بازدید امروز : 101
بازدید دیروز : 87
بنده اعتقاد دارم که خداوند به هر انسانی یک نعمت داده است که باید در راه خدا از این نعمت استفاده کند، یکی از نعمات خداوند به بعضی از بندگانش، زیبایی چهره است مانند زیبایی چهره حضرت یوسف و ائمه اطهار(ع)؛ حال سوال بنده این است که شخصی که دارای چهره زیبایی است، چگونه باید از آن در راه خدا استفاده کند و چه کارهایی باید انجام دهد و توصیه حضرت عالی در این خصوص چیست؟
زیبایی از نعمت های ویژه ای است که جلوه و نمود آن بیشتر از بسیاری ازنعمت ها آشکار و پنهان الهی است. این نعمت الهی در نگاه اوّل ممکن است تنها یک نعمت صرفاً ظاهری به حساب آید. امّا باید توجه داشت که در ورای این ظاهر زیبا، جمال باطنی نیز وجود دارد.
رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله و سلم می فرمایند : از زیبا رویان پیوسته طلب خیر کنید، زیرا زیبایی صورت نشانه آن است که افعال آنها هم نیکو باشد و در بعضی از فرمایشات اهل بیت علیهم السّلام این نعمت را یکی از مؤلفه های کمال فردی معرفی شده است. امام صادق علیه السّلام : هر کس این سه خصلت را دارد، فردی کامل است. 1ـ عقل 2ـ زیبایی و 3ـ نیکو سخن گفتن.( تخف العقول ص 303)
پس نگاه یکسویه به این عنایت الهی و توجه به بعد ظاهری آن، در بسیاری موارد به کبر و خودپسندی منجر می شود. و در حقیقت آفت این نعمت همین بالیدن به خویشتن و فراموشی صاحب نعمت و خالق است. در این باره به سخنان گهرباری از نبی گرامی اسلام صلی الله علیه و آله توجه نمائید.
به گداهای توی خیابون باید کمک کرد یا نه؟ رواج تکدی گری یا دست رد به درخواست نیازمند؟ گاهی به حق ائمه ازمون کمک میخوان بعضیاشونم معتادن؟
در ابتدای کلام به چند پیش فرض اشاره مینماییم که مورد قبول اجماعی ما میباشد.
اول آنکه، کمک به فقرا و نیازمندان و رفع حاجت مومنین از مسلمات و مستحبات و در بعضی از اوقات از واجبات به شمار میرود. روایات در این باب زیاد است به عنوان نمونه: ما رواه فی الکافی عن الباقر علیه السّلام «لو یعلم السائل ما فی المسئلة ما سأل أحد أحدا، و لو یعلم المعطی ما فی العطیّة ما ردّ أحد أحدا»؛ کافى از امام باقر (ع) روایت کرده که فرموده است: اگر سؤال کننده[فقیر یا گداء] بداند در سؤال (درخواست کمک)چه چیزهایى است هیچ کس از دیگرى سؤال نمىکرد، و اگر بخشنده بداند در بخشش چه پاداشهایى است هیچ کس دیگرى را ردّ نمىکرد.( فیض کاشانی ،المحجة البیضاء، جلد7، ص: 339) و این مساله تا جایی اهمیت دارد که امام صادق علیه السلام فرمودهاند «ملعون است کسی که خداوند به او مالی عطا کرده و وی صدقه ندهد» (بحار الانوار67/133)
دوم آنکه، از مسلمات دیگر نهی موجود در روایات است که مومن حاجت خود را نزد کسی جز پروردگار نبرد و در واقع خود را نیازمند به دیگران معرفی نساخته و همواره خود را بینیاز از دیگران جلوه دهد؛ به عنوان نمونه در روایات از وجود مبارک پیامبر صلی الله علیه وآله برای پیشگیری و خشکاندن ریشه های تکدی گری داریم که فرموده اند: «ما فتح رجل علی نفسه باب مسئله الا فتح الله علیه باب فقر؛ هیچ کس دری از سؤال بر روی خود نگشاید مگر خدا دری از فقر بر روی او بگشاید». ونیز فرموده اند.«من تفاقر افتقر؛ هر که تظاهر به فقر کند، فقیر شود». (ابو القاسم پاینده، نهج الفصاحة ، ص 629)
من دوست دارم به خدا نزدیک باشم یه مدت رابطم خیلی خوب بود عاشقانه بود اما الان نیست حس میکنم نمازام از رو عادته. دلم میخواد با تمام وجودم باشه عاشقانه اما نمیدونم چه جوری قبلا همیشه تو فکرم بود حرف میزدم باهاش اون رابطه رو خیلی دوست داشتم کمکم کنید با خدا صمیمی شم فکر میکنم خیلی دورم ازش. راهنماییم کنید به خدا برسم اشتباه نروم؟
بروز چنین حالاتی تا حدودی عادی می باشد کمااینکه در روایتی آمده : روزی حمران بن اعین به امام باقر علیه السلام عرضه داشت مطلبى دارم- خداوند بر عمر شما بیفزاید و بما توفیق بهرهمندى از وجود شما عنایت فرماید- و آن این است که ما وقتى در حضور شما هستیم و از بیانات شما استفاده میکنیم. از این محضر بیرون نمیشوم مگر با یک دل مهربان و حالت خوش- نسبت بدنیا بىاعتنا میشویم و این زخارف و ثروتهائى که در دست مردم است در نظر ما بىارزش جلوه میکند ولى وقتى در اجتماع قدم میگذاریم و با بازار و بازرگانان مربوط میشویم محبت و علاقه بدنیا در دل ما جا باز میکند حضرت فرمود البته اینها حالات قلب است گاهى سخت مىشود و گاهى نرم مىشود . (بحار الانوار-ترجمه جلد 67 و 68، ج1، ص: 57)
اما این نکته را نیز نباید فراموش کرد که شیطان همواره از فرصت های مختلف برای غافل کردن انسان و جدا نمودن وی از حالات خوش معنوی استفاده می نماید، لذا برای اینکه بتوانید این حالات خوش را حفظ نمائید چند توصیه خدمت شما ارائه می نمائیم .
فرض کنید از شما بخواهیم که ما را (یک مسلمان موروثی که در یک کشور مسلمان زندگی می کند )برای مرگ و قیامت آماده کنید.کدامین مراحل را باید به ترتیب الویت طی کرد تا از نظر اسلام به عنوان یک مسلمان واقعی مرد و عاقبت به خیر شد؟
از این که با جوانی مثل شما در ارتباط هستیم که به فکر دین خود است خوشحالیم.
دوست عزیز هر انسانی باید در اعتقادات خود محکم و ثابت قدم باشد و این که ما در خانوادهای مسلمان متولد شدهایم دلیل نمیشود تنها به همین خاطر مسلمان باشیم.
درست است که داشتن خانوادهای مسلمان از نعمتهای خداست ولی از ما برای داشتن اعتقادات صحیح و منطقی سلب تکلیف نمیکند. شما میدانید که عقاید، تقلیدی نیستند و هر شخصی با توجه به معلومات و سواد خود باید برای آنها دلیل داشته باشد.
این مقدمه را برای این گفتم که راهی که در آن قرار گرفتهاید تا دین خود را بشناسید، با قوت ادامه دهید. هر اعتقادی که انسان پیدا میکند لوازمی دارد و جدا از عمل نیست؛ مثلا اعتقاد داشتن به این که قیامتی است میطلبد که ما در طول شبانه روز طوری عمل کنیم که بتوانیم در محکمه عدل الاهی پاسخگو باشیم. یا مثلا اعتقاد به نبوت و این که حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم فرستاده خدا است اقتضا دارد که مو به مو دستورات ایشان را طوطیای چشم کنیم و در حد توانمان به آنها عمل کنیم.
اصل نیاز انسان به دین این است که انسان برنامهی سعادت در دنیا و آخرت میخواهد و با توجه به این که خودش به خاطر نداشتن ابزار کافی در شناخت برنامه صحیح، قادر به تهیه آن نیست، خداوند به وسیله پیامبران و ابزار وحی که در اختیار آنها است، این برنامه سعادت ِ دنیا و آخرت را برای آنها فرستاده است.
پس دین همان برنامهی سعادتی است که عمل به آن ما را در دنیا و آخرت خوشبخت و عاقبت به خیر میکند.
خوب حالا میخواهیم این برنامه را به دست بیاوریم و عمل کنیم. چون صرف دانستن برنامه، بدون عمل به آن، ما را نجات نمیدهد. چه کنیم؟
ضمن این که توضیح دادم که باید عقاید خود را بررسی کنیم و احیانا آنها را اصلاح کنیم، باید به دستورات دین، آنگونه که مورد قبول خدا است عمل کنیم. برای این کار باید به متخصص دین مراجعه کنیم و طبق نظر او دستورات خدا را عمل کنیم.
متخصص دین، همان مرجع تقلید است که توانایی به دست آوردن حکم خدا و در اختیار گذاشتن آن را به ما دارد. اینجا جای تقلید است، مثل هر تخصص دیگری که به رای متخصص آن عمل میشود، در دین هم به نظر متخصص آن یعنی مرجع تقلید عمل میشود.
درهم تنیدگی دین و این که اجزای آن از هم جدا نیستند را میتوانید احساس کنید. اعتقادات ما مشخص میکند که چگونه زندگی خواهیم کرد و از آن طرف روش زندگی ما، نشان دهندهی اعتقادات ما و موجب تثبیت آن است. دستورات اخلاقی دین و آنچه مربوط به اصلاح نفس انسان است نیز تابعی از عقاید و رفتار روزمره ما است.
پس برادر عزیز، باید در تمام مسائل زندگی، نظر دین را جویا شد و به نظر مرجع تقلید عمل کرد. تنها در این صورت است که عمل ما مقبول واقع میشود. عمل بدون تقلید صحیح نیست زیرا تا زمانی که اعمال ما طبق نظر یک متخصص نیست، از کجا معلوم که درست باشد؟ و آن را درست انجام دادهایم؟
تنها عبادات نیست که تقلید میخواهد، بلکه تمامی کارهای ما در زندگی روزمره دارای دستوراتی است که با دانستن و عمل کردن به آن میتوان رستگار شد.
کسی که به دستور خدا چشم میگوید، حتما عاقبت به خیر میشود. در مسیر بندگی و اطاعت پروردگار ممکن است که دچار لغزش شویم و خطایی کنیم، این جا درب توبه باز است و خداوند بندگان خود را دوباره میپذیرد. گشوده بودن این درب رحمت از الطافی است که واقعا نمیتوان از پس شکر آن برآمد.
در این مسیر راهزنان و شیاطین انس و جن، کارشکنی بسیاری میکنند لذا باید بر خدای عالم توکل کرد و از بهترین بندگانش یعنی چهارده معصوم علیهم السلام مدد گرفت و دست توسل و تضرع به دامان این انوار پاک زد. در همه مشکلات این مسیر نباید از توسل به این خانواده غافل شد.
نکتهای که در پایان متذکر میشود توجه به این نکته است که برنامهای که خداوند از طریق دین به ما معرفی کرده است یک مجموعه کامل است که باید همه عقاید و احکام و اخلاقیات آن را با هم در نظر گرفت. بنابراین لازم هم در جهت تحکیم اعتقادات خود خود بکوشید و هم برای خودسازی اخلاقی برنامه ریزی داشته باشید و هم نسبت به یادگیری و عمل به احکام شرعی همت نمایید تا به مرحله نفس مطمئنه بار یابید و نسبت به حسن عاقبت خود اطمینان داشته باشید. این راه طی نمی شود مگر با علم و عمل. البته انسان کم کم پیشرفت میکند و خداوند یاور کسانی است که در این مسیر حرکت میکنند.
علم و عمل دو بال انسان دراین راه است که بوسیله آن در آسمان معنویت پرواز می کند. إن شاء الله علم را توأم با عمل میسازید و ما را از دعای خیر خود فراموش نمیکنید. البته منتظر نظر شما برای گفتگوی بیشتر در باب مسائل بالا هستیم .
سلام،جطور میشه نیت خالص رو از غیر اون در خودمون تشخیص بدیم؟
در پاسخ به مطالب ذیل توجه کنید :
الف- برخی از نشانه های اخلاص عبارتند از :
1. حضرت رسول خدا(ص) فرمود: هر بنده ای که چهل روز خلوص نیت وعمل بدرگاه خداوند برود،چشمه های حکمت (وعقل وفهم ومعرفت واحکام دین ) از قلب او بزبانش جاری شود.
2.عدم انتظار ستایش: قال رسول اللّه صلّى اللّه علیه و آله : لکل حق حقیقة و ما بلغ عبد حقیقة الاخلاص حتى لایحبّ ان یحم على شى ء من عمل للّه (858) براى هر چیزى حقیتى است . انسان مؤمن به حقیقت اخلاص نمى رسد، جز آن که دوست ندارد در برابر کارى که براى خدا انجام مى دهد مورد ستایش دیگران قرار مى گیرد.
مستدرک ج 1 ص 101
3. برابرى ستایش و نکوهش: قال الصادق علیه السلام : لا یصیر العبد عبدا خالصا للّه عزوجل حتّى یصیر المدح و الذمّ عنده سواء(859) آدمى بنده خالص خدا نخواهد بود جز آن که به مقامى رسد که ستایش و نکوهش مردم پیش او مساوى باشد.
بحار ج 70 ص 294
4. اجتناب از حرام: قال رسول اللّه صلّى اللّه علیه و آله : من قال لا اله الاّ اللّه مخلصا دخل الجنة و اخلاصه بها ان یحجزه لا اله الاّ اللّه عمّا حرم اللّه (860) کسى که ذکر (لا اله الاّ اللّه ) را با اخلاص به زبان آورد، داخل بهشت خواهد شد و البته نشانه اخلاص این است که ذکر (لا اله الا اللّه ) وى را از ارتکاب معاصى باز دارد.
وسائل ج 15 ص 256
5. پرهیز از خودبینى: قال الصادق علیه السلام : و ادنى حدّ الاخلاص بذل العبد طاقته ثم لا یجعل لعمله عنداللّه قدرا فیوجب به على ربّه مکافاة بعمله لعلمه انّه لو طالبه بوفاء حق العبودیّة لعجز امام صادق علیه السلام فرمود: کم ترین نشانه اخلاص آن است که آدمى در اطاعت و عبادت کوشا باشد و براى عمل خود اهمیتى قایل نباشد و خود را در برابر خدا طلب کار نداند، زیرا بنده مى داند که اگر خدا از بندگان خود عبادت واقعى را خواستار بشود همگان عاجز خواهند بود.
مستدرک ج 1 ص 99
6. پرهیز از مردم آزارى: قال رسول اللّه صلّى اللّه علیه و آله : و اما علامة المخلص فاربعة یسلم قلبه و یسلم جوارحه و بذل خیره وکفّ شرّه نشانه هاى اخلاص چهار چیز است داشتن قلب سلیم و اعضا و جوارح سالم و توسعه در خیر و نیکى و پرهیز از بدى ها.
بحار ج 1 ص 121
کتابی در باب نقد و بررسی فرقه ی دراویش ایران در تاریخ معاصر نوشته شده است؟
با سلام و عرض تشکر خدمت شما به پاسخ پرسش شما میپردازیم. کتاب در نقد فرق دراویش و یا به عبارت دیگر تصوف، در دوره معاصر بیش از هر دوره دیگری نگاشته شده است. اما به لحاظ عالمانه بودن، دارای سطحی پایینتر از کتب اعصار گذشته میباشد. کتبی که در این باب در عصر حاضر نگاشته شده است را میتوان به دسته هایی تقسیم کرد: برخی از این کتب توسط خود صوفیه نوشته شده است و درنقد فرقه های دیگری از تصوف می باشد.
برخی دیگر از این کتب توسط اندیشمندان ومحققانی اعم از خارجی و داخلی نوشته شده است که هدفی جز تحقیق، از آن به چشم نمی خورد و بی طرفانه تنها به معرفی و مبانی فرقه های مختلفی پرداخته اند.
برخی از این آثار نیز از همان ابتدا به هدف نقد این فرقه ها نگاشته شده و خود بر دو قسم کلی هستند:
آثاری که محقق آن با مبانی عرفانی آشنا نبوده و نقدی دور از انصاف را ارائه کرده اند و با نقد تصوف در واقع به نقد عرفان اسلامی پرداخته اند.
کسی که تمام نمازهای روزانه اش را اول وقت می خواند اما اکثر نمازهای صبحش(سهوا) قضاست، از ضعف ایمان اوست؟ با اینکه تمام تلاشش را در بیدارشدن می کند، آیا گناه برای اوحساب می شود؟
همانگونه که اشاره کرده اید, عامل اصلی و زیربنایی سستی در نماز و خواب ماندن برای نماز صبح و یا هر کوتاهی ای که در زمینه دین و عبودیت پیدا می شود در ضعف ایمان است. البته همه ما کم و بیش از این عارضه رنج می بریم و ایمان کامل برای انسان مومن یک ایده آل و آرزوی نهایی است, ولی باید بکوشیم هر چه بیشتر آن را تقویت نماییم. در روایت هست که ایمان ده درجه دارد و وظیفه مومن حرکت در این مسیر و افزودن به این درجات است. گناه بودن در صورتی است که اراده خودش در این زمینه دخیل باشد.
اما برای بیدار شدن شرایط ظاهری هم کمک کار است. خواندن نماز صبح در اول وقت آن , شاید از نمازهای دیگر مشکل تر باشد ؛ چرا که کندن از رختخواب گرم و لذت خواب در ابتدای راه سخت است ولی نماز گزار می تواند با کمی تمرین و ممارست از منافع سحر و صبح بهره مند گردد و از فیض نماز اول وقت ( بالاخص نماز صبح ) بی نصیب نماند . پیامبر خدا ( صلی الله علیه و آله ) فرمودند : هیچ بنده ای نیست که به اوقات نماز و مواضع خورشید اهتمام ورزد , مگر اینکه آسودگی در هنگام مردن و از بین رفتن غم و اندوه ها و نجات از آتش را برایش ضمانت کنم . (میزان الحکمه / ج 7 / ص 3129)
اخلاص به چه معنا است و چگونه می توان به اخلاص رسید؟
تعریف اخلاص: اخلاص ضد ریا است و آن عبارت است از خالص ساختن قصد از غیرخدا .
امام صادق(ع) مىفرمایند: «لابد للعبد من خالص النیه فى کل حرکه و سکون اذ لو لم یکن بهذا المعنى یکون غافلاً والغافلون قد وصفهمالله تعالى بقوله: ان هم الا کالانعام بل هم اضلّ و قال: اولئک هم الغافلون...؛ شرط بنده گی خدا این است که در هر حرکت و سکونى نیتش رابرای خدا خالص سازد زیرا اگر چنین نکند، غافل است و غافلان را خداوند تعالى اینگونه توصیف فرموده: اینان مانند چهارپایان بلکه گمراه تر هستند و نیز فرموده: اینان همان کسانى هستند که غافلند»، (میزانالحکمه، محمد محمدى رىشهرى، ج 3، روایت 4748)
مراحل اخلاص:
من حوا هستم. امروز عضو شدم من می خواستم از شما کمک بگیرم تا منو در مسیر پیشرفت اخلاقی و موفقیت کنک کنید دوست دارم به مرحله یی برسم که کلمه مومن شامل حال من هم بشه من 22 سالمه و الان مدتی هست که تصمیم دارم به سمت کمال حرکت کنم اما تنهایی از پسش بزنمیام من از کودکی تا نوجوانی نسبتا آدم مذهبی بودم از سن 16 تا 19 سالگی سقوط آزاد داشتم و از اون به بعد در تلاشم که به جای قبلیم برگردم و الان از شما کمک می خوام از کجا بدونم که خدا از من راضی هست یا نه؟
با تشکر از شما خواهر گرامی که ما را محرم اسرار خود دانستید و مشکلتان را با ما در میان گذاشتید. امیدواریم که بتوانیم در رسیدن به مقصودتان شما را یاری کنیم.
از اینکه می بینیم خداوند فرصت جبران گذشته و سالهای از دست رفته را دوباره به شما داده است بسیار خوشحالیم و خداوند را بخاطر لطف و عنایتش که نشانه رضایت از شماست، شکرگذاریم. چرا که اگر خداوند نمی خواست شما را یاری کند، هرگز فرصت و توفیق جبران گذشته را به شما نمی داد و این بیداری و توفیق جبران، نشان از آن دارد که خداوند شما را دوست دارد و می خواهد تا دوباره به سمتش حرکت کنید و به او بپیوندید. و مطمئن باشید در این مسیر نیز لطف و کمک الهی شامل حال شما خواهد بود، چرا که خداوند خود دعوتنامه برای شما فرستاده و توفیق جبران گذشته را نصیبتان کرده است.
«مؤمن کیست؟»
مومن کسی است که به خدا و انبیای الهی بویژه آخرین آنها حضرت محمد مصطفی (ص) و اوصیای آن حضرت، ائمه هدی (ع) ایمان داشته و در حدّ توان عامل به دستورات آخرین دین خدا باشد؛ و اگر گناهی از او سر زد سریعاً توبه نماید. برای مومنین بسته به قوّت ایمانشان در اعتقادات و میزان پایبندیشان به دستورات دینی در عمل، درجات فراوانی است که در کتب اخلاقی و عرفانی به آنها پرداخته می شود.
به عبارت دیگر مومن یعنی مسلمان کامل؛ کسی که به تمام آنچه خدا وپیامبر امر کرده است, تسلیم و پایبند باشد. خداوند مسیری را معین کرده که در ادامه رسالت پیامبر (صلی الله علیه و اله) باید به آن مسیر ملتزم بود و تبعیت از امامت ائمه معصومین (علیهم السلام) در ادامه رسالت پیامبر (صلی الله علیه و اله) ملاک حق وباطل است و هر کسی در این مسیر قرار گیرد مومن است و هر کسی در این مسیر نباشد مومن نیست. پیامبر اکرم (ص) فرمودند: علی مع الحق والحق مع علی ... علی علیه السلام محور ومدار حق است و هر جا علی باشد حق آنجاست (بحار الانوار, ج 38ص 26تا 40).
از کجا بفهمیم که نگاه ما به انسان مخصوصا اگر انسان زیبارویی باشد در موارد زیر چشم چرانی هست یا نیست و نگاه حلال یا حرام است و اگر بعد از دوستی با او این طرز فکر از بین برود یعنی نگاه عادی باشد (هم جنس باشد) واگر باز از بین نرفت چه؟ نگاه همجنس به در موار بالا چه حکمی دارد؟ وآیا هروقت از کنار او رد شدین سر به پایین انداخته و نگاهش نکنیم چه ناراحت بشود یا نشود ما باید به خاطر خدا نگاه نکنیم حکمش چیست؟ و چگون میتوانیم این طرز فکرها را و چهره وخود این انسان ها را فراموش کنیم و اگر و برقرار نکنیم و اگر محبتی در دل به او داشته باشیم به طوری که نتوانیم او را فراموش کنیم آیا این از طرف شیطان است و چگونه فراموش کنیم؟
از این که به مسائل شرعی اهتمام دارید و ما را مخاطب خود گردانیدهاید، از خدا شاکریم. إن شاء الله هیچوقت از توجه کامل به رعایت مسائل شرعی جدا نشوید.
ابتدا به چند حکم فقهی در این مورد اشاره میکنم:
الف) نگاه شهوت آلود یا حتی نگاهی که احتمال بدهیم باعث طغیان شهوت و مفسده جنسی باشد به هر زن یا مرد ، مسلمان یا غیر مسلمان ،کودک یا بزرگ، محرم یا نامحرم ، باپوشش یا بدون پوشش مطلقا حرام است .
ب) نگاه بدون ریبه و شهوت جنسی به غیر از صورت و دودست زن نامحرم حرام است.
ج) نگاه بدون ریبه و شهوت جنسی به مواضعی از بدن زنان غیر مسلمان که غالبا نمی پوشانند در صورتی که مستلزم مفسده جنسی نباشد اشکالی ندارد.(توضیح المسائل مراجع)
اما در مورد نگاه به افراد زیبارو هم، فتوای مراجع چنین است:
همه مراجع: این گونه نگاهها، چون جنبه لذت جنسى دارد، جایز نیست. V}مکارم، استفتاءات، ج1، س 799 ؛ تبریزى، صراطالنجاة، ج 5، س1274 ؛ دفتر: همه مراجع.{V
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
لینک دوستان
لوگوی دوستان
پیوندهای مفید
فهرست موضوعی یادداشت ها
موضوعات ساختاری وبلاگ
مشترک شوید