بازدید امروز : 134
بازدید دیروز : 87
یکی از احکام اسلامی بسیار مهم امربه معروف و نهی از منکر میباشد. ولی من هر چه بیشتر در مورد آن مطالعه میکنم بیشتر سردرگم میشوم چون جزییات بسیار زیادی دارد.فلذا الان که که دانشجو هستم نمیدانم وظیفه ام در این مورد چیست؟
از اینکه علاقه مند به پیاده شدن احکام اسلام بوده و چنین دغدغه ای دارید خداوند متعال را شاکریم و امیدواریم که در این مسیر موفق باشید
اما در خصوص آنچه که نوشته اید باید عرض نمائیم که به نظر می رسد در خصوص مساله امر به معروف و نهی از منکر مشکل ما و شما ندانستن احکام امر به معروف و یا پیچیدگی احکام آن نمی باشد بلکه مشکل اساسی را باید در جای دیگر جستجو نمود که در اینجا به برخی از آنها اشاره می نمائیم.
اول : بی توجهی عموم جامعه به وظیفه امر به معروف و نهی از منکر
اگر همه مردم جامعه نسبت به این وظیفه شرعی عمل نمایند قریب به اتفاق مواردی که نیاز به امر به معروف یا نهی از منکر دارد با همان تذکر زبانی برطرف می شود ولی مشکل اینجا است که مردم نسبت به این فریضه دینی احساس وظیفه نمی نمایند .
مثال : امروزه اگر مردم ببینند خانمی بر ترک موتور سوار شده و احتمالا چادر و یا مانتوی وی در بین پره های چرخ گیر می کند هر کسی به نحوی این مساله را تذکر می دهد تا بالاخره این مساله را اصلاح کند حال اگر همین روحیه در گناهان رایج جامعه نیز توسط مردم پی گرفته می شد و هر کس که با منکری مواجه می شد با همان زبان ساده و بدون مشکل آفرینی تذکر می داد با طیب خاطر می توان اذعان نمود که بالاخره فرد خطا کار مجبور می شد خودش را اصلاح کند .
اولین توصیه جناب انصاری برای سالک و هر کسی که می خواهد دستور العملی بگیرد، چیست؟
در پاسخ به مطالب ذیل توجه کنید :
الف- آیت الله انصاری اولین قدم در سلوک را تبعیت کامل از شرع مقدس و علمای دین می دانستند و میفرمودند که: « تبعیت کامل از علماء شریعت اولین قدم سالک است و خطر مهمی که سالک در این مسیر دارد بدبینی به علماء شریعت است. »
ب-برای اگاهی بیشتر به برخی توصیه ها و دستور العمل ها و سفارشات اخلاقی شیخ محمد جواد انصاری همدانی توجه نمایید :
1- جناب استاد کریم محمود حقیقی نقل میکردند که:
روزی از آیت الله انصاری سئوال کردم، برای تمرکز فکر در نماز دستوری به من بفرمایید. ایشان فرمودند: « نوافل را ترک مکن و غذاهای حیوانی کم بخور »
2- آقا در توصیه به شاگردانشان بر نماز شب و انجام فرایض و نوافل تأکید بسیار زیادی داشتند، و به بعضی از شاگردانشان می فرمودند: « اگر نوافلتان ترک شد، قضای آن را بجا آورید. »
من جوونی بیست ساله ام چهارسال نفسم سرکش شده ونمیتونم باهاش مقابله کنم ازکاروزندگی افتادم بارهاخواستم خودکشی کنم دلم برامادرم سوخته خیلی دلسوزه رفتم سربازی دوبارتوآموزشی ول کردم اومدم خونه هروقت میخوام توبه کنم تهدیدم میکنه فوری یه بلامیگیرم اینقدر سرکش شده که دیگه هیچ راهی برام نمونده کتاب تزکیه وتهذیب نفس روهم تهیه کردم متاسفانه هیچ فایده ای برام نداره فقط یه معجزه میتونه منو ازدست این هیولانجات بده؟
از این که سوال خود را با ما در میان گذاشته اید از شما متشکریم و امیدواریم پاسخ گویی مناسبی برای شما باشیم.
«نفس»
نفس و کششهای آن برای حیات انسان ضروری و لازم است. اما آنها را باید کنترل نمود. در غیر این صورت انسان را اسیر خود، افکار و رفتار انسان را نیز هدایت می کنند. از این رو برای ارضای نیازهای نفس باید از شرع و عقل تبعیت نمود. چرا که در غیر این صورت نفس به زیاده خواهی ما را می شکاند و دائماً باید به آن خوراک داد تا دست از سر ما بردارد.
مادر بتها بت نفس شماست---ز آن که آن بت مار و این بت اژدهاست
در این رابطه امام خمینی (رحمة الله علیه) می فرمایند: «اى عزیز، بدان که خواهش و تمناى نفس منتهى نشود به جایى و به آخر نرسد. اشتهاى آن، اگـر انـسـان یـک قدم دنبال آن بردارد، مجبور شود پس از آن چند قدم بردارد، و اگر با یکى از هواهاى آن همراهى کند، ناچار شود با چندین تمناى آن همراهى کند. اگر یک در به روى خـواهـش نفس باز کنى، لابدى که درهاى بسیارى به روى آن باز کنى. یک وقت به واسـطـه یـک مـتـابـعـت نفس به چندین مفاسد و از آن به هزاران مهالک مبتلا شوى، تا آن که خـداى نـخـواسـتـه در دم آخـر، جمیع راه حق را بر تو سد کند.»(چهل حدیث/ ص171).
چگونه باید ظرفیت خود را بالا ببرد تا در برابر مشکلات مقاومت کند و بتواند این مشکلات را تحمل کند؟ ( به عنوان مثال امام علی ع که آن همه مشکل و گناه و فساد را می دید و تحمل می کرد یا امام خامنه ای که امروز در عصر حاضر اینگونه تحمل می کنند )؟
از این که چنین جوانان اهل ایمانی با ما سوال خود را در میان گذاشته است خدا را سپاسگزاریم و امیدواریم پاسخ گوی مناسبی برای شما باشیم.
از بدو خلقت همواره لشگر نور و شیطان وجود داشت. گروهی که خدا سرپرستی آنها را بعهده گرفته بود، در لشگر نور سُکنی گزیدند و به خودسازی و پاک سازی جامعه پرداختند«اللَّهُ وَلِیُّ الَّذینَ آمَنُوا یُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّور؛ خداوند، ولى و سرپرست کسانى است که ایمان آوردهاند آنها را از ظلمت ها، به سوى نور بیرون مىبرد»(بقره/257).
کسانی که حق را یافتند اما خود را تافته ی جدا بافته قلمداد کردند و به حق روی نیاوردند، خود را در تاریکی و آغوش شیطان قرار دادند «وَ الَّذینَ کَفَرُوا أَوْلِیاؤُهُمُ الطَّاغُوتُ یُخْرِجُونَهُمْ مِنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُمات؛ کسانى که کافر شدند، اولیاى آنها طاغوت ها هستند که آنها را از نور، به سوى ظلمت ها بیرون مىبرند»(بقره/257).
مدتهاست که نسبت به خدا احساس بدی پیدا کرده ام واصلا هم دوستش ندارم نمیدونم چرا هرچی رنج وعذاب هست رو برای من میخواهد؟ دیگه اصلا حوصله دعا کردن ونرسیدن رو ندارم دلم از دست خدایی که نمیبینم ومی گویند هست گرفته خیلی خیلی هم گرفته مخصوصا با این اوضاع واحوال بد اقتصادی که تواین جامعه هست دیگه کسی رو نمیبینم که خدا رویاد کنه اگه هم هست اونهایی هستن که جانماز آب میکشند دیگه حوصله این حرفهای مضحک ندارم!
پاسخ: معلوم است که خیلی دلتان گرفته است، از این که با ما سر صحبت را باز کردید، خدا را شاکرم.
دوست عزیز آیا در خلوت خود و در تاریکی شب، آن هنگام که همه خوابیده اند برخواسته ای و با او که هرگز نمی خوابد دردودل کرده ای؟ اگر عجله داری الان هم مانعی ندارد، با او خلوت کن و هر چه می خواهی بگو، از مشکلاتت، از خواسته ها و آرزوهایت، از هر آنچه آزارت می دهد، همه را به او بگو تا دست نوازشش را روی سرت احساس کنی و ببینی که او چقدر بنده نواز است.
آنقدر مهربان بوده که حتی به قیمت بدبینی شما به خودش، راضی نشده چیزی که به صلاح شما نیست را به شما بدهد. نمونه آن را می توانی در گذشته ی خودت بیابی، آنجا که خواسته ات را دیرتر از زمانی که توقع داشته ای داده ولی وقتی خوب فکر می کنی می بینی چقدر به صلاحت بوده است.
عجله هم نکن، اگر بعد از برآورده شدن حاجتت دوباره به گذشته نگاه کنی می بینی که چه حکمت هایی در تاخیر اجابت دعای شما بوده است.
سوالی از شما دارم: اگر ما بندگان ضعیف در خانه خدای کریم نرویم، کجا برویم؟ اگر از همه کاره عالم نخواهیم، از که بخواهیم؟ اگر او که ما را آفریده دستمان را نگیرد ، که بگیرد؟
باید قدری نگاه خود را به خدا تغییر دهیم: مگر ما طلبی داشته ایم که نداده؟ مگر قدر آنچه که داده را می دانیم؟
اسلام مجموعه ای ارگانیک
نگاههای کلنگر و جزءنگر به اسلام
گاهی ما نگاهی جزءگرا به اسلام داریم و در حدی که شرایط طبیعی و اجتماعیمان اقتضا میکند یک گوشه کار را میگیریم و پیش میرویم. به عنوان مثال نسبت به احقاق حقوق خانمها احساس مسئولیت میکنیم. میبینیم از یک طرف در طول تاریخ محرومیت کشیدهاند و از سوی دیگر افراطهایی در جهان غرب وجود دارد که بیشتر در جهت ضربه زدن به شخصیت زن و حقوق زن است. میخواهیم در این زمینه کار بکنیم؛ کار علمی، فرهنگی، تحقیقی، آموزشی، تربیتی، تا برسد به کار سیاسی و قانونگذاری و بالاخره تا حد اجرا پیش برویم.
این یک نگاه است. کار بسیار خوب و دید مقدسی است. سایر اقشار هم به تناسب میتوانند کارهایی را که مقتضای صنف، امکانات و موقعیت اجتماعیشان است، دنبالکنند بدون اینکه نگاهی کلان و کلنگر به مسائل جامعه داشته باشند. بسیاری از مسائل اینچنین است که هم نشانه علاقه و انگیزه عاملان آنها نسبت به اجرای احکام اسلامی است و نیز نشانه وسعت نظر، عمق فکر و وسعت مطالعات آنها در این زمینهها. ما هم به سهم خودمان این تلاشها را تقدیس میکنیم، اما خوب است پیش از اینکه در بخش خاصی تلاشی را شروع کنیم، ادامه بدهیم، یا تکمیل کنیم، نظری کلان نسبت به مسائل جامعهمان داشته باشیم. در اینباره نکاتی را یادآوری میکنم.
* اسلام؛ مجموعهای ارگانیک
گناهان کبیره در چه صورتی بخشیده نمی شوند؟
- اولا : همه گناهان در صورت توبه و جبران اقتضاء بخشش را دارند، مگر این که شخص توبه نکند و اعمال اش به گونه ای مانع از این اقتضاء گردد.
- از روایات استفاده می شود که سه چیز مانع بخشش گناهان است :
1- ظلم وفسق
در آیات 58 تا 59 سوره بقرة ؛ اولا تصریح به بخشش مطلق گناهان شده است وثانیا به علت بخشیده نشدن آن نیز اشاره شده است ؛نگاه کنید : «و (به خاطر بیاورید) زمانى را که گفتیم در این قریه (بیت المقدس) وارد شوید...و بگوئید: خداوندا گناهان ما را بریز تا ما شما را بیامرزیم، و به نیکوکاران پاداش بیشترى نیز خواهیم داد.- اما افراد ستمگر این سخن را تغییر دادند (و به جاى آن جمله استهزاء آمیزى مىگفتند) و لذا ما بر ستمگران در برابر این نافرمانى عذابى از آسمان فرستادیم.»
- دقت در جمله: (...وَ قُولُوا حِطَّةٌ ...) و... بگوئید خداوندا گناهان ما را بریز ...(باید توجه داشت که حطه از نظر لغت به معنى ریزش و پائین آوردن است، و در اینجا معنى آن این است که: خدایا از تو تقاضاى ریزش گناهان خود را داریم.) خداوند به آنها دستور داد که براى توبه از گناهانشان این جمله را از صمیم قلب بر زبان جارى سازند، و به آنها وعده داد که در صورت عمل به این دستور از خطاهاى آنها صرفنظر خواهد شد،( و شاید به همین مناسبت یکى از درهاى بیت المقدس را باب الحطه نامگذارى کردهاند ).
چرا برخی از مردم ارزشهای اخلاقی رعایت نمی کنند، ریشه این معضل چیست؟ چگونه می توان آن را از بین برد؟
از اینکه می بینیم شما جوانان به حفظ ارزشهای اخلاقی و اسلامی جامعه اهتمام می ورزید بسیار خوشحالیم و خداوند را برای این نعمت بزرگ شاکریم.
عوامل اصلی و تأثیر گذار در اراده و تربیت انسان که سبب می شود انسان در برخورد با ارزش های اخلاقی و دینی بی تفاوت باشد را می توان چنین بیان کرد:
عوامل درونى و داخلى:
- تقوای فردی
مهمترین عامل درونی که در اراده انسان برای اهتمام ورزیدن به ارزشهای اخلاقی و دینی مؤثر است عدم پیروی از امیال و خواهشهای نفسانی است. امیالی که باعث می شوند رنگ خدایی انسان در اصطکاک با جهان مادی از بین برود. و او نیز برای پوشاندن این نقیصه به هر رنگی غیر از رنگ خدایی متمسک می شود. غافل از آنکه بهترین رنگها برای محفوظ ماندن از زنگار روزگار، متلوّن شدن به ارزشهای اخلاقی و دینی است. ( صبغة الله و من أحسنُ من الله صبغةً – رنگ خدایی (بپذیرید! رنگ ایمان و توحید و اسلام) و چه رنگی از رنگ خدایی بهتر است؟!. بقره آیه 138). پس خودسازی و کسب معرفت نسبت به خداوند نیاز اولیه برای حفظ و عمل به ارزشهای اخلاقی است.
- تقوای اجتماعی
الف) از اموری که در بی اعتنایی به ارزشهای اخلاقی و دینی یک جامعه بسیار مؤثر است بروز برخى رفتارها و اقدامات ناشایست از بعضى از مدیران، کارگزاران و مأموران دستگاهها و نهادهاى دولتى و حکومتى است که ظاهرى مذهبى دارند، ولى در حقیقت عمل درست اخلاقی و دینى ای نداشته و تقوای جمعی را رعایت نمی کنند که همین امر موجب پیدایش تعارض و شکاف بین گفتار و عمل از دیدگاه توده مردم می گردد و موجبات بدبینى به ارزشها و همچنین افراد مقدس جامعه را فراهم می آورد.
بعضی افراد علی رغم اعتقاد به حقانیت دین اسلام و اعتقادات و دستورات آن، در عرصه عمل ضعیفند، یعنی با وجود اینکه دستورات اسلام را حق می دانند، در مرحله عمل گرفتار تنبلی و یا بی توجهی می شوند. اعتقادات بهشان انگیزه و حرکت نمی دهد. این گونه نیست که وقتی صدای اذان به گوش می رسد میل و رغبت کنند به نماز خواندن و یا وقتی در جمعی قرار گرفتند که گناه آلود بود، عزم راسخ کنند بر خروج از آن. راه حل این مشکل کجاست؟ چطور می توان انگیزه عمل را در این افراد به وجود آورد؟
امیدواریم در علم و عمل همواره کوشا باشید. از این که با ما در ارتباط هستید از شما متشکریم و خدا را نیز شاکریم.
«اندیشه»
ای برادر تو همان اندیشه ای
مابقی خود استخوان و ریشه ای
به نظر شما اگر در جنگل افراد با شیر یا پلنگی رو درو شوند چه اقدامی می کنند؟ آیا می نشینند و به آنها نگاه می کنند؟ و یا با احتیاط از آنها دور می شوند؟ اما به راستی چرا یک نوزاد هنگامی که یک مار نزدیک او می شود از آن بیم ندارد و ممکن است آن را حتی لمس کند و یا آن را داخل دهان خود بگذارد؟
به نظر شما چرا افراد بزرگسال با دیدن حیوانات خطرناک از آنها دوری می کنند، اما یک نوزاد از آنها فرار نمی کند بلکه به آغوش آنها می شتابد؟
به این مثال بیش تر دقت کنید.
اگر در زیر خانه ی شما گنجی پنهان باشد و شما از آن بی خبر باشید ممکن است منزل را با قیمت نازلی بفروشید. اما اگر از گنج عظیمی که در منزل شما وجود دارد، آگاه باشید حاضر نمی شوید آن را ارزان حراج کنید. چرا؟ چه چیزی باعث شد رفتارهای شما تفاوت کند؟ در یک صورت منزل را با قیمت ارزان می فروشید اما در صورت دیگر آن را با قیمت بالا نیز واگذار نمی کنید؟ چه عاملی سبب اتخاذ تصمیم های گوناگون شده است؟
1- سلام حالات و ریاضات سنگین درتزکیه ایا برای همه است؟ ایا بدون استاد نمی شود از این مرحله عبور کرد؟
دوست گرامی. خود دنیا مظهر خدا است و بد نیست, اما چیزی که برای انسان مهلک است, دنیا گرایی و فانی شدن در دنیا است, زیرا مسیر انسان به سوی خدا است و باید از دنیا به سوی معنویت و خدا مهاجرت نماید. این مهاجرت همان تزکیه نفس است. تزکیه از ایمان و علم و عمل در مراحل اولیه شروع می شود و تمثیلات و کارهای سنگین مربوط به مراحل نهایی آن است. مراحل ابتدایی استاد خاص نمی خواهد و همین علما و مراجع و کتاب ها به خصوص قرآن کریم و روایات کافی هستند. استاد خاص هم مربوط به مراحل نهایی است و خود خداوند اگر صلاح بداند و شایستگی فرد اثبات شود برای او مقرر خواهد کرد. من جاهد فینا لنهدینهم سبلنا.
?2- مفاهیم و تفاوت جهاد اکبر و جهاد اصغر چیست؟
امام صادق (ع) می فرمایند: پیامبر(ص) گروهی از اصحاب را برای عملیات نظامی به جایی فرستاد و زمانی که از مأموریت برگشتند به آنان فرمود، آفرین بر گروهی که جهاد اصغر را به نحو احسن بجای آوردند اما جهاد اکبر را باقی گذاشتند (و حقّش را اداء نکردند) در این حین عدّه ای از ایشان پرسیدند که ای رسول خدا جهاد اکبر چیست؟ حضرت فرمودند جهاد با نفس جهاد اکبر است.(1)
از این روایت به خوبی معنا و مفهوم دو واژه جهاد اکبر و جهاد اصغر معلوم می شود و اینکه چه تفاوتهایی با یکدیگر دارند. در تعالیم دینی صیانت و دفاع از کیان سرزمینهای اسلامی و جان و نوامیس مسلمانان با اینکه از اوجب واجبات است اما به جهاد اصغر تعبیر شده است و حفظ و صیانت نفس از کژیها و انحرافات به جهاد اکبر. چرا که شرط پیروزی در صحنه نبرد، دلدادگی و مطیع محض مولا بودن، پیروزی در صحنه جهاد اکبر و تزکیه نفس است. خداوند در سوره بقره آیه 249 می فرماید: (کَمْ مِنْ فِئَةٍ قَلیلَةٍ غَلَبَتْ فِئَةً کَثیرَةً بِإِذْنِ اللَّهِ وَ اللَّهُ مَعَ الصَّابِرینَ - چه بسیار گروههاى کوچکى که به فرمان خدا، بر گروههاى عظیمى پیروز شدند!» و خداوند، با صابران و استقامتکنندگان) است. طالوت با گروه اندک اما مخلصی که داشت توانست جالوت و سپاهیان بی شمارش را مغلوب کند. و با مراجعه به آیه فوق می بینید که این پیروزی را مدیون مبارزه با هواهای نفسانی و تزکیه نفس می باشند.
«بیانی دیگر»
بعضی از بزرگان تعبیرات دقیقتری در اینباره دارند که خوب است به آنان نیز توجه شود. حضرت آیت الله جوادی آملی در کتاب حیات عارفانه امام علی (ع) چنین می نویسد: نبرد با دشمن مهاجم بیرونى که تهاجم به وطن را پیشه، و تاراج آن را در سر دارد «جهاد اصغر» است. و نبرد عقل با نفس امّاره شهوتگرا و غضب آلود «جهاد اوسط» است. و نبرد قلب و عقل و جنگ حضور و حصول و دفاع شهود عین در برابر فهم ذهن «جهاد اکبر» است، که هجرت کبرا را به همراه دارد. و به بیانی دیگر ایشان مصادیق این تعاریف را چنین بیان می کنند:
(فن اخلاق) که براى پرورش مجاهد نستوه به کار می آید، جهاد اوسط است تا از کمند هوا برهد و از کمین هوس نجات یابد و به منطقه امن قسط و عدل برسد. و (فنّ عرفان) براى پرورش سلحشور مقاوم جهاد اکبر است تا از مرصاد علم حصولى برهد و از رصد برهان عقلى رهایى یابد و از محدوده تاریک مفهوم و باریک ذهن نجات پیدا کند و به منطقهاى که مساحت آن بیکران است بار یابد و از طعم شهود طرفى ببندد و از استشمام رایحه مصداق عینى متنعّم شود.
(1) الکافی ج 5 باب وجوه الجهاد .... ص : 9
عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع أَنَّ النَّبِیَّ ص بَعَثَ بِسَرِیَّةٍ فَلَمَّا رَجَعُوا قَالَ مَرْحَباً بِقَوْمٍ قَضَوُا الْجِهَادَ الْأَصْغَرَ وَ بَقِیَ الْجِهَادُ الْأَکْبَرُ قِیلَ یَا رَسُولَ اللَّهِ ص وَ مَا الْجِهَادُ الْأَکْبَرُ قَالَ جِهَادُ النَّفْسِ
3- چگونه انسان ها می توانند ظرف و جودی خود را بیشتر کنند؟
دوست گرامی. این مسیر با علم و عمل برخواسته و در راستای ایمان طی می شود. مهمترین عامل افزایش ظرفیت انسان این است که اولا ایمان داشته باشد و ثانیا سعی کند علومی که در راستای ایمان است کسب نماید و ثالثا به هر چه آموخت عمل کند. این راهبرد و راهکار دائما به او کمک می کند تا بر ظرفیت خویش بیافزاید و به خدای متعال که ظرف بی نهایت هستی است نزدیک شود.
4- به نظر شما عمل کردن به قرآن چیست؟
دوست گرامی. در صورتی انسان می تواند به قرآن عمل کند که اولا خطوط کلی حاکم بر آنرا بداند و ثانیا به احکام و دیدگاه های ان آشنا باشد و سپس آنها را در زندگی خود اجرایی نماید. عمل به قرآن یعنی تزکیه کردن نفس از صفات و رفتار و عمل اهل دنیا و تخلق به صفات و اعمال و باورهای اهل ایمان. خط کلی قرآن کریم این است که می خواهد انسان ها را از دنیا و صفات اهل دنیا تخلیه و آنها را به صفات و منش اهل ایمان بیاراید. تمام این خصوصیات در قرآن کریم آمده است و راهکار آن این است که فرد مسلمان به آنچه در این باره از این کتاب مقدس فرا می گیرد عمل کند تا به تدریج حامل قرآن و عامل به قرآن شود.
5- چه کنیم که اگر توبه کردیم توبه را نشکنیم و نسبت به انجام عبادات پس از مدتی کسل نشویم؟
دوست گرامی. پس از توبه باید تزکیه نفس انجام شود, زیرا ریشه گناه در نفسانیت و گرایش به دنیا و لذت های نفسانی است, اگر انسان توبه کند ولی زمینه های گرایش افراطی به نفس و دنیا را از نفس خود پاک نکرده باشد, همیشه در معرض بازگشت به گناه خواهد بود. همین دنیا گرایی باعث می شود تا انسان لذت های معنوی را درک نکند و نسبت به عبادت انگیزه قوی نداشته باشد و لذت عبادت را نچشد و بعد از مدتی کسل گردد. پس ریشه کن کردن تمامی این آسیب ها با تزکیه نفس و تلاش برای درک لذت عبادت امکان پذیر خواهد بود. موفق باشید.
6- دوست دارم نماز بخونم ولی در خواندن نماز تنبلی میکنم.
دوست گرامی. می خوام نماز بخونم ولی تنبلی می کنم, مثل این می ماند که کسی بگوید می خواهم خودم را از جهنم نجات بدم ولی تنبلی می کنم. وقتی انسان ایمان می آورد و تصمیم می گیرد که خود را از جرگه اهل دنیا و جهنم نجات بدهد و به اهل بهشت و بندگان خدای بپیوندد, اولین قدمی که برمی دارد نماز است. بدون نماز اصلا ایمان انسان اثبات نمی شود. نماز رکن دین و ایمان است و اولین عمل نجات بخش انسان و اعلام بندگی نسبت به خداوند و ورود به جرگه اهل نجات و سعادت است. آدم تنبل اهمیت موضوع را نمی داند وگرنه برای کسی که می داند خانه اش اتش گرفته تنبلی در فرار کردن معقول نیست.
7- راههای افزایش ایمان چیست و جوانان چگونه می توانند در جامعه امروزی ایمانشان را حفظ کنند؟
دوست گرامی. برای تقویت ایمان شما به دو نکته مهم باید توجه داشته باشید. یکم اینکه این کار جز با تزکیه نفس امکان پذیر نیست و تزکیه یعنی دامن از دنیا و اهل دنیا بیرون کشیدن و به جرگه اهل ایمان وارد شدن و تسلیم خداوند گردیدن. دوم بدانید که راه ایمان نیز دارای مراتبی است که این مراتب جز با علم و عمل طی نمی شود. به هر چه که در این مسیر می دانید یکی یکی عمل کنید حتی اگر یک عمل جزیی باشد. یک علم کوچک یک عمل کوچک می طلبد و همین طور چون علم افزونی می گیرد عمل نیز فزون می شود تا به تدریج ایمان شما به مراحل بالای آن که یقین است وارد می گردد و تقویت می شود.
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
لینک دوستان
لوگوی دوستان
پیوندهای مفید
فهرست موضوعی یادداشت ها
موضوعات ساختاری وبلاگ
مشترک شوید