراهای اسلامی، گسترش آزادیها، تقویت مطبوعات و فعال کردن نهادهای دانشجویی مد نظر قرار گرفته است.
`اصلاح طلبان` پس از قوه مجریه ابتدا شوراهای اسلامی شهر و روستا درسال 77 و سپس قوه مقننه را در انتخابات ششم در سال 78 از آن خود کردند. این جریان هشت سال در 45 انتخابات از 76 تا 80 با اقبال افکار عمومی مواجه شد. شمارش معکوس جریان سوم به اصلاح طلبان از انتخابات شوراها، در سال 81 شروع و با انتخابات نهم ریاست جمهوری در سوم تیر 84 به پایان رسید.
جریان شناسی اصلاح طلبان
جریان دوم خرداد و یا موسوم به اصلاح طلبان به چهار طیف برجسته دستهبندی می شوند:
1. اصلاح طلبان سنتی
این طیف از با سابقهترین گروههای سیاسی نظام بودند که در دهه اول انقلاب به جناح چپ سنتی مشهور و از فقه پویا دفاع میکردند.
آنها در مجلس دوم، فراکسیون قدرتمند و در مجلس سوم طیف اکثریت و نیز اکثریت وزرای دولت مهندس موسوی بودند. در دهه دوم از نفوذ این جریان در دولت و مجلس کاسته شد و در نتیجه در نیمه اول دهه 70 در شرایط نیمه اپوزیسیون قرار گرفت. در نیمه دوم این دهه به تدریج به قدرت بازگشت و ریاست مجریه و مقننه (مجلس ششم) را به دست گرفت. این طیف در دهه 60 به عنوان بدنه ارزشی نظام شناخته میشد اما در دهه 70 با تجدید نظر طلبیهایی عمل گرا شد. آنها در آغاز، خود را جناح خط امام خواندند و سپس به جناح چپ و یا اصلاح طلب سنتی معروف شدند. در انتخابات 76 سید محمد خاتمی مشهورترین چهره آن، رئیس قوه مجریه شد و در انتخابات 84 مهدی کروبی چهره دیگر این جناح، پس از شکست در انتخابات نهم، حزب اعتماد ملی را از نیروهای معتدل دوم خردادی فعال نمود.
طیف اصلاح طلبان سنتی از نظر اندیشه سیاسی، مشروطه خواه و از ولایت فقیه تفسیری دموکراتیک در چارچوب قانون اساسی بویژه مجلس خبرگان رهبری دارند. پایگاه اجتماعی این جریان بیشتر در طبقات محروم شهرها و روستاهاست. استراتژی سیاسی آنان آرامش فعال در داخل کشور است و به نوعی دموکراسی برخاسته از ریش سفیدی اعتقاد دارند و به دنبال نوعی آزادی خواهی مرحله به مرحلهاند.[2]
گروهها و احزاب برجسته این طیف شامل حزب اعتماد ملی، مجمع روحانیون مبارز، مجمع اسلامی بانوان، حزب همبستگی، مجمع محققین و مدرسین حوزه علمیه قم و مجمع نیروهای خط امام است.
2. اصلاح طلبان میانهرو (اعتدال گرایان)
این طیف در دهه 60 به صورت سایه جناحهای سیاسی چپ و راست حضور داشت. افراد این طیف مدعی فعال بودن حول محور هاشمی رفسنجانی هستند. این طیف در سال 74 با تأسیس حزب کارگزاران سازندگی در دولت سازندگی، بخش قابل توجهی از مجلس پنجم را در اختیار گرفت اما به تدریج خصوصاً پدر معنوی این حزب در مجلس ششم از سوی اصلاحطلبان رادیکال و اپوزپسیون ضربه سختی خورد. به تدریج گروه دیگر این جریان، حزب اعتدال و توسعه فعال شد که در انتخابات نهم با طرح گفتمان اعتدالگرا مطرح گردید.
در دیدگاههای این طیف باید گفت آنان «از نظر اندیشه سیاسی، مشروطهخواه هستند و به نوعی حکمرانی توسعهگرا و نخبهگرا و تصمیمسازی نخبگان معتقدند و از نظر پایگاه اجتماعی به طبقه متوسط جامعه وابستهاند. در همه دولتهای پس از انقلاب(تا قبل از دولت نهم) در اداره کشور حضور داشتند و از سرمایهداری صنعتی دفاع کردند. به بخش خصوصی اعتقاد داشته و در استراتژی سیاسی `آرامش در داخل و تنشزدایی در خارج` را دنبال میکردند.[3]
این طیف در ایدئولوژی آمیزهای از آموزههای لیبرالی و عملگرایی و در رویکردها عرفگرا و سکولار بودند. در اداره اقتصادی کشور به مدلهای جهانی اقتصاد آزاد اعتقاد داشتند و در مسائل فرهنگی و اجتماعی دارای روحیه تساهل و تسامح و نگاه لیبرالی و در سیاست خارجی، دارای گرایش اعتدالی، مصلحتگرایی و واقعگرایی بودند.
3. اصلاحطلبان رادیکال
ریشههای این طیف در دهه 60، طیف چپ سنتی بود که در دهه 70 به روشنفکران سیاسی تبدیل شدند. در سال 76 رهبر معنوی آنان را پس از انتخابات، محمد خاتمی برعهده گرفت.
در بررسی دیدگاههای این طیف، در اندیشه سیاسی در مرز جمهوریخواهی سیر میکنند. در بحث ولایت فقیه، ایشان ناظر کل و مقوله آن را از جنس نظارت میدانند نه اعمال قدرت. حامی نوعی سکولاریسم به معنای استقلال نهادین از دولت، و به اندیشههای مدرن نزدیکاند. پایگاه اجتماعی آنان روشنفکران و دانشگاهیها هستند. استراتژی سیاسی آنان دموکراسیخواهی در داخل و تنشزدایی در خارج بود. در پرونده هستهای قائل به انفعال تا تعلیق و به دست آوردن اعتماد غرب حتماً با مذاکره با آمریکا بودند و از نوعی الگوی لیبرال دموکراسی و سوسیال دموکراسی و همچنین از عناصر اپوزیسیونی در حاکمیت دفاع میکرده و میکنند.
اصلاحطلبان رادیکال، به لحاظ فکری کاملاً در لیبرالیسم مستحیل گشتهاند. بهگونهای که در حوزه اقتصاد، مواضع درهای باز و سرمایهسالاری را قبول دارند. در حوزه سیاست داخلی، طرفدار لیبرال دموکراسی و در حوزه سیاست خارجی، دارای موضع پذیرش رسمی نظام سلطه حاکم بر روابط بینالمللیاند.[4]
از مهمترین احزاب این طیف دفتر تحکیم وحدت، سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی و حزب مشارکت هستند.
ادامه دارد
«کرامت انسانی» مدعیان اصلاحات!
کسی تردید ندارد که دوم خرداد 76 و ماجراهای پس از آن بهسبب آثار فرهنگی و سیاسیاش از حافظه تاریخی ملت ایران پاک نخواهد شد. زمانی که حتی سخن گفتن عادی در حوزههای سیاسی و فرهنگی درباره عملکرد دولت، برچسب تابوشکنی میخورد، تریبونهای رسمی کشور یکباره به مکانی برای به چالش کشیدن بسیاری از اصول مورد حمایت نظام تبدیل شد.
البته در این میان حتی برای کسانی چون من که در گیرودار انتخابات ریاست جمهوری، انتخاب خاتمی را چیزی شبیه یک فاجعه سیاسی تلقی می کردیم، برخی شعارهای جریان جدید جذاب بود؛ آنچنان که دستان انتظارمان را زیر چانه گذاشتیم تا ببینیم سرانجام «عزت ملی»، «احترام به رقیب سیاسی»، «تحمل مخالف» و از همه مهمتر «حفظ کرامت انسانی» چه میشود.
خاتمی در طول 8 سال، ساعتها سخنرانی کرد، ده ها روزنامه و نشریه آمدند و رفتند و مجموعه ای از علاقهمندان به سیاست بازی و سیاسی کاری ذیل عناوینی چون روشنفکر یا ژورنالیست، چماق فحاشی و تهمت را بر روی صفحات شهر میچرخاندند. شعارهای زیبایی که حتی ما را منتظر گذاشته بودند، لابلای این بداخلاقی ها حیران بودند؛ ولی برای کسانی که عمر خود را در فضای دانشگاه ها و مراکز فرهنگی سپری کرده بودند، ترور معنای «کرامت انسانی» و «تحمل مخالف»، فاجعهای دردناک به حساب میآید.
خیلی طول نکشید که با حذف آخرین بازماندگان گفتمان انقلاب از مصادر دولتی و جایگزین کردن افراد جدید، خیال اصلاحطلبان راحت شد و این خیال راحت، زبان تهافت بسیاریشان را بر روی مخالفان باز کرد؛ تا آنجا که هر روز سرمقاله ها و یادداشتها آکنده از الفاظی تحریکآمیز، به سمت مخالفان سیاسی نشانه رفت. بسیاری عناصر نشانه شناختی انقلاب و دفاع مقدس، با فاشیسم، تحجّر، خشونت و امثال این تعابیر گره زده شد و چفیه، بسیجی، محاسن، نماز جمعه و... مورد هتاکی فرصتطلبان قرار گرفت. تا جاییکه بهخاطر دارم، خاتمی در مراسم روز دانشجوی سال 79 در دانشگاه علم و صنعت از فرط عصبانیت یارانش را بهخاطر شعارهای زشتشان به باد انتقاد گرفت. البته چه میتوان کرد که قدرت شیطانی بسیاری از رسانه ها، لبخندهای زیبای خاتمی را لابلای معانقه با سران خوش لباس کشورهای ثروتمند اروپایی بیش از بداخلاقی های بسیاری از یارانش و صد البته بسیار بیشتر از بیچارگی محرومین فراموش شده نشان میداد.
شاید آن هنگام که رهبر معظم انقلاب اسلامی «کرامت انسانی» را با رفع فقر و محرومیت و محروم نوازی گره زد، کمی دل آتش گرفته ما خنک شد، ولی بازی همان بود که بود.
ماجرای 8 سال حکومت اصلاح طلبان خوش پوش و خوش سخن)!( گذشت؛ ولی سایه سیاه معانی تقلیل دهنده و تراژدی ترور «کرامت انسانی» ادامه دارد. شاید واخوردگی در صحنه سیاست -که تجلی بخش اندکی از پاسخ حقیقی محرومین و حامیان راستین اسلام و انقلاب به شعارهای جعلی و بدلی این هشت سال بود- بیش از پیش عصبانیت یاران ژورنالیستپیشهِ خاتمی را برانگیخته است. بسیاری از نشریات اصلاحطلب با زبانی برندهتر، لحنی عصبانی تر و الفاظی بیادبانهتر، مخالفان شان را می کوبند و به دور از رگه های انسانی انصاف و عدالت، ناله می کنند. هیچگاه اینچنین صفوف ولایتمداران و مخالفان، شفاف نبوده است که حتی پس از فرمان شفاف مقام معظم رهبری برای حمایت از دولت و اجتناب از تخریب و بی انصافی، بسیاری بی شرمانه راه خود را ادامه دهند و بر باطل خویش اصرار ورزند.
اخیراً خواندم که حسین مرعشی دولت نهم را «رادیکال و بیریشه» خوانده بود! آنگاه درست چند خط پایین تر بر اصالت های نظام، مبتنی بر معماری امام راحل(ره) و چتر حمایتی رهبر انقلاب و احترام به جریان اصولگرای رقیب سخن گفته بود! شگفت زده شدم از اینهمه تعارض و تناقض.
تاریخ به دور از گرد و غباری که رسانه ها به راه انداخته اند، قضاوت خواهد کرد که «کرامت انسانی» و «تحمل مخالف» با چند چهرگی و سخن پراکنی و تخریب اصلاح طلبان بیشتر تناسب دارد یا سعه صدر احمدی نژادی که تمامی دوائر دولتی را از شکایت علیه رسانه های مخالف منع کرد.
نگرانی برای آینده سیاسی ایران البته یک نگرانی جدی و بجاست، ولی کم رنگ شدن ارزش های انسانی و فضایل اخلاقی و رواج بی مبالاتی در گفتار و رفتار سیاست بازان بسی نگران کننده تر است. آیا احمدی نژاد می تواند با ادامه مشی ستودنی خویش، این بیماری های گسترده شده را چونان سال های پیش از دوم خرداد مهار کند؟ آیا او می تواند برای تحقق ارزش ها و «کرامت انسانی»، عقربه های زمان را به پیش از خرداد 76 بازگرداند؟!
وحید یامین پور، هفته نامه پرتو سخن
غالب لغت شناسان، اصطلاح "اصلاح" را در معنای "به شایستگی آوردن و کار را بطور صحیح انجام دادن" و در مقابل "افساد" را در مفهوم "کار را خراب و تباه کردن" به کار برده اند؛ اما این ترجمان هم نتوانسته از بار کلی این مفهوم بکاهد. زیرا ابهام تازه ای که در معنای اصلاح بوجود می آید، آن است که مقصود از "شایستگی" در "به شایستگی آوردن" چیست؟ و یا منظور از "خراب" در معنای افساد چیست؟!
همین ابهام بزرگ در طول تاریخ بشریت، این فرصت طلایی را برای افراد و تفکرات پلید و شر بوجود آورده که با سوء استفاده از آن، خود را "اصلاح طلب" و یا "مصلح" جا بزنند و "مصلحت" را صرفا در افکار معوج خود معرفی کنند؛ کما این که پروردگار متعال در آیات 10 و 11 سوره ی بقره درباره ی ادعای اصلاح طلبی منافقین می فرماید:
و اذا قیل لهم لاتفسدوا فی الارض قالوا انما نحن مصلحون. الا انهم هم المفسدون ولکن لایشعرون.
هرگاه به آنان گفته شود در زمین فساد مکنید، می گویند ما فقط اصلاحگرانیم. آگاه باشید که همین ها مفسدند و خود هم به دقت درک نمی کنند.
بنابراین یکی از انحرافات مدعیان اصلاحات، سوء استفاده از ابهام در معنای اصلاح طلبی می باشد. بطوریکه نقل است فرعون که خود مجسمه ی فساد و پلشتی روی زمین بوده است، همواره ادعای اصلاح طلبی داشته و دشمنان خود را مفسد معرفی می نموده است.
اما قبل از ذکر انحراف دوم، لازم است تا به بیان مقدمه ای بپردازیم.
هر مکتبی، غایت و مقصودی دارد و هر دگرگونی و تغییری در راستا و سمت و سوی آن هدفِ مطلوب از زاویه ی دید آن مکتب، "اصلاح طلبی" محسوب می شود و هر تحولی که روند را از سمت و سوی آن هدف، منحرف سازد، از دریچه ی نوع نگاه آن نحله، "افساد" تلقی می گردد. بطور مثال، تعریفی که از مکتب "سکولاریسم" آمده عبارتست از:
مردود سازی دین و عقیده ی مذهبی:
بنابر منطقی که در بالا ذکر شد، طبعا کسانی که مسیر خود را به سمت صراط سکولاریسم تغییر می دهند، از منظر سکولار مسلکان، آنان اصلاح طلب و برعکس، جریانی که طریق خود را از این تفکر سوا سازد، افساد طلب محسوب خواهند شد. حال ممکن است اهداف دو مکتب کاملا مغایر با یکدیگر باشند. در این موقعیت غالبا اصلاح طلبی در یکی از آن دو مکتب، افسادطلبی در مکتب دیگر محسوب می شود و برعکس.
انحراف دومی که در بالا به آن اشارتی رفت، آن است که مدعیان اصلاح طلبی بدون توجه به اهداف یک مکتب، بخواهند تحولاتی که در آن مکتب، اصلاحات به حساب می آید را در مکتب دیگری، عینا، پیاده سازی کنند که این فعل، غالب اوقات به جای آن که صلاح را برای آن طرز تفکر به ارمغان آورد، تباهی و فساد را پیشکشش می کند. اشکالی که مدعیان اصلاح طلبی وطنی نیز دچار آن شدند.
جریان موسوم به "دوم خرداد"، از بدو شکل گیری اش، "اصلاح طلبی" را شعار خود قرار داد، غافل از آن که در بسیاری از موارد در اهدافی که این جریان آن را دنبال می کرد، تناقضات شدیدی با اصل جمهوری اسلامی وجود داشت. طبعا کسی که خود را راجع به یک مکتب، اصلاح طلب می نامد، راجع به اصل و هدف آن تفکر مناقشه ای ندارد و صرفا در صدد است تا برخی ناراستی ها و اعواجاجات را اصلاح نماید؛ لکن آنچه اصلاح طلبان داخلی از خود به منصه ی ظهور گذاشتند، آن بود که نظام جمهوری اسلامی را از بنیاد و اساسش قبول نداشتند و به نوعی "استحاله" را به جای اصلاح طلبی، پیش زمینه ی ذهن خود قرار داده بودند :
- عباس عبدی: انقلاب اسلامی، متاثر از الگوی حکومت شوروی سابق است و سرانجام آنها هم یکسان خواهد بود. (هفته نامه ی راه نو/ شهریور 77)
- یوسفی اشکوری: حکومت اسلامی به حکومتی فقهی تبدیل شده است، در حالیکه قرار نبود ما فقه را در هر سه قوه پیاده کنیم، قرار بود چارچوب اسلامی باشد.(روزنامه ی نشاط/ اردیبهشت 78)
- عبدالکریم سروش: انقلاب ما براساس اسلام اسطوره ای بنا شده، نه اسلام عقلانی. روحانیت ما همیشه عوام زده و دنباله رو عوام بوده اند و عوام هم اسلام اسطوره ای را بهتر قبول می کنند تا اسلام عقلایی. (روزنامه ی نشاط/ خرداد 78)
- حسین بشیریه: انقلاب در قالب گذشته ی خود، به بحران مشروعیت و ایدئولوژیکی گرفتار شده است و روند دموکراتیک روز به روز بیشتر جا می افتد. (روزنامه ی عصرآزادگان/ مهر78)
- سعید حجاریان: رهبری کاریزماتیک دینی به درد اصل جنبش و انقلاب می خورد و اگر پای آن به دوران ثبات و سازندگی کشیده شود، به استبداد دینی منجر خواهد شد. (هفته نامه ی مبین/ شهریور 78)
- صادق زیباکلام: دین رسمی و ایدئولوژی حکومتی در کشور ما، به تدریج کفگیرش به ته دیگ خورده و نمی تواند پاسخگوی نیازهای آدمی باشد. به تدریج معلوم می شود که امر شریعت، یک امر شخصی است و سیاست راهش را از دیانت جدا می کند. (ماهنامه ی دنیای سخن/ اسفند 78)
همانطور که از جملات فوق و صدها اظهارنظر دیگر از متفکران و صاحبنظران مدعی اصلاح طلبی برمی آید، آنان با سوء استفاده از معنای کلی و مبهم "اصلاحات" و نیز اشتباه –سهوی یا عمدی- در نادیده انگاشتن اهداف نظام جمهوری اسلامی، با گرته برداری از شیوه های اصلاح طلبی از مکاتب مادی و انسان پرداخته ای چون "لائیسم"، "سکولاریسم"، "پرگماتیسم"، "لیبرالیسم" و ... سعی در پیاده سازی آن متودها در کشورمان را داشته و دارند.
استراتژیهایی چون "خروج از حاکمیت"، "به موزه های تاریخ سپردن اندیشه های امام(ره)"، "تساهل و تسامح" و ... ، حاصل چنین لغزشیهایی بود که مغرضانه یا گمراهانه، اصلاحات را به سوی استحاله سوق داد و موجبات روی گردانی مردم را از آنان فراهم ساخت و حال همان تفکر بی آنکه ذره ای از مواضع پیشین خود کوتاه آمده باشد، پا به عرصه ی انتخابات هشتم مجلس شورای اسلامی گذاشته است و با این صغرا و کبراها تکلیف، خیلی واضح می نمایاند.
العاقل یکفیه الاشاره...
چگونه باید در برابر نفس اماره مقاومت کرد؟
در پاسخ به این سوال شما ابتدا لازم است توجه شود که انسان آمیزه ای از عقل و احساس است. احساس، یعنی همان نفسانیت و تمامی حالت هایی که انسان از آنها لذت می برد. این لذت ها و هواها دو قسم اند. مثبت و منفی. برای مبارزه با هواها و خواسته های افراطی و منفی نفس دو راهکار اساسی وجود دارد.
1- تقویت شناخت و عقلانیت و ایمان به خداوند و روز رستاخیز برای ایجاد تعادل و مدیریت صحیح میان قوای نفسانی از طریق مطالعه، تحصیل علم و تفکر در مسایل اساسی زندگی و معارف دین.
2- جایگزینی لذت های مثبت مانند لذت بردن از مناجات با خدا، لذت همنشینی با مومنان راستین، خدمت به خلق، لذتی که انسان از طریق ارتباط عاشقانه با خدا و ائمه معصومین(ع) می برد، لذت های مشروع جنسی از همسر شرعی و مانند آن، با لذت های منفی و شهوت گرایی افراطی و مانند آن.
این راهکار کلی و منطقی مبارزه با نفس و خودسازی است که باید برای آن به صورت دراز مدت برنامه ریزی کرد و با اقدام قاطع و عمل خستگی ناپذیر آن را محقق نمود. در ادامه به مطالبی پیرامون نفس و راهکارهای تعدیل آن اشاره می شود که امید است مفید باشد.
راهکارهای دیگر کنترل شهوت:
برای کنترل غریزة جنسی هم خود فرد و هم والدین و اطرافیان مسئولیت دارند. آن چه مربوط به خود فری میشود و سؤال شما از این زاویه است عبارتند از:
1- برنامهریزی برای کار مداوم
جوانان و نوجوانان از نیروی سرشار و فوقالعادهای برخوردارند. این نیرو اگر در زمینههای دیگر مورد اساتفاده قرار نگیرد و به صورت مطلوب از آن استفاده نشود، با توجه به شرایط سنی آنها در قالب امور جنسی و شهوانی ظاهر خواهد شد. اگر جوانان و نوجوانان به کار مداوم عادت کنند و نیرو و توان خود رادر این زمینه به مصرف برسانند تا حدودی از انحرافات اخلاقی و شهوت و غریزة جنسی در آنان پیشگیری میشود. کارهای بدنی موجب تعادل جسم و روان میشود. اگر نیک بنگریم افرادی که به کار مداوم مشغول هستند و نیرو و استعدادشان را در زمینههای مثبت و سالم به کار میاندازند، کمتر دچار انحرافات اخلاقی و بحرانهای روحی میشوند. کار موجب میشود نیرو و انرژی جوان قبل از آن که به چربیهای اضافی تبدیل گردد و اختلالاتی در ساز و کار اندامهای بدن ایجاد گردد، از طریق سوخت و ساز مفید و سالم به مصرف برسد.
2- تنظیم خواب
تحقیقات نشان میدهد که بیشتر انحرافات به خصوص در زمینه مسایل جنسی از فکرهای ناسالم و خیالپردازیهایی که جوانان قبل از خواب رفتن دارند، ناشی میشود. اگر جوان قبل از آن که به خواب برود، فکرش به خودش و یک سری مسایل و موضوعات مربوط به دورة جوانی، معطوف گردد، کم کم به انحرافات کشیده خواهد شد. بنابراین، یکی از روشهای پیشگیری از انحرافات این است که برنامة خواب به صورت دقیق تنظیم شود و تا زمانی که خواب بر شما غالب نشده به رختخواب نروید. وقتی به رختخواب بروید که کاملاً خسته و آمادة خواب هستید. لازمة این کا این است که در طول روز مشغول فعالیتهای مهم بوده و به اندازة کافی کار کرده باشد.
طبیعی است اگر جوان با خستگی به رختخواب نرود، به ناچار مدت زمانی را در بستر بیدار خواهد ماند تا به تدریج به خواب رود و چون افکار و اندیشههای شهوانی و تحریکآمیز معمولاً در این مواقع به سراغ جوان میآیند، تنظیم ساعات خواب برای جوان، ضرورت خاصی مییابد. یکی از روان شناسان در این باره میگوید: نیمة اول شب بیش از نیمة دوم آن به بدن نیرو میدهد بنابراین باید از آن به نحوی مفید استفاده شود. و صبحگاهان به محض اینکه از خواب بیدار شدید. بیدرنگ از بستر برخیزید و توجه داشته باشید که بامدادان بیدار ماندن در بستر خواب، بسیار زیانبار است، جسم را سست و ناتوان میسازد و وسوسههای شوم در دل فرد ایجاد میشود.
3- دوری از محیطهای آلوده و ناسالم
یکی از علل و عوامل انحرافات جنسی و به طور کل انحرافات اخلاقی، محیط آلوده و محرکهای شهوانی است. محیط از طریق وارد نمودن عناصر محرک در گرایشهای انحرافی، منجر به طغیان غریزة جنسی در جوان میشود. مسایلی از قبیل بدحجابی، روابط ناسالم و آزاد دختر و پسر، برخی از سریالهای تلویزیونی و فیلمهای خارجی و هم چنین استفادة نادرست از اینترنت در تحریک شهوت و غریزة جنسی جوان مؤثر است شاید برای برخی زا نوجوانان یادآوری و تذکر مسایل دینی و اخلاقی چیزی بیهوده و غیر ضروری تلقی شود، زیرا آنها نه در فکر سلامت خویش هستند و نه مسایل اخلاقی و دینی را میپذیرند، اما برای شما که روحیة مذهبی قوی دارید و همین مسأله باعث شد تا نگران آیندهتان باشید، گفتن این مسایل مهم و ضروری است. اگر واقعاً میخواهید از جوانیتان به خوبی استفاده کنید و در راه درست و سالم گام بردارید، سعی کنید از محیطهای آلوده و دیدن عوامل تحریک کننده، جداً پرهیز نمایید.
4- استفاده درست و مطلوب از اوقات فراغت
یکی از زمینههای پیدایش انحرافات در جوانان و نوجوانان، استفادة نادرست آنها از اوقات فراغت است. اوقات فراغت طولانی و بیبرنامه نوجوانان را عاصی و سرگردان میکند. آنها به تدریج سرخورده و مأیوس میشوند و در نتیجه به دنیای درون خویش پناه میبرند و در کنج خلومت و انزوا راهی برای مشغولیت خود میجویند.
5- پیشگیری از روابط ناسالم
جوانان و نوجوانانی که روابط نامطلوب و ناسالم دارند و با افراد منحرف و بیبند و بار دوست و رفیق هستند، کم کم به انحرافات کشیده میشوند و تحت تأثیر امور شهوانی قرار میگیرند. نفوذپذیری جوانان از دوستان و همسالان بیش از سایر گروهها است. در سنین بلوغ صحبتهای آهسته و در گوشی بین نوجوانان بیشتر میشود و محور این گفتگوها، غالباً مسایل جنسی و امور شهوانی است که به صورت مخفیانه و به دور از انظار بزرگترها طرح میشود. برای پیشگیری از انحرافات اخلاقی سعی کنید از دوستیهای آلوده و مشکوک جداً پرهیز نموده و با افراد سالم و مذهبی ارتباط برقرار نمایید.
6- پرورش تقوا و معنویت در وجود خویش
همة آنچه بیان شد، به نحوی میتوانند در پیشگیری از انحرافات اخلاقی و طغیان شهوت و غریزة جنسی نقش داشته باشند، اما آن چه بیش از همه ضروری است و به صورت زیربنایی در شخصیت و رفتار جوان مؤثر است. پرورش معنویت و تقویت ایمان و تقوای الهی است. ما در عصری زندگی میکنیم که جهان به شدت در مادیات فرو رفته و یک سره غرق در جاذبههای نفسانی و امور شهوانی گردیده است. در شرایط کنونی، خلأ عظیم و هولناکی از اخلاق و معنویت پدید آمده و تمامی مشکلات انسانها نیز از همین جا ناشی شده است.
اگر با تقویت ایمان و نیروی اراده، باورها و اعتقادات نوجوانان تقویت گردند، بدون شک بخشی از مشلکات آنان به ویژه در زمینة مسایل اخلاقی و شهوت و غریزة جنسی درمان میشود.
اگر نوجوان از ته دل باور نمود که تمام اعمال و رفتار او را خدا میبیند و بر اساس عملکرد افراد به آنها پاداش میدهد و اساساً سعادت و خوشبختی انسان به دست خودش میباشد، در این صورت احتمال اینکه مرتکب گناه نشود بسیار زیاد است.
یقین داشته باشید، تا زمانی که نیروی ایمان و تقوا در وجود انسان بارور و تقویت نگردد، هیچ ضمانتی از شهوت و انحرافات اخلاقی وجود ندارد. به خصوص در وضعیت کنونی که عوامل تحریک کنندة بسیار زیاد است. بنابراین قبل از هر چیزی سعی کنید نیروی ایمان و تقوا را در وجود خویش بارور کنید. اگر فکر و ذهن شما متوجه خدا باشد و همیشه نماز خود را اول وقت انجام دهید، خداوند شما را یاری میکند تا از هر گناهی مصون بمانید و تحت تأثیر شهوت و غریزة جنسی قرار نگیرید. خداوند متعال در قرآن کریم میفرماید: «ان الصلوة تنهی عن الفحشاء و المنکر» به درستی که نماز انسان را از هر گونه آلودگی و عمل زشت و گناه دور نگه میدارد. نماز واقعی نه تنها والاترین عامل کنترک شهوت و دفاع در برابر هجوم انحرافات اخلاقی تلقی میشود، بلکه عامل تهاجمی علیه انحرافات و شهوتها نیز محسوب میگردد.
7- تسهیل و تسریع ازدواج
علاوه بر آن که جوان سعی در کنترل شهوت و غریزة جنسی میکند، باید برای ازدواج که یگانه راه درست ارضای غریزة جنسی میباشد، نیز اقدام کند به این معنا که پسرها از 18 سالگی به بعد میتوانند به فکر ازدواج باشند و اگر شرایط را مساعد میبینید، از همین سن مقدمات آن را فراهم کنند و دخترها هم چنان چه مورد مناسبی به خواستگاری آنها آمد به دلایل نوعاً غیر موجه و پوچ مثل هنوز زود است، میخواهم درس بخوانم، داماد وضع مادی خوبی ندارد و... از ازدواج خودداری نکنند و والدین هم سنگ اندازیهای غیز منطقی نداشته باشند.
امید است با رعایت این نکات و به خصوص توجه به تقوا و نماز بتوانید غریزة جنسی و حس شهوت را در خویش کنترل و مهار نمایید و زمانی که فرصت مناسب برای ازدواج فراهم گردید، به ازدواج اقدام کنید.
توصیه های کاربردی:
1. هر کاری که می خواهید انجام دهید با دقت آن را ارزیابی کنید و سپس برای انجام آن تصمیم بگیرید.
2. از تقلید و پیروی کورکورانه از دیگران در هر کاری جداً اجتناب کنید.
3. از بیان جمله «نمی توانم» خودداری و بجای آن به خود تلقین کنید که «من به خوبی از عهده این کار بر می آیم».
4. برای شروع کار و تقویت اراده خود از کارهای کوچک شروع کنید مثلا تصمیم بگیرید صبح ها در یک ساعت معینی از خواب بیدار شوید.
5. بعد از بیدار شدن از خواب و خواندن نماز صبح تصمیم بگیرید 10 دقیقه قرآن بخوانید.
6. اگر در انجام کارها موفق شدید حتما به خودتان جایزه بدهید و آن را در دفتر کارهای روزانه خود به عنوان یک موفقیت ثبت کنید.
7. بعد از هر موفقیتی خدا را شکر کنید و با خود عهد ببندید که به شکرانه موفقیتی که نصیب شما شده آن کار را ادامه دهید.
8. بعد از موفقیت در کارهای فوق تصمیم جدیدی اتخاذ کنید مثلا با خود شرط کنید که هر روز 20 دقیقه باید ورزش کنم.
9. در صورت موفقیت در تصمیم جدید یک علامت مثبت دیگر در کارنامه خود ثبت کنید.
10. اگر در تصمیم جدید ناکام شدید علل آن را بررسی کنید در صورت تنبیلی و کاهلی خود را جریمه کنید مثلا یک روز روزه بگیرید.
11. به همین ترتیب هر روز چند کار ارادی برای خود در نظر بگیرید و انجام دهید البته مراقب باشید انتخاب کارها از روی واقع بینی باشد و از تصمیم گیری های بلند پروازانه خودداری کنید و سعی نمائید درجه مشکلی کارها را بتدریج افزایش دهید تا با تحمل نفس شما همخوانی داشته باشد.
12. بعد از این که خود را در انجام برخی از کارهای ایجابی مثل صبح زود بیدار شدن، نماز سر وقت، تلاوت قرآن و ورزش صبحگاهی، موفق شدید برای انجام کارهای سلبی تصمیم بگیرید یعنی تصمیم بگیرید کارهایی که نباید انجام دهید را بتدریج ترک کنید مثلا به عنوان نمونه می خواهید غرایز جنسی خود را مهار کنید. در اینجا باید رفتارهایی که باعث شعله ور شدن شهوات می شود را ترک کنید.
أ. ابتدا نگاه خود را کنترل کنید و تصمیم بگیرید در برخورد با جنس مخالف نگاه خود را فرو بیندازید.
ب. از گفتگو با جنس مخالف مگر در مواقع ضروری و در حد ضرورت اجتناب کنید.
ت. از پوشیدن لباس های تنگ که موجب تحریک شهوت جنسی می شود خودداری کنید.
ث. از دست ورزی با خود پرهیز کنید.
ج. از پرخوری بویژه غذاهای مهیج شهوت مثل سیر، پیاز، فلفل، تخم مرغ و ... اجتناب کنید.
ح. افکار خود را بتدریج کنترل کنید زیرا افکار منشاء رفتارند.
خ. هر شب، اعمال خود را محاسبه کنید. رفتارهای ارادی که باید انجام می دادید را در صورت انجام یادداشت کنید و رفتارهایی که باید ترک می کردید را نیز در صورت موفقیت یادداشت کنید.
د. در انجام همه مراحل تقویت اراده جهت کنترل شهوات از خداوند استعانت جویید زیرا همه نیروهای ما از خداست. پس باید در برابر موانع از خداوند کمک بگیرید. نیروی اراده ما نیز از خداست سعی کنید اراده خود را در جهت اراده الهی قرار دهید یعنی چیزی را اراده کنید که مورد رضایت حق تعالی است.
ذ. با کسانی همنشینی و معاشرت کنید که دارای اراده قوی و نظم در انجام مسئولیت ها و تکالیف خود هستند و از معاشرت با افراد سست اراده و ضعیف الایمان که اهل معصیت اند جدا خودداری کنید.
ر. روزه نقش عجیبی در کنترل شهوات و تقویت اراده دارد سعی کنید هر هفته حداقل یک روز روزه بگیرید.
ز. معرفت و ایمان به خدا و مبدأ و معاد، نقش مهمی در شکل گیری شخصیت، هویت یابی و تقویت اراده دارد. با تفکر در آثار و آیات الهی ایمان خود را تقویت کنید.
س. مواظب نگاه خود باشید و از تماشای مناظر شهوت برانگیز مثل فیلم های مبتذل و قرار گرفتن در محیط هایی که آلوده به گناه است اجتناب کنید. بسیاری از گناهان از یک نگاه ساده آغاز می شود.
ش. همواره برای خود کرامت قائل شوید و پیروی از غرایز شهوانی را در غیر موارد حلال اهانت به خود و سقوط از مقام و منزلت انسانی تلقی کنید.
ص. زشتی گناه را همواره مانند آبی آلوده و کثیف فرض کنید همانطور که حاضر نیستنید آب آلوده را بنوشید به خود تلقین کنید که من نفس و جان خود را با گناه آلوده نمی کنم.
ض. هرگاه در کنترل شهوات با شکست مواجه شدید اولا خود را جریمه کنید سپس بدون یأس و ناامیدی از درگاه خداوند توبه نمائید و آنگاه تصمیم بر جبران آن بگیرید.
ط. همواره با یک مشاوره اخلاقی در ارتباط باشید و در انجام مراحل فوق با او مشورت کنید.
ظ. مراقب باشید در تقویت اراده برای کنترل غرایز موازین شرعی را رعایت کنید و از هر گونه افراط و تفریط و انجام کارهایی که دین آن را تجویز نکرده است خودداری کنید.
راهکار تقویت معنویت در کنترل غرایز:
در منابع دینی، راه های نجات انسان از بند هوا پرستی و شهوت و رسیدن به معنویت و تحول درونی و روحی و معنوی به خوبی و روشنی برای ما ترسیم شده است. هر کدام از احکام دینی و دستورات شرعی و اخلاقیات و معارف اسلام، راهی برای نیل به معنویت و صفای روح است. اگر در آموزه های دینی برای نیل به معنویت هیچ سفارش و دستوری جز نماز وجود نداشت، همین کافی بود که انسان با قرار گرفتن بر سکوی پرش نماز که معراج مؤمن و نزدیک کننده هر فرد متقی به خداوند است به اوج قله کمال و معنویت برسد. نماز معجون عجیب و نیروبخشی است که بال پرواز به آسمان معنا و حقیقت را به انسان هدیه می کند و راه وصول به اوج کمال و معنویت را برای او هموار می سازد. وضو گرفتن، غسل کردن، لباس نظیف پوشیدن و عطر زدن در وقت نماز همگی زمینه ساز این پرواز و صعود معنوی می باشند. مشکل ما نبودن راهکار نیست، بلکه مشکل ما عدم استقامت و استواری در عمل به دستورات روح بخش اسلام و تداوم نبخشیدن به این اعمال است. هر عملی اگر شرعا مطلوب و مورد رضایت و خشنودی حق باشد و از آفات و امراض در امان باشد و به طور مستمر و مداوم بجا آورده شود دارای نورانیت و معنویتی است که گاهی به طور محسوس و گاهی به صورت غیرمحسوس در روح و جان انسان تأثیر می گذارد و حال و وضع انسان را دگرگون می سازند.
شرکت در مراسم مذهبی مانند دعا، نماز جماعت، مجالس سخنرانی و موعظه و یا ذکر زندگی، سیره، مدح و مصائب اهل بیت(ع)، زیارت اهل بیت(ع) و قرائت قرآن به صورت مداوم در هر روز و مانند آن نورانیتی را در انسان پدید می آورد، که باعث می شود آدمی از تاریکی گناه بگریزد و به آسانی به سمت آن نرود. همه دستورات و احکام الهی دارای این خاصیت و ویژگی می باشند و اخلاقیات و احکام و معارف و مجموعه معارف دین، همگی همین هدف یعنی رسیدن انسان به اوج بندگی و کمال و معنویت و صفا و تلطیف روح و جان را دنبال می کنند. ولی البته اراده قوی و همت عالی و استقامت در راه هدف و نهراسیدن از مشکلات و پافشاری و ادامه عمل خیر و عبادت و توجه به خداوند و احساس حضور او شرط بهره بردن از این دستورات نورانی و رسیدن به نتایج خوب و شیرین خود سازی و نجات از فشار غریزه و گمراهی است زیرا معنویت برخواسته از معارف دین نورانیتی را در دل انسان پدید می آورد که موجب می شود انسان زشتی گناه و پیروی از غرایز حیوانی را ببیند و دنبال گناه و ارضا غرایز از طریق غیر مشروع نرود.
چند توصیه دیگر
1. هیچ گناهی را کوچک نشمارید.
2. در ابتدای روز با خدای متعال شرط کنید که گناه نکنید.
3. در طول روز مراقب اعمال و رفتار خود باشید.
4. در پایان روز از خویش حساب بکشید. اگر از عملکرد خویش راضی بودید، خدای را شکر گویید و در صورتی که راضی نبودید، بر خویش سخت بگیرید.
5. خود را همواره در محضر خدای بزرگ ببینید، او بر شراشر وجود شما اشراف دارد و از ظاهر و باطن شما آگاه است.
6. با دعا و نیایش از خداوند متعال استعانت و استمداد بجویید، زیرا که خود فرمود: اگر فضل و رحمت خدا بر شما نبود هیچ کدام به فضیلت و تزکیه روی نمی آوردید.
7. اعمال و عادات نیکو را جایگزین رفتار ناپسند نمایید; مانند شرکت دائمی در نماز جماعت، نماز شب، زیارت اهل قبور و دعا. قرآن کریم می فرماید: خوبی ها سرانجام میدان را بر بدی ها تنگ خواهد کرد و آنها را از بین خواهد برد.
8. مطالعه پیرامون زندگی پارسایان و زاهدان و مطالعه کتب اخلاقی را فراموش نکنید.
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
لینک دوستان
لوگوی دوستان
پیوندهای مفید
فهرست موضوعی یادداشت ها
موضوعات ساختاری وبلاگ
مشترک شوید