بازدید امروز : 67
بازدید دیروز : 87
حقوق واجب یک نفر در قبال دیگران؟
یکی از مؤلفه هایی که در تعیین حقوق نقش دارد، محیط زندگی انسان و چگونگی ارتباط وی با آن است. انسان در خلأ زندگی نمی کند، در جهانی زندگی می کند که موجودات هستی پیرامون وی را گرفته اند و لذا یکی از شؤون بشر، تعامل با هستی است. این تعامل می تواند سازنده و یا مخرّب باشد. چگونگی رفتار بشر تأثیر مستقیم بر هستی می گذارد. تمام اجزای ریز و درشت و مرئی و نامرئی هستی، ارتباطی تنگاتنگ با یکدیگر دارند. هر حرکت بشر، بر نظام هستی تأثیر می گذارد. بنابراین، اگر بنا است حقوقی برای انسان تعریف و تنظیم شود، باید به گونه ای باشد که نظام هستی آسیبی نبیند. همان گونه که انسان حق ندارد به خود ستم کند و خویشتن اصیل را از مقام و منزلتی که دارد پایین بکشد، همچنین حق ندارد که به محیط زیست و جهان پیرامونش ستم کند. حقوق انسان باید با توجه به محیط پیرامونی بشر و جهانی که در آن زندگی می کند، تدوین شود.
چگونه قلب خود را پاک نگه داریم؟
پاسخ: سوال خوبی است. دوست عزیز حضرت علی علیه السلام درباره خصوصیات قلب میفرمایند:
شگفت ترین چیز در انسان دل و قلب اوست . دل مایه هایى از حکمت و مایه هایى از ضدّ حکمت دارد. اگر امید و آرزو به آن دست دهد، طمع خوارش گرداند و اگر طمع در آن سر بردارد، حرص نابودش کند و اگر نومیدى بر آن مسلّط شود، اندوه وى را بکشد و اگر خشم بر وى عارض شود، کینه لبریزش کند و اگر خشنودى یارش شود، احتیاط را از یاد برد و اگر آن را ترس در رسد، پروا و حذر کردن او را گرفتار خود سازد و اگر احساس امنیّت فرا گیردش، غفلت آن را در رباید و اگر نعمت به سراغش آید، غرور و نخوت آن را فرو گیرد و اگر مصیبتى به آن در رسد، بیتابى رسوایش گرداند و اگر به مالى رسد، ثروت آن را به طغیان دراندازد و اگر تهیدستى آزارش دهد، گرفتارى او را به خود مشغول سازد و اگر گرسنگى بر او سخت گیرد، از ضعف زمینگیر شود و اگر سیرىِ او از حدّ بگذرد، پُرى شکم او را به رنج افکند؛ بارى هر تفریطى برایش زیانبار است و هر افراطى برایش تباهى آفرین.( میزان الحکمه ج 9 ص 504)
بهتر از این ندیدم که برای شما روایاتی را ذکر کنم که در آن، در مورد چیزهایی که قلب را صیقل میدهد و پاک میکند صحبت کنم.
پیامبر خدا صلى الله علیه و آله میفرمایند : صیقل دهنده این دلها، یاد خدا و تلاوت قرآن است.
و فرمود : همچنان که آهن اگر آب به آن رسد زنگ مى زند، این دلها نیز زنگار مى بندد. عرض شد: صیقل دادن آنها به چیست؟ فرمود: بسیار به یاد مرگ بودن و تلاوت قرآن.
امام على علیه السلام میفرمایند : خداوند سبحان، هیچ کس را به چیزى مانند قرآن اندرز نداده است ......... و براى دل صیقلى جز آن وجود ندارد.
همچنین میفرمایند : خداوند سبحان یاد خود را صیقل دهنده دلها قرار داده است، گوشِ سنگینِ دلها به وسیله آن شنوا مى شود.(همان ص 542)
امام صادق علیه السلام : دلها نیز، همچون مس، زنگار مى بندد، پس آنها را با استغفار صیقل دهید.(همان ص 543)
ملاحظه میفرمایید که برای پاک کردن قلب باید به راههای مختلف به یاد خدا بود؛ گاهی با تلاوت قرآن ، گاهی با یاد مرگ و گاهی با استغفار. خاصیت یاد خدا و همراهی با او درست عمل کردن است. وقتی عمل ما درست و مطابق رضای خدا باشد قلب ما نیز مانند عملمان پاک و پاکیزه میشود.
بعضا انسان احساس می کند که چرا باید همه روزه این همه دعا کند آن هم تکراری.گاهی انسان خسته از تکراری بودن دعا می کند. یا اینکه چرا باید همه روزه یکسری دعاهایی را که تکراری هم هستند را بکند؟
سؤال خوبی است ، کلمه« باید» استفاده شده ،در حالی که «بایدی» در کار نیست وشما می توانید دعا بخوانید ویا نخوانید ویادعای دیگری بخوانید.
شاید منظورتان دعاهایی است که در ماه مبارک ،بعد از هر وعده نماز خوانده می شود و معمولا یکسان است ،بله یکی از آرزوهای بنده این است که ای کاش ،همه دعاهایی که« مرحوم شیخ عباس » در مفاتیح زحمت کشیده و جمع آوری کرده ،با یک برنامه ریزی خوبی در ماه مبارک خوانده می شد ، البته ناگفته نماند که اگر فقط یکی از دعاها ،درست خوانده شود و فهمیده شود و لذت ارتباط با خدا در همان یک دعا، کاملا احساس شود بسیارعالی است ،چون دعا یعنى درخواست از خداى متعال براى برآورده ساختن حاجتى و طبیعى است که این ارتباط در صورتى مؤثر واقع مىشود که باطن انسان متوجه خدای متعال باشد و تضرع به پیشگاه او شکل بگیرد و انسان فقط خدا را مؤثر در امور بداند. رسول اکرم (صلی الله علیه و اله) مىفرماید، بدانید که خداوند دعائى که از قلب غافل برخاسته باشد قبول نمىکند. (میزان الحکمه، حدیث5606)
من مشکلی برایم پیش آمده است و گره در کارم افتاده،استخاره گرفتم و بهم گفتند که طلسمت کرده اند،من اهل شیرازم و کسی را که بتواند طلسم باز کند و معتبر هم باشد نمیشناسم و کسانی که هستند از سادگی مردم سو استفاده میکنند،حالا میخواستم از شما خواهش کنم که آدرس و نشانی یک نفر را که بتواند طلسم باز کند و معتبر باشد؟
در پاسخ به مطالب ذیل توجه کنید :
الف- سحر و جادو و طلسم و بستن بخت از امورى است که واقعیت دارد البته انجام دادن آن حرام است. وجود چنین نیروها به مقتضای نظام دنیا می باشد که تزاحم میان زشتی ها و پلیدی ها وجود دارد و همچنان که انسان های شیطان صفت و زشت کار وجود دارد جن های پلید و آزاردهنده نیز وجود دارد.
ب- آنچه که از آیات قرآن بر می آید این است که سحر در شهرهای کهن همانند کلدان و مصر در زمان حضرت موسی و فرعون و پیش از آن در زمان حضرت نوح (ذاریات، 52) رواج داشته است (تفسیر تسنیم، آیت الله جوادی آملی، ج 5، ص 688).
ج- سحر و جادو و طلسم از نظر قرآن کریم و احادیث واقعیت دارد. به این امر در آیه 102 سوره بقره و 4 سوره فلق اشاره شده است. از این آیات و برخی روایات استفاده می شود که برخی از سحرها واقعا اثر گذارند. همچنان که آیه 102 سوره بقره می فرماید: مردم سحرهایی را فرا می گرفتند که میان مرد و همسرش جدایی می افکند.
میخواستم بدونم ریاضت های شرعی یعنی چی و چرا این کار رو انجام میدن؟
در پاسخ به این سوال نکات ذیل را تقدیم می کنیم:
الف) ریاضت در لغت عرب به معنی تمرین و ممارست است و مرتاض یعنی اهل ریاضت؛ یعنی رضایت کش. ریاضیّات را هم ریاضیّات گفته اند از ان جهت که ذهن را تمرین می دهد. ورزش را هم ریاضت می گویند. همان گونه که در بدن آدمی قابلیّتهایی طبیعی وجود دارند که با ورزش و تمرین فعّال می شوند، و فرد با تمرین تبدیل می شود به کشتی گیر و زیبایی اندام و رزمی کار و ژیمناست و ... ، یا ذهن آدمی در اثر تمرین، قدرتهایی خاصّ به دست می آورد، نفس آدمی نیز در اثر تمریناتی خاصّ می تواند به توانایی های خاصّ برسد. این توانایی ها در مرتاضان، در حدّ توانایی های مثالی، آن هم در سطوح پایینش می باشند؛ امّا در عرفای حقیقی توانایی های فرامثالی و در عارفان واصل و علمای ربّانی به حدّ قوای الهی و فوق مَلکی می رسد.
ب) آنگونه که شما نیز اشاره فرمودید، از یک چشمانداز مىتوان ریاضت را به دو نوع کلی تقسیم کرد:
1. ریاضت به صورت مطلق و قطع نظر از آموزههاى دینى؛ و آن عبارت است از اینکه انسان از هر راه ممکن، جسم خود را به مشقّت بیندازد تا مهارتها و توانمندىهایى را در بعد روحى به دست آورد؛ چه چنین عملى از نظر احکام شرعى و مبانى دینى صحیح باشد یا نباشد. و نیز فرقى نمىکند این کار با کرامت انسانى سازگار باشد یا نباشد؛ مانند بسیاری از ریاضت های غیر شرعی مرتاضان هندی و یا اعمال بسیاری از گروه های صوفیه.
آیا فکر به گناه هم گناه است؟ چطوری میتونم ذهنم راازگناه پاک کنم یعنی درذهن وفکرو خیال وتصورم گناه نکنم ؟
فکر گناه تا به مرحله عمل نرسیده، اگر چه ممکن است زمینه گناه را فراهم آورد و از این نظر باید به شدت از آن احتراز شود، ولی در عین حال خود آن گناه نیست؛
> برخلاف نیت و فکر کار نیک که اگر به وسیله مانعی به مرحله عمل هم نرسد، در نزد خدا به منزله همان عمل خوب شمرده می شود.
فرقی که میان کار خیر و کار شر هست، این جهت است که اگر انسان تصمیم به کار خیر بگیرد؛ ولی بعد موفق به انجام ان نشود، برایش ثواب می نویسند؛ ولی در کار بد، اگر شما در مرحله تصمیم باشید و خودِ کار صورت نگیرد، به پای شما گناه نوشته نمی شود، و از این جهت نوعی عفو و اغماض وجود دارد.
یکی از وظایف مهم فرد مسلمان و هرکسی به دنبال حیات معقو ل است عفت در فکر و اندیشه ، از ثمرات شرم و حیاء ؛ و حیا از نتایج ایمان و از پایه های اصلی دین است.
در بعضی کتب دیدم که از دو نوع ذکر ( اذکاری که سالکان و طالبان عرفان می گویند ) ، یاد شده است ،
1- ذکر لفظی
2- ذکر قلبی
لطفا بیان بفرمایید که منظور از این دو ذکر چیست ؟
در پاسخ به مطالب ذیل توجه کنید :
1- «ذکر»، یعنی یادکردن، خواه با زبان باشد، یا با قلب یا با هر دو، بعد از نسیان باشد، یا بعد از ادامه ذکر.1 به عبارت دیگر، ذکر حالت روحی خاصی است که انسان در آن حال، دانسته خویش را مورد توجه قرار می دهد و گاهی به یادآوری چیزی با زبان و گاهی به حضور چیزی در قلب گفته می شود.
2- فضیلت ذکر خدا
ذکر خدای سبحان از بهترین و پاکیزه ترین اعمال نزد خدا، برترین لذّت نزد دوستداران خدا، خوی و خصلت خوب مؤمنان و صالحان و نشان همنشینی با محبوب واقعی بوده و مایه شرافت و رستگاری انسان می باشد و در آیات قرآنی و روایات اسلامی مورد سفارش واقع شده است. قرآن کریم می فرماید:
«یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اذْکُرُوا اللَّهَ ذِکْراً کَثِیراً...»2
برای چه نماز بخوانیم و روزه بگیریم؟
نماز و روزه از مصادیق عبادت است پس می توان پرسید برای چه عبادت کنیم؟
در پاسخ به چند نکته اشاره می کنیم:
نکته اول. عبادت به معنای پرستش توحیدی خداوند دو جهت دارد, نفی خودپرستی و غیر پرستی و اثبات خداپرستی. قبل از این بحث لازم است بدانیم از طرفی بزرگترین گناه انسان شرک است و مشکل اصلی انسان در این مسیر, خودپرستی و غیر پرستی است و از طرف دیگر ریشه تمام سعادت انسان در دنیا و آخرت ایمان و خداپرستی است. عبادت از هر نوع که باشد, مهمترین تاثیرش این است که انسان را از خودپرستی باز می دارد و خداپرست می کند.
نکته دوم. می دانیم که ایمان بن مایه نجات و سعادت انسان است و این حقیقت است که انسان را در مسیر پرستش هدایت می کند. نماز و روزه و اعمال دینی همان عمل صالحی است که وجود ایمان را در افراد اثبات می کند. بدون عبادت و عمل, ایمان صرفا یک ادعا است و در حد ادعا باقی می ماند و هیچگونه تاثیری در سعادت انسان ندارد.
نکته سوم. اینکه ایمان ابتدا سطحی و زبانی است و برای اینکه در شخصیت انسان مستقر و ثابت و تاثیر گذار باشد, باید به قلب انسان برسد و نفوذ نماید, عبادت و پرستش مانند نماز و روزه و دعا و کلا مناسک عبادی به خاطر تلقین و تکراری که در آنها هست, بهترین عامل رسوخ ایمان در قلب انسان است.
نکته چهارم. چون کمال و سعادت انسان از طریق پرستش منبع کمال و سعادت است, خدای متعال ما را برای پرستش خود و قرب به خود آفریده است, و ما خلقت الجن و الانس الا لیعبدون. پس عبادت و نماز و روزه هدف آفرینش انسان است.
اکنون می رسیم به پاسخ سوال و اینکه برای چه نماز بخوانیم و روزه بگیریم؟
برای اینکه اثبات کنیم به خدا و قیامت ایمان داریم. این موضوع ما را از دنیای کافران و مشرکان و اهل دنیا خارج و به سرای اهل ایمان ملحق می کند. از ولایت شیطان خارج و تحت ولایت خداوند قرارمان می دهد.
برای اینکه بتوانیم خودسازی کنیم, یعنی با قدم توحیدی از نفس و خواسته های خود عبور کنیم و از خودپرستی رها شویم و به خداپرستی برسیم و اخلاص در توحید و خداپرستی را تجربه کنیم.
برای اینکه از طریق تکرار و تلقین, ایمان خودمان را تقویت کنیم و به قلب برسانیم.
برای اینکه می دانیم خداوند ما را برای عبادت خود آفریده و این اعمال هدف مستقیم زندگی برای رسیدن به هدف نهایی, یعنی کمال و سعادت در دنیا و آخرت است.
چه کنیم که در فرصت ماه مبارک رمضان بیشترین بهره را ببریم، بیشتر از سالهای گذشته؟
میهمانى خداوند، به معناى اکرام و رحمت خاص الهى بر بندگان است؛ بر اساس روایات، چند موضوع نشان از میهمانى خداوند است که عبارتند از:
1. از شب اول ماه رمضان درهاى بهشت باز مىشوند و تا شب آخر بسته نمىشوند.1
2. از ابتدا تا انتهاى ماه رمضان، درهاى جهنم بسته مىشوند.2
3. شیاطین در بند و زنجیر مىشوند تا نتوانند روزه بندگان را خراب کنند.3
4. ماه رمضان، ماهى است که اولش رحمت است و وسطش آمرزش گناهان و آخرش آزادى از آتش جهنم؛4 یعنى ما با رحمت الهى به میهمانى دعوت مىشویم و آمرزیده مىشویم و در پایان میهمانى به عنوان جایزه و هدیه یادگار میهمانى، از آتش جهنم آزاد مىشویم.
5. شب قدر در این ماه است که ارزش آن از هزار ماه بیشتر است و عبادت در آن، نتایج بسیارى دارد و سرنوشت یک سال بندگان در آن تعیین مىگردد.5
به طور کلى براى بهره بردارى از ماه مبارک رمضان، هر کسى باید متناسب با موقعیت شغلى و وضعیت جسمانى و روانى خویش، برنامه ریزى کند.
چرا هر چی دعا می کنیم نمیشه دیگه خسته شدم از دعاکردن وضعیتمون هر روز بدتر میشه خیلی زنگیم سخت شده یه راه حل؟
خواهر گرامی ، قبل از آنکه در مورد سوالتان صحبت کنیم توجه داشته باشید که در برخی کارها، علاوه بر دعا باید قدمهای دیگری برداشت تا به نتیجه رسید، لذا باید آنچه مورد نظرتان است را به طور واضح و با جزئیات با یک مشاور مطرح کنید.
باید کارهایی که برای حل مشکلتان انجام دادهاید را با او مطرح کنید. تنها در صورتی که مشاور شما اطلاعات کافی از جوانب مسئله داشته باشد میتواند راه حل مناسب را به شما معرفی کند. پس حتما این کار را انجام دهید.
کسی که به خداوند ایمان دارد و به او توکل می کند و به یاد خدا و انجام وظایف خود مشغول است هرگز زندگی سخت و پیچیده ای نخواهد داشت و درمانده نخواهد شد. در قرآن کریم، در آیهای به علت برخی زندگیهای سخت و تنگ و گره خورده میپردازد و میفرماید: « وَ مَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِکْری فَإِنَّ لَهُ مَعیشَةً ضَنْکاً وَ نَحْشُرُهُ یَوْمَ الْقِیامَةِ أَعْمى (طه 124) و هر کس از یاد من روى گردان شود، زندگى (سخت و) تنگى خواهد داشت و روز قیامت، او را نابینا محشور مىکنیم!.
در این آیه کریمه تصریح دارد که اگر ما از زندگیای که خدایی است و در آن رفتارهای ما مطابق دستورات خدا است فاصله بگیریم مبتلا به زندگی سخت میشویم در این صورت خدا روزى او را به سختى میدهد و این کیفر روی برگرداندن از خدا است. اگر هم به او رزق فراوان دهد، معیشت را از این راه بر او سخت مىگیرد که امساک کند و از آن استفاده نگیرد و اگر هم استفاده گیرد، حرص و تلاش زیاد، زندگى را بر او دشوار مىسازد.
گاه مىشود درهاى زندگى به روى انسان به کلى بسته مىشود، و دست به هر کارى میزند با درهاى بسته رو به رو مىگردد، و گاهى به عکس به هر جا روى مىآورد خود را در برابر درهاى گشوده مىبیند، مقدمات هر کار فراهم است و بنبست و گرهى در برابر او نیست، از این حال تعبیر به وسعت زندگى و از اولى به ضیق یا تنگى معیشت تعبیر مىشود، منظور از معیشت ضنک که در آیه بالا آمد نیز همین است .
در تفسیر نمونه توضیح خوبی در مورد آیه وجود دارد: گاهى تنگى معیشت به خاطر این نیست که درآمد کمى دارد، اى بسا پول و درآمدش هنگفت است، ولى بخل و حرص و آز زندگى را بر او تنگ مىکند نه تنها میل ندارد در خانهاش باز باشد و دیگران از زندگى او استفاده کنند، بلکه گویى نمىخواهد آن را به روى خویش بگشاید، به فرموده على علیه السلام همچون فقیران زندگى مىکند و همانند اغنیاء و ثروتمندان حساب پس مىدهد.
راستى چرا انسان گرفتار این تنگناها مىشود، قرآن مىگوید: عامل اصلیش اعراض از یاد حق است.
یاد خدا مایه آرامش جان، و تقوا و شهامت است و فراموش کردن او مایه اضطراب و ترس و نگرانى است.
هنگامى که انسان مسئولیتهایش را به دنبال فراموش کردن یاد خدا به فراموشى بسپارد، غرق در شهوات و حرص و طمع مىگردد، پیدا است، که نصیب او معیشت ضنک خواهد بود، نه قناعتى که جان او را پر کند، نه توجه به معنویت که به او غناى روحى دهد، و نه اخلاقى که او را در برابر طغیان شهوات باز دارد.
اصولا تنگى زندگى بیشتر به خاطر کمبودهاى معنوى و نبودن غناى روحى است، به خاطر عدم اطمینان به آینده و ترس از نابود شدن امکانات موجود، و وابستگى بیش از حد به جهان ماده است، و آن کس که ایمان به خدا دارد و دل به ذات پاک او بسته، از همه این نگرانیها در امان است.
از امام صادق ع پرسیدند منظور از آیه مَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِکْرِی فَإِنَّ لَهُ مَعِیشَةً ضَنْکاً چیست؟ فرمود: اعراض از ولایت امیر مؤمنان علیه السلام است. یعنی آن کس که الگوى خود را از زندگى على علیه السلام بگیرد، همان ابرمردى که تمام دنیا در نظرش از یک برگ درخت کم ارزشتر بود، آن چنان به خدا دل ببندد که جهان در نظرش کوچک گردد، او هر کس باشد، زندگى گشاده و وسیعى خواهد داشت، اما آنها که این الگوها را فراموش کنند در هر شرائط گرفتار معیشت ضنک و تنگ هستند. (ر.ک: تفسیر نمونه، ج13، صص 328و 329)
بله، یاد خدای متعال و این که در مقام عمل ِ در زندگی، مطابق دستور او باشیم گره گشا و آرامش بخش همهی زندگیها است.
اما اگر بخواهیم در مورد موانع اجابت دعا صحبت کنیم باید به موارد زیر توجه کنید و تا حد ممکن موانع را برطرف کنید. البته هیچ دعایی بی تاثیر نیست و اثراتی مانند تقرب به خدای متعال دارد.
موانع استجابت دعا:
1. گناه
یکى از عوامل مهمى که رابطه انسان با خدای متعال را ضعیف نموده و مانع اجابت دعا می شود، نافرمانى از دستورهاى خداست. حضرت على (علیه السّلام) در دعاى کمیل چنین مى فرماید: پروردگارا! گناهانى را بر من ببخش که موجب حبس و بالا نرفتن دعا مى شوند و در جاى دیگر از همان دعا چنین مى فرماید: اى آقا و مولاى من! به عزتت قسم! از تو مى خواهم که بدى کردار و رفتارم موجب پوشیده شدن دعاى من از تو نشود.
امام باقر (علیه السلام) در این باره فرمود: بنده حاجتى ازخدا طلب مى کند و مقرر مى شود آن حاجت در زمانى برآورده شود; پس در این فاصله، او گناهى مرتکب مى شود و در نتیجه، خداوند مى فرماید: حاجت این بنده برآورده نشود و از آن محروم شود; چون او خشم و غضب مرا برانگیخت و همین باعث محروم شدن اوست.
2. لقمه حرام
استفاده از درآمد حلال و پاکیزه از دیگر شرایط اجابت دعا است که امروزه بیش از هرزمان دیگر لازم است به آن توجه شود. لقمه ى حرام تا 40 روز مانع استجابت دعا مى شود.
3. قساوت قلب
همچنین گناهان زیاد که منجر به قساوت و سنگدلى مىشدند از عوامل دیگر عدم استجابت دعا مىباشد. امام صادق (علیه السلام) مىفرماید: خداوند دعایى که از قلب قسى برخاسته باشد اجابت نمىکند.
4. شتاب و عجله
امام صادق (علیه السلام) فرمود: همیشه مؤمن در خیر و آسایش است تا هنگامى که عجله نکند. در غیر این صورت ناامید مىشود و دعا را ترک مىکند. به درستى که بنده هنگامى که دعا مىکند خداوند متعال در صدد برآورده ساختن حاجت اوست تا زمانى که او عجله نکند.
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
لینک دوستان
لوگوی دوستان
پیوندهای مفید
فهرست موضوعی یادداشت ها
موضوعات ساختاری وبلاگ
مشترک شوید