بازدید امروز : 46
بازدید دیروز : 262
بخل به چه معناست؟ آیا شامل معنویات نیز می شود؟
پرسشگر گرامی؛ در معراج السعاده آمده: بخل عبارت از«امساک کردن در مقامی که باید بذل می کرد و ندهد آنچه که باید می داد.» (معراج السعاده، ص322) صفت بخل ثمره محبت دنیاست. درباب مذمت بخل در احادیث اسلامی، روایات تکان دهنده ای دیده می شود.
- امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) در نهج البلاغه حکمت 126 می فرماید:«عجبت للبخیل ان یستعجل الفقر الذی منه هرب و یفوته الغنی الذی ایاه طلب؛ فیعیش فی الدنیا عیش الفقراء، و یحاسب فی الآخرة حساب الاغنیاء ؛ در شگفتم از بخیل که شتابان در طلب فقری است که از آن می گریزد، و سرمایه ای را از دست می دهد که برای آن تلاش می کند پس در دنیا مانند بینوایان زندگی می کند، و در آخرت مانند توانگران حساب پس می دهد.»
- امام علی (علیه السلام) می فرماید:«البخل جامع لمساوئ العیوب وهو زمام یقاد به إلی کل سوء؛ بخل ورزیدن کانون تمام عیبهاست و افساری است که (بخیل) به وسیله آن به سوی هر بدی کشانده می شود» (نهج البلاغه، حکمت 378)
همانند عاشقی که همیشه در انتظار معشوقش میباشد برای او دلتنگی میکند من نیز عاشق خدا شوم و همیشه دلتنگ و بیقرارش باشم از شما خواهش میکنم به طور واضح برایم توضیح دهید؟
در پاسخ اگر بخواهیم به صورت مختصر توضیح دهیم باید بگوییم: انسان سه مرتبه و مرحله حیات و زندگی دارد. زندگی جاهلانه, زندگی عاقلانه, زندگی عاشقانه. تا زمانی که زندگی اش جاهلانه است, نباید هوسی در مورد عشق خداوند داشته باشد چون فاصله اش زیاد است و امکان پذیر نیست. اما اگر توانست زندگی عاقلانه داشته باشد آنگاه این توقع و هوس وجود خواهد داشت که کم کم به مرحله عشق برسد و وارد وادی عشق شود.
حالا سوال این است که چطور باید از زندگی جاهلانه که ابتدایی ترین مراحل حیات است خارج شد و وارد وادی عقل و سپس عشق شد. راهکار آن خیلی روشن است. علم و عمل. یعنی بداند و به دانسته های خود عمل کند, انسان با حرکت مداوم و سیر و سلوک نظری و عملی, کم کم حیات عقلانی پیدا می کند و از حیات جاهلانه خارج می گردد.
هنگامی که حیات عقلانی و انسانی اش به حد نصاب مناسب رسید و کامل شد, آنگاه به توفیق الهی و خواست خود او کم کم عاشق حق می شود و وارد وادی عشق می گردد. کسانی که به عشق رسیده اند و عارف شده اند, لزوما این مراحل را طی کرده اند و امکان ندارد کسی از وادی جهل ناگهان عاشق شود و حیات معقول نداشته باشد.
حیات معقول زیرساخت حیات عاشقانه است. انسان به همین مناسبت سه گونه هویت دارد, هویت طبیعی و نفسانی که باید از آن مهاجرت کند و وارد حیات انسانی و اختیاری که همان حیات معقول است بشود و سپس یک هویت الهی دارد که در حیات عاشقانه بروز و ظهور می کند و عارف و صاحب کشف و کرامت می گردد.
برای مطالعه بیشتر به سایت بروید و در این آدرس http://akhlagh.porsemani.ir/term76 موضوع هویت الهی انسان را حتما مطالعه کنید. اینکه گفته شد کروکی و مقاطع کلی مسیر انسان است در مورد جزئیات مطالب فراوانی وجود دارد که در صورت نیاز با طرح سوال در خدمت شما هستیم. البته در گزینه خودسازی و عموم گزینه های اخلاقی سایت جزئیات همین مسیر دنبال می شود. موفق باشید.
بزرگترین هدف من از ازدواج تقرب به آقا امام زمان عج است. آیا هدفم رو درست انتخاب کرده ام؟ و با چنین هدفی پس از ازدواج ان شا الله می توانم به مولای خود برسم؟
مکاتبه شما با این مرکز، بازگو کننده گرایش های فکری و عقیدتی پاک و تحسین برانگیز و گویای حُسن اعتماد به این مرکز است.
پرسشگر عزیز؛ هدفی که شما برای ازدواج در نظر گرفته اید بهترین هدفها است و امیدواریم در انتخاب همسر و در مسیر زندگی این هدف را همواره مد نظر داشته باشید.
انسان همواره در زندگی بازیگر نقشهایی است. یک روز در نقش فرزند، یک روز در نقش همسر، یک روز در نقش پدر، یک روز در نقش شاگرد و... آنچه که در ایفای این نقشها مهم است این است که بر طبق دستور کارگردان که خدای رحمان است عمل شود. لذا برای رسیدن به این خواست زیبا و معنوی، یعنی تقرب به حضرت حجت (علیه السلام) سعی کنید در هر جایگاه ونقشی که هستید وظایف خودتان را خوب بشناسید و خوب عمل کنید. مثلا الان که در صدد ازدواج هستید معیارهایی برای انتخاب برگزینید که در راستای هدفتان باشید. اگر انسان وظایف خود را در قبال خود و جامعه و خداوند خوب شناسایی کند و خوب عمل کند، قطعا امام زمانش از او راضی بوده ودر دنیا و آخرت سعادت مند خواهد.
هر کسی دو وظیفه مهم دارد: یکی خودسازی و کمک به تعالی خود از طریق دین داری و انجام وظایف دینی است و دیگری کمک به تعالی مردم و جامعه اسلامی. انجام این دو مهم به انسان اطمینان می دهد که در راه حق قدم برداشته و خدا و ائمه اطهار از او راضی هستند.
شرایط طلبگی از دیدگاه علما چیست؟
بهترین تعریفی که از طلبگی شده است رهبری جامعه است. طلبگی یعنی طلب کردن علوم و روش هایی که انسان را شایسته رهبری دینی و سیاسی جامعه اسلامی می نماید.
مبنای این تعریف روشن است. طالب و عالم دینی در حقیقت ادامه دهنده راه انبیا و اولیای الهی است. جایگاه و وظیفه آنها رهبری جامعه بوده است، جایگاه عالم دینی هم در همین راستا و در ادامه مسئولیت و رسالت انبیا و اولیای الهی همین جایگاه و منصب است.
اهمیت طلبگی ناشی از اهمیت رهبری جامعه است. در این راستا باید به اهمیت بحث ولایت و رهبری توجه کنیم. اگر به این نکته توجه کافی داشته باشیم که بعد از بحث توحید، مهمترین بحثی که در آموزه های دین مقدس اسلام وجود دارد، بحث ولایت و رهبری است، آنگاه به اهمیت موضوع طلبگی، پی خواهیم برد.
چطوری می تونم راه درست زندگی رو پیدا کنم؟
برای پیدا کردن راه صحیح زندگی, بهترین راهکار پیدا کردن هدف اصیل زندگی است. اگر هدف مشخص باشد, راه رسیدن به هدف هم مشخص خواهد شد و پاسخ سوال شما روشن می شود. قرآن کریم هدف زندگی انسان را عبادت و اطاعت خدا معرفی کرده است. و ما خلقت الجن و الانس الا لیعبدون. جن و انس را نیافریدم مگر برای عبادت. کمال نفس انسان هم که رسیدن به نفس مطمئنه و راضیه و مرضیه است, از طریق همین عبودیت خدا حاصل می شود, منتهی برای تحقق این مقام باید ابتدا نفس را از هوا و هوس پاک و تخلیه کرد و خود را از اسارت شیطان و نفس اماره نجات داد تا راه عبودیت حق تعالی باز شود.
در حقیقت بهترین راهکار زندگی صحیح این است که قرآن مىفرماید: "و من یطع اللَّه و الرسول، کسى که خدا و پیامبر را اطاعت کند (در روز رستاخیز) همنشین کسانى خواهد بود که خدا نعمت خود را بر آنها تمام کرده(و آنها عبارتند) از: پیامبران و صدّیقان و شهدا و صالحان و آنها رفیقان خوبى هستند"(1). این آیه با صراحت مىگوید: کسانى که در عمل از خدا و پیامبرش اطاعت کنند و واجبات الهى را انجام دهند و از محرّمات دورى کنند، سعادتمند هستند. و در قیامت و بهشت همنشین پیامبران الهى خواهند بود, یعنی سعادت دنیا و آخرتشان تامین خواهد شد.
آیا فقط باید عاشق خدا بود یا میشه عاشق بنده خدا هم بود؟ مگه نمیگن عشق زمینیه که انسانا به عشق خدا میرسونه پس چرا وقتی دو نفر عاشق میشن همه سعی در جدا کردنشون دارن؟
در پاسخ به مطالب ذیل توجه کنید :
1- اقسام عشق: عشق بر دو گونه است حقیقی و مجازی و عشق مجازی نیز خود دو گونه دارد:
الف) عشقهاى مجازى:
در این گونه عشق،موضوع عشق ورزی همانا صفات ظاهری و کمالات مشهود و محسوس محبوب است .یعنی کمالات ظاهری محبوب موجب جذب عاشق می شود. عشق مجازی خود دو گونه است. 1-عشق حیوانی که در آن عاشق تنها از روی شهوت و هوس معشوق خود را می خواهد و به جنبه های جنسی او نظر دارد.
2-عشق پاک: در این عشق اگر چه نظر عاشق به ظاهر محبوب است، ولی چون ظاهر نماد باطن است و نشان از ذات الهی دارد، خود زمینه ساز عشق حقیقی می شود و مانند پلی عاشق را به سوی عشق حقیقی رهنمون می گردد.
ب ) عشق حقیقى و الهى:
عشق حقیقى عبارت است از قرار گرفتن موجودى کمالجو در مسیر جاذبه کمال مطلق، یعنى خداوند متعال، پروردگارى که جمیل مطلق، بىنیاز، یگانه، داناى اسرار، توانا، قاهر و معشوق است که همه رو به سوى او دارند و او را مىطلبند (احیاء علوم الدین، غزالى، ج 4، ص 283 - 279)
چند سالی هست که برای دوری از گناه نیاز به ازدواج دارم. قبلا به برآورده شدن دعاهام ایمان داشتم اما الان دیگه به مستجاب شدن دعاهام امید ندارم. اعتقاد به توسل هم در من داره کم میشه. دارم اعتقادم رو از دست میدم. من که انسان با ایمانی بودم حالا به جایی رسیدم که از دعا کردن خسته میشم ... گناه آزارم میده و برآورده نشدن دعا برای ازدواج این عذاب و آزار رو دوبرابر میکنه؟
خواهر محترم از این همه حجب و حیا که در شما وجود دارد باید به خود ببالید و خداوند منان را شاکر باشید. ما نیز خوشحالیم که به چنین افرادی مشورت می دهیم و مورد اعتماد بندگان پاک خداوند هستیم.
پرسشگر عزیز!
چنین دغدغه¬هایی که در سنین جوانی، برای دختران به وجود می¬آید، امری طبیعی است و ما نیز شرایط شما را درک می کنیم؛ اما تأخیر افتادن در امر ازدواج، مسأله¬ای است که در آن عوامل متعددی دخیل هستند که یکی از مهمترین آن عوامل برای دختران، نبود و یا کمبود خواستگار است.
بعضی از عوامل این مسأله، از حیطه اختیارات انسان خارجند و برخی دیگر، مربوط به خود فرد و خانواده او می شود که طبیعتاً در این موارد فرد می¬تواند با تغییر دادن آنها موانع را برطرف نماید. ما برخی از این عوامل را که از اهمیت بیشتری برخوردار هستند مطرح می کنیم.
دختری هستم که به زیبایی اهمیت میدم آرایش میکنم و از مانتوهای بدن نما استفاده میکنم آیا من گناهکارم یا نه؟
از این که با ما در ارتباط هستید از شما متشکریم و امیدواریم پاسخ گوی مناسبی برای شما باشیم.
«زیبایی»
صورت صندوق بس زیباست لیک--- از عروض و سیم و زر خالى است نیک
چون تن زراق خوب و با وقار--- اندر آن سله نیابى غیر مار
من برم صندوق را فردا به کو--- پس بسوزم در میان چار سو
آسمان با ستاره هایش شب ها نور افشانی می کند و صبح با خورشید جهان افروزش، زمین نیز در بهاران طراوت و زیبایی شکوفه هایش را به رُخ می کشاند.
تا به حال اگر در منظره ای زیبا نشسته اید و صدای آواز پرندگان و یا سرسبزی بهاران و یا صدای آبشار و یا جریان آبی را دیده اید، در ذهن خود آن را تجسم کنید!! واقعاً چه دل انگیز و دل ربا است! به راستی چه دل آرام و دل نشین است، حتی تصور آن. این طور نیست؟!
اگر شما نیز به زیبایی توجه می کنید و به آن گرایش دارید، امر عجیبی نیست. چرا که انسان در درون خود این کشش و گرایش را دارد.
تصوری کامل از نقش زن و خصوصا فاطمه زهرا سلام الله علیها در اسلام ندارم. چگونه می توان به تصوری دست یافت چون برخی مواقع شک می کنم که به عنوان یک زن در یک شرایط خاص چه نقشی را باید ایفا کنم؟
در پاسخ به سوال شما ابتدا به نقش زن در جامعه و سپس به نقش زن در خانواده اشاره می کنیم. البته اذعان داریم که مطالب ارسالی و پاسخ تهیه شده کلی است و این شما هستید که باید با شناخت ویژگی ها و شرایط خاص زندگی و شخصیت خود نقش موثری را در زندگی و جامعه و خانواده برای خود تعریف و برای تحقق و موفقیت در آن تلاش نمایید. در صورتی که پاسخ تهیه شده قانع کننده نبود با طرح سوال روشن تر در خدمت شما هستیم.
«نقش زن در جامعه»:
حضورزن در جامعه برای بر آوردن نیازهای ضروری با رعایت شرائط در بر خوردها، می تواند راه حل درستی باشد که هم به امور خود برسد وهم رعایت حدود الهی را کرده باشد.
نگاه اسلام به زن نگاه خانواده محور است و در نظام خانواده زن نقش اساسی دارد. تربیت اولاد و مسایل مربوط به خانه مربوط به زن و مسایل مربوط به بیرون خانه بر عهده مرد است و تا وقتی ضرورت های فردی و اجتماعی ایجاب نمی کند وظیفه زن حراست از نظام خانواده در سنگر خانه است.
در عین حال که خروج زن از منزل و حضور او در صحنه اجتماع با رعایت موازین و حدود شرعی جایز شمرده شده است، اما در مواقع غیر ضروری برای زنان بهتر آن است که از اختلاط با مردان اجتناب کنند و این امر منافاتی با حضور علمی، فرهنگی، اجتماعی و سیاسی زنان (با حفظ شئونات و موازین اسلامی) ندارد.
تجربه جهان غرب در آزادی های نامحدود برای ارتباط زنان و مردان در جامعه (به اعتراف اندیشمندان جامعه غرب) تجربه بسیار تلخی است که زمینه انحطاط خانواده و بدنبال آن سقوط جامعه در منجلاب شهوات را فراهم نمود، که از این رهگذر بیشترین ضرر و زیان نصیب زنان جامعه شد و در نتیجه کرامت و شخصیت زن به پایین ترین حد خود تنزل نمود.
تو جامعه ما شلوار لی جلب توجه می کنه یا نه؟ حضرت زهرا خوشش می آد من شلوار لی بپوشم یا نه.. یعنی یه دفعه اگه من در این حال حضرت رو ببینم شرمنده می شم یا نه؟ اصلا من گاهی حس می کنم من خودمم یه مشکلی دارم این که خیلی بدم نمی آد نامحرم به من نگاه کنه نه که نگاه کنه، نه یه حس دیگه یه حس خاص اصلا مگه می شه آدم شلوار لی رو به خاطر خدا بپوشه؟ اصلا مگه می شه شلوار یا هر لباسی رو به خاطر خوشگل تر بودنش و این که مردم از تیپ ما خوششون بیاد، نپوشید؟ اگه می شه با چه نیتی باید پوشید؟
خوشحالیم از اینکه با شما خواهر گرامی مکاتبه می کنیم و امیدواریم بتوانیم شما را راهنمایی کنیم.
قبل از اینکه به پاسخ پرسش شما بپردازیم خوب است نکاتی را یادآوری کنیم. حجاب اسلامی منحصر در یک نوع پوشش نیست ؛ بلکه آنچه تعیین کننده اسلامی بودن یک حجاب می باشد ، توجه به فلسفه اصلی حجاب وکارکردی است که حجاب اسلامی در زمینه حضور زنان در جامعه و در مقابل افراد نامحرم ایفا می نماید . در این جا چند نکته وجود دارد که براى روشن شدن آنها باید دید اساسا فلسفه حجاب چیست؟
حجاب دو فلسفه اساسى دارد که با یکدیگر ارتباط تام دارند:
1) مصونیت زن در برابر طمعورزىهاى هوسبازان.
2) پیشگیرى از تحریکات شهوانى خارج از ضوابط و هنجارهاى الهى و تأمین سلامت و بهداشت معنوى جامعه. حجاب با چنین نقش و کارکرد مهم و اساسى پیامى قاطع و کوبنده با خود دارد، و آن این است که در برابر همه مردان اجنبى نوعى هشدار و اعلام «دور باش!» مىدهد.
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
لینک دوستان
لوگوی دوستان
پیوندهای مفید
فهرست موضوعی یادداشت ها
موضوعات ساختاری وبلاگ
مشترک شوید