بازدید امروز : 93
بازدید دیروز : 262
من رشته ام نقاشی است. چندی پیش در جایی خواندم که طالبان علم و کسانی که سختیهای علم آموزی را به جان خریده و برایشان این علم آموزی شیرین هم هست چون پی به اسرار هستی می برند در حقیقت این حالت شادمانی و لذت از یادگیری را دارند اما مثلا در مورد من من هر طرحی که می کشم (نه صرفا طبیعت) در حقیقت آنچه را می بینم یا نمی بینم اما در ذهن دارم به صورتی قابل لمس روی کاغذ میاورم. من با این کار چطور به اسرار هستی پی ببرم؟ اصلا کار من ربطی به هستی دارد؟ ادامه مطلب...
نقش راهنمایی پیامبران در مورد زندگی انسان چیست؟ ادامه مطلب...
چگونه بفهمیم که اگر انشا الله امام زمان (عج) ظهور کند و ما هم زنده باشیم از یاران با وفای او خواهیم بود و آن را تنها نمی گذاریم و اینکه چگونه بفهمیم که اگر در زمان امام حسین (علیه السلام) بودیم، جزو یاران و 72 تن بودیم؟ ادامه مطلب...
چه درسی باید از محرم گرفت؟ چرا این همه به سر و سینه میزنیم واقعا تقاضای امام حسین (ع) از ما چیست تا خشنود بشود؟ ادامه مطلب...
وظیفه و رسالت ما در برابر امامان(ع) چیست؟ چگونه می توان این وظیفه را به نحو احسن انجام داد؟ نقش و تأثیر آن در حوزه عملکرد فردی و اجتماعی چگونه خواهد بود؟ ادامه مطلب...
چطوری آموزه های دینی برامون جابیوفته که هیچ وقت ازشون دست نکشیم وبتونیم به دیگران هم یادبدیم؟ چطوری تودین ثابت قدم بشیم؟ چطوری از نظر معنوی رشد کنیم و انسانی با ارزش و خودساخته باشیم آن گونه که اسلام می خواد؟
با سلام. دوست گرامی. در پاسخ به سوال شما گفتنی است: اگر شما با حقیقت دین به صورت سیستمی و فورمولی آشنا بشوید، و سعی کنید خودتان را با آن تطبیق دهید، گمان می کنم همه اهداف و آرزوهای تان محقق شود و شما در زندگی به عنوان یک فرد مومن دینی از احساس رضایت برخوردار شوید.
اکثر کسانی که از نقایص خود شکوه دارند، با روح و حقیقت دین آنچنان که باید آشنا نیستند. دین توحیدی اسلام اکثیری است که می تواند مس وجود انسان را طلا کند.
تمام انسان های بزرگ تاریخ همچون امام خمینی رض در همین عرصه البته با شناخت عمیق و توحیدی دین توانستند ظرف وجود خودشان را آنچنان گسترده کنند که تاریخ و جامعه جهانی را به حیرت وادارند.
خوب دقت کنید، انسان در چهار حوزه اندیشه، اخلاق، معنویت و جهاد و مبارزات اجتماعی رشد می کند و دین نیز آمیزه ای از همین چند حوزه است که باید به صورت عملی وارد آن شد و ابعاد وجودی خود را در ساحت آن ساخت و به کمال رساند.
بنابراین در چند عرصه لازم است فعالیت و برنامه ریزی کنید:
1- شناخت و بصیرت: به تمامی شاخه های معارف بیدار کننده ای که عمدتا قرآن کریم در عرصه بیان حق و باطل و معصومین(ع) در عرصه ولایت و مبارزات تاریخی خود با باطل و ترویج حق عهده دار تبیین آن هستند.
بنابراین شناخت و آگاهی سیاسی و اجتماعی و دینی خودتان را هر چه می توانید گسترش دهید واز منابع توحیدی و ولایی دین نیز استفاده کامل ببرید.
2- معنویت: یعنی1- ایمان یقینی به خداوند و یگانگی او 2- یگانه پرستی شامل انجام وظایف دینی در حد واجبات و ترک محرمات. 3-عبادت عاشقانه خداوند در حد مستحبات و ترک مکروهات و 4- ارتباط عاشقانه با ولایت و ائمه هدی و تبعیت از ایشان. این حوزه همان عرفان و معنویت اسلام است که متضمن رشد نهایی انسان است.
3- موضع گیری در مقابل باطل و ولایت شیطان و مشارکت در مبارزه و جهاد سیاسی و فرهنگی و اجتماعی با هجوم های فراگیر دشمنان دین و نظام ولایی اسلام و دفاع از حق و حقیقت، تحت ولایت اولیای الهی و در عصر غیبت تحت امر ولایت فقیه و رهبر عادل زمان.
4- خودسازی اخلاقی و اصلاح شخصیت در عرصه های فردی و روابط اخلاقی اجتماعی.
این چهار حوزه هر یک نقش بارز و مهمی در ساخت انسان مورد نظر اسلام دارد و باید در کنار هم برنامه ریزی شوند.
اگر شما در این نوع خودسازی موفق عمل کنید، آنگاه احساس خواهید کرد که هم دین را می شناسید و هم عمل می کنید و هم یک انسان مبارز و انقلابی خواهید بود و هم در ایمان خود به ثبوت می رسید و هم به عنوان یک مسلمان آگاه و موثر در جامعه خود ظهور خواهید کرد و همچنین به آرامش و نفس مطمئنه خواهید رسید و مورد رضایت خداوند و ائمه اطهار نیز می باشید.
پرسش:? عقوبت دنیوی اهانت به اهلبیت (ع) چیست؟
پاسخ: با سلام. دوست عزیز. دین عمدتا عبارت از توحید و ولایت است . به عبارت روشن تر: دین یعنی، مبارزه و جهاد با افکار و عقاید و اخلاق و رفتار شیطانی(لا اله) و طرفداری و اطاعت و تخلق به افکار و عقاید و اخلاق و رفتار حق و رحمانی( الا الله) تحت ولایت اولیای الهی.
کسی که به اهل بیت(ع) اهانت می کند، با این کار به کلی از اردوگاه ولایت حق و توحید خارج و وارد اردوگاه دشمنان دین و ولایت باطل و شیطان می شود. ویژگی اردوگاه خدا و اولیای الهی نور است، الله ولی الذین آمنوا یخرجهم من الظلمات الى النور و الذین کفروا اولیاؤهم الطاغوت یخرجونهم من النور الى الظلمات اولئک اصحاب النار هم فیها خالدون (257 بقره)
یعنی انسان در این اردوگاه روشن و شفاف زندگی می کند و درون و بیرون اش با صفا است و آرامش فکری و روانی و ایمانی دارد ولی اردوگاه دشمن و شیطان پر از ظلمت و تاریکی و حیرانی و استرس و انحراف و شک است و چیزی جز خسارت ندارد. نهایتا ایشان بد عاقبت می شوند و به وضع نکتب باری از دنیا می روند و در اخرت اصحاب آتش خواهند بود. خودتان می توانید نمونه های تاریخی و خارجی آن را تحقیق کنید. موفق باشید.
بهترین راه خودشناسی واقعی با هدف خداشناسی و رسیدن به کمال چیست؟ آیا در این راه هر انسان به یک روش به قرب خدا می رسد؟ یعنی روشهای مختلفی جود دارد یا خیر؟ چه کنیم که قبل از مرگ هشیار و بیدار شویم و همواره سیرصعودی به سوی خداوند داشته باشیم؟
در پاسخ به این سوال به چند نکته توجه کنید:
1- کمال چیست: کمال انسان در کسب بصیرت و آگاهی و معرفت خدا است. البته برترین مراحل بصیرت معرفت شهودی خدای متعال یا به تعبیری عرفان است که مظهریت انسان را نسبت به علم لدنی حق تعالی کامل می کند و او را مظهر تمامی اسما و صفات و کمالات الهی از جمله مظهر قدرت و اراده او می نماید. قرآن کریم می فرماید: و ما خلقت الجن و الانس الا لیعبدون (زاریات 56). جن و انس را نیافریدم مگر برای عبادت. البته در روایت هست که امام معصوم عبادت را به معرفت تفسیر کرده است. یعنی پایان راه انسان و تاثیر عبادت وصول به معرفت خداوند و مظهریت برای علم و سایر صفات کمالیه او است.
2- خودشناسی در این مسیر به آن است که:
1-2 انسان بداند او یک موجود مادی محدود نیست و بعد مجرد و روحانی او این کشش را دارد که بتواند مظهر علم لدنی حق تعالی شود و در اثر این مظهریت خلیفه خدا در زمین باشد و به مقام ولایت و رهبری جامعه برسد. مقام ولایت و امامت جامعه کاملترین مقام و منصب الهی برای انسان و نشانگر کمال او است.
2-2 حق و باطل را به خوبی بشناسد و با بصیرت کامل جایگاه خود را شناسایی کند که در جبهه حق قرار دارد یا در جبهه باطل. یعنی ببنید که نسبت او با ولایت حق و ولایت باطل چگونه است. آیا تحت ولایت شیطان زندگی می کند و در راه باطل قدم می زند یا تحت ولایت خدا و اولیای الهی زندگی می کند و در راه حق می رود. آیا عقاید و اخلاق و رفتار او خدای ناکرده شیطانی است یا رحمانی است.
3- راه کمال و قرب الهی یکی است و آن عبودیت و حرکت در مسیر حق و زندگی تحت ولایت خداوند و مبارزه با اولیای شیطان است، اگر چه تنوع در آن هست. در این راه برخی ممکن است با نماز به خدای متعال وصول یابند، و برخی با دعا و برخی از طریق ریاضت و روزه و یا خدمت به خلق و مبارزه با طاغوت و شیاطین و مبارزات سیاسی و فرهنگی اجتماعی و و و. اما در هر صورت راه کلی قرب الهی و صراط مستقیم خداوند عبادت خداوند و نفی عبادت شیطان و طاغوت است. راهی که در جمله لا اله الا الله ظهور و نمود دارد. نفی پرستش باطل و درگیر شدن با شیطان و طاغوت و پرستش خداوند و اطاعت از ولایت حق. این راه واحدی برای تمامی بندگان است.
5-راه بیدار شدن انسان کسب بصیرت است. بصیرت به شناخت جریان حق و باطل در طول تاریخ است. شناخت جبهه حق و باطل. ولایت شیطان و ولایت خداوند. دشمن و دوست شناسی و نوع تهاجم دشمن. موضع گیری قرآن کریم در مقابله با جریان کفر و نفاق و اهل ولایت باطل . جایگاه ائمه هدا در مسیر مبارزه با باطل به خصوص حادثه عاشورا و نقش آن در پیروزی حق بر باطل. داشتن تولی و تبری. شناخت موقعیت فعلی انقلاب اسلامی و نقش آن در مسیر ظلم ستیزی و عدالت گستری و نفی طاغوت و باطل. شناخت تمدن و فرهنگ غرب به عنوان نیروی شیطانی مهاجم به ارزش های الهی و اسلامی. شناخت اسلام به عنوان دین کاملی که عقیده و اخلاق و عمل انسان را در مسیر حق سازمان دهی می کند و او را برای جهاد در راه خدا آماده می سازد و شناخت تاریخ و تمدن اسلامی. مجموعا آگاهی هایی است که به انسان معاصر بصیرت لازم را برای زندگی و حفاظت خود و جامعه از انحراف خواهد داد.
بصیرت, هدف و راهکار تبلیغ دین در هر زمان!
قل هذه سبیلی ادعوا علی بصیره انا و من اتبعنی و سبحان الله و ما انا من المشرکین. بگو ای پیامبر این راه من است. من و تابعانم همگان را در عین بصیرت به سوی خدا می خوانیم. منزه است خداوند و من از مشرکان نیستم. (یوسف 108)
هدف تبلیغ دین دادن بصیرت به مردم است. بالا بردن بینش و تیز بینی آنها است. در این مسیر ابتدا باید خود مبلغ بصیر باشد. کسی که خودش بصیرت کافی ندارد, چگونه می توان در مردم بصیرت ایجاد کند. ابتدا مبلغ باید بداند بصیرت چیست و چگونه حاصل می شود. باید خودش را بسازد و صاحب نگاه عمیق شود و بعد بصیرت خود را به مردم منتقل کند.
چرا؟ چون تنها از این طریق است که مردم در صراط حق استوار می مانند و از آن دفاع می کند و به دامن دشمن نمی لغزند و گرفتار فتنه نمی شوند. اگر کوردلی بر جامعه حاکم شود, انحراف و طغیان آنها در برابر حق و موضع گیری جاهلانه در برابر ولایت حق, قطعی خواهد بود. تنها بصیرت است که نجات دهنده است. مردم فطرتا طرفدار حق هستند, بنابراین دشمن سعی می کند بصیرت را از مردم ما بگیرد و باطل با پوشیدن لباس حق سعی می کند خود را حق جلوه دهد و مردم را به راه باطل بکشاند.
البته گاهی هم ممکن است دنیا چشم دل مردم را کور کند و آنها را به کوردلی بشکاند و کورکورانه از باطل حمایت کنند و در راه باطل و شیطان حرکت کنند و از طاغوت حمایت نمایند.
در عاشورا چه اتفاقی افتاد. در کربلا دشمن از هر دو حربه استفاده کرد. هنر معاویه این بود که باطل خود را با لباس حق به مردم معرفی می کرد. در تاریخ عمروعاص به خاطر همین معروف است. آنها تخصص شان این بود که حکومت جور معاویه را خلافت پیامبر معرفی کنند و چهره حق به جانب به خود بگیرند. البته از حربه دنیا دوستی و طمع هم استفاده کردند. یزید وعده دنیا می داد. یزید نمی توانست باطل بودن خود را پنهان کند. از حربه طمع استفاده می کرد. وعده ملک ری و پاداش می داد. لشکریان خودش رو تطمیع می کرد. چشم آنها را با طلا و نقره کور کرده بود.
شرایط مبلغ بصیر دین:
پس مبلغ دین اولا باید روح آزادگی داشته باشد و اسیر دنیا نباشد و ثانیا باید بصیرت داشته باشد. یعنی حق و باطل را در عرصه تاریخی آن بشناسد. فلسفه تاریخ را بداند. تاریخ حق و باطل را خوب فهمیده باشد. بصیرت یعنی اینکه انسان حق و باطل را عمیق بشناسد و اهل حق و اهل باطل را نیز به تبع شناخت حق و باطل بشناسد. با استراتژی و تاکتیک های دشمنان حق آشنا باشد. حیله های آنها را بداند. دشمن شناس باشد. دوست و دشمن را از هم خوب تشخیص بدهد و بتواند در این زمینه ها به مردم آگاهی و بینش بدهد. مبلغ اگر بخواهد بصیرت ایجاد کند باید:
1- ولایت حق و ولایت باطل را در بستر تاریخی خود بشناسد و ولایت پذیری را به مردم آموزش بدهد. تمام تاریخ صحنه درگیری و معارضه و مقابله حق و باطل است. از طرفی شیطان و ولایت باطل و طاغوت ها مردم را به خود می خوانند و می خواهند فرهنگ و ایدوئولوژی شیطانی خود را جهانی سازی نمایند و از طرفی ولایت حق و انبیا و اولیا در یک اردوگاه جهادی دائم مشغول دفاع از حق و حقیقت و ایجاد بینش و بصیرت در مردم و مقابله با هجوم فرهنگی و اقتصادی و فکری شیطان پرستان و ماده گرایان و اهل ولایت باطل اند.
تمام تاریخ صحنه مقابله شیطان و شیطان پرستان با انبیا و مومین است. ما باید یک تصور و شناخت اردوگاهی از این دو جبهه داشته باشیم و در تمامی ابعاد فرهنگی و اقتصادی و سیاسی و اجتماعی دائم آماده نبرد و تقابل و بیدارباشیم و بیداری بدهیم. این همان جهاد اکبر و اصغری است که تمام طول تاریخ مومنان و خدا پرستان را پوشش داده است.
2- دشمن شناس و فتنه شناس باشد و بتواند پرده از فریب ها و حق نمایی های دشمن بردارد. ما باید بدانیم که دشمن همیشه بیدار است و دائم در حال برنامه ریزی و ایجاد فتنه ای تازه در میان اردوگاه حق پرستان است. هر روز هم حیله ای تازه و فتنه ای جدید و تاکتیکی پیچیده ایجاد می کند. گاهی حمله نظامی و زمانی با هجوم فرهنگی و هنگامی هم با ایجاد شبهه فکری و موقعی هم با محاصره اقتصادی و فشار سیاسی جبهه خدا پرستان و ولایت حق را تحت فشار قرار می دهند و تحدید می کنند. ما تمامی این حالات را بعد از انقلاب به خوبی حس می کنیم و یکی از خاصیت های مهم انقلاب این بود که به مردم ما بصیرت داد و خوب دشمن و تاکتیک های آنها را می شناسند.
3- بتواند میان مردم و ولایت حق پیوند محبت و نسبت به ولایت باطل نفرت (تولی و تبری) ایجاد کند. موضوع احساس داشتن نسبت به حق و دوست داشتن جریان ولایت حق از خدای متعال تا انبیا و اوصیا و ولایت فقیه در زمان غیبت نقش بسیار مهمی در بصیرت و بینش داشتن مومنین دارد و بدون عشق و احساس بصیرت تجلی نخواهد کرد.
4- بتواند در هنگام فتنه آنها را رهبری کند و برای دفاع عملی از ولایت حق آنها را آماده و بسیج نماید. تنها شناختن و دوست داشتن کافی نیست. اگر کسی در هنگامه عمل اقدام نکند بصیرت ندارد. اگر زمانی که باید به عرصه بیاید و در محیط جامعه عملا وارد مقابله و جهاد شود کوتاهی کند, بصیرت او به کلی زیر سوال خواهد رفت. ایمان بدون عمل و علم بدون عمل مانند شجر بدون ثمر است. مومن بیدار باید عملا از حق دفاع کند و در صحنه های اقدام عملی و جهاد عملی آماده باشد. جنگ سخت و نرم دشمن را بشناسد و بتواند سخت افزار و نرم افزار این نبرد را بسازد و عملا از ولایت حق تا پای ایثار جان و مال ایستادگی و پایداری نماید.
5- مبلغ شیعه علاوه بر شناخت تاریخی ولایت حق و باطل باید انلاین و بروز باشد و بتواند مصادیق دشمن را در داخل مرزهای کشور اسلامی شناسایی نماید و به مردم در این زمینه هشدار دهد. گاهی دشمن و تابعان شیطان و اهل ولایت باطل از خارج به ما هجوم می کنند, شناخت دشمن خارجی چندان مشکل نیست, اما در بسیاری از موارد دشمن از ستون پنجم و منافقین و شیاطین در چهره شخصیت های سرشناس و احیانا انقلابی سابق که از میان خود مردم و داخل نظام انتخاب می شوند, استفاده می کند و قصد کودتای نرم و مخملی و رنگی دارد.
یک مبلغ دینی باید حواسش به دشمن داخلی هم باشد و فریب شعارهای مردم فریب و حق نمای آنان را نخورد. بصیرت به این است که چشم باطن بین داشته باشد و بتواند از ظاهر سازی ها عبور کند و تشخیص دهد که حق کجا است و باطل چه می کند. محور حق یعنی ولایت را گم نکند و در این زمینه دائم به مردم آگاهی بدهد و عوامل داخلی دشمن و شیطان را افشاگری کند و پرده از حیله ها و فریب کاری آنان بردارد.
6- کلی ترین و مهمترین فتنه ای که دشمن حدود پانصد سال پیش در غرب ایجاد کرده و بر پایه آن فرهنگ و اقتصاد و سیاست فریبنده خود را بناکرده و قصد جهانی سازی آن را دارد, سکولاریسم است. اومانیسم, امپریالیسم, دموکراسی, لیبرالیسم و تمامی ایسم هایی که در این فرهنگ وجود دارد ریشه در سکولاریسم دارد. سکولاریسم یعنی خالی کردن جامعه و فرهنگ و اقتصاد از اعتقادات و اخلاق و ارزشهای الهی و مادی کردن همه چیز.
یک مبلغ دین باید حتما غرب شناس خوبی باشد. غرب شناسی همان دشمن شناسی است. باید با ایسم ها و کارکرد آنها در ریشه کنی اعتقادات دینی تبحر داشته باشد و بداند که آنها با چه پیچیدگی این مکاتب را ایجاد کرده اند و چگونه دارند در دین شبهه ایجاد می کنند و ملت ها را به بند می کشند. نظام برده داری جدید را بشناسد و به مردم بیداری و آگاهی بدهد.
تمامی فتنه هایی که بعد از انقلاب کلید خورده است ریشه در تفکرات فلسفی غرب و فتنه تاریخی ای دارد که شیاطین غربی به آن دامن زده اند و بشریت را به انحراف و گمراهی کشانده اند. سکولاریسم شیطانی ترین تفکر ساخت غربی های شیطان صفت است.
حضرت علامه حسنزاده آملی:
رهبر عظیمالشأنتان را دوست بدارید؛ او دلداری است که دنیا شکارش نکرده است.
حضرت علامه حسن زاده آملی از علمای برجسته وسرشناس حوزه علمیه قم که به جهت مراتب ویژه علمی و عرفانی از استوانههای حوزههای علمیه به شمار می روند، در انتهای یکی از جلسات سخنرانی خود، عبارات مهمی را در شأن رهبر معظم انقلاب بیان فرمودهاند. نظر به اهمیت این سخنان، رجانیوز متن کامل سخنان معظم له پیرامون سجایای رهبر معظم انقلاب را به همراه فایل تصویری سخنان ایشان در اختیار کاربران خود قرار میدهد:
رهبر عظیمالشأنتان را دوست بدارید. عالمی، عادلی، رهبری، مؤمنی، موحدی، سیّاسی، دلداری، رهبری، انسان ربانی، پاک، منزه، که دنیا شکارش نکرده من جایی [سراغ] ندارم که عرض کنم.
همان که عرض کردم:
نه شکوفهای، نه برگی، نه ثمر، نه سایه دارم / همه حیرتم که دهقان به چه کار کشت ما را
قدر این نعمت عظمی را که خدا به شما عطا فرمود، قدر این رهبرِ ولیّ وهمان عبارات که سرور عزیزم جناب استاد حدادعادل، ارائه دادند؛ رهبری، ولیی، الهی.
الآن این انسجام ما، تکلیف شرعی ماست. مبادا عزیزان! آقایان مبادا! (این "مبادا" را توجه داشته باشید)
مبادا آقایان! اول انقلاب یادتان هست چند فرقه برخاستند که میخواستند کشور را تجزیه کنند؟ حواستان جمع باشد، مبادا این وحدت ما را! مبادا این جمعیت ما را! مبادا این کشور علوی را! مبادا این نعمت ولایت را! از دست شما بگیرند.
خدایا به حق پیغمبر و آل پیغمبر سایه این بزرگمرد، این رهبر اصیل اسلامی، حضرت آیتالله معظم خامنهای عزیز را مستدام بدار.
و الهی آمین، الهی آمین، الهی آمین. بعدد کلماتت آمین.
حضرت علامه حسن زاده آملی در پی سفر رهبر معظم انقلاب به شهرستان آمل در سال 1377 کتاب "انسان و عرفان" خود را به ایشان تقدیم کردهاند، این متن ادبی و محبت آمیز به این شرح است:
بسم الله الرحمن الرحیم
الم تلک آیات الکتاب الحکیم هدی و رحمه للمحسنین
با سلام و دعای خالصانه، و ارائه ارادات بی پیرایه جاودانه به حضور باهرالنور رهبرعظیم الشان کشور بزرگ جمهوری اسلامی ایران حضرت آیت الله معظم،جناب خامنه ای کبیر- متع الله الاسلام و المسلمین بطول بقائه الشریف- ، این اثر نمونه دوران را اعنی،رساله انسان در عرف عرفان را به پاس تجلیل و تکریم و ابراز شادمانگی از نزول اجلال آن یگانه دوران در دارالاسلام و الایمان شهر هزار سنگر آمل مازندران ، از جانب خودم و از جانب همه شهروندان بزرگوار این بلدطیب و خطه شهرستان آمل بلکه از جانب همه فرزانگان گرامی و گرانقدر استان مازندران ، به پیشگاه مبارک آن ولی به حق که مصداق بارز رساله است با کمال ابتهاج و انبساط تقدیم می دارم، و عزت و شوکت روز افزون آن قائد اسوه زمان را همواره از حقیقه الحقائق خداوند سبحان مسئلت دارم.
یارب دعای خسته دلان مستجاب کن.
20/3/1377 حسن حسن زاده آملی
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
لینک دوستان
لوگوی دوستان
پیوندهای مفید
فهرست موضوعی یادداشت ها
موضوعات ساختاری وبلاگ
مشترک شوید