بازدید امروز : 24
بازدید دیروز : 549
می خواستم راجع به خطرهای راه عرفان بیشتر بدانم.در حقیقت چند وقتی هست که با فردی که خود راه عرفان طی می کند اشنا شده ام(البته عرفان اسلامی) و این دغدغه در من به وجود امده که آیا برای داشتن خدا حتما باید راه عرفان را طی کرد؟ دکتر چمران و یا خیلی از شهیدان عرفان نخوانده اند! یعنی انها خدا را نداشته اند؟یا اگر راه عرفان را می رفتند به درجات بالاتری می رسیدند؟ و باز از این می ترسم که نا خواسته دچار گمراهی شوم؟این احتمال وجود دارد که از اول حرفشان از اسلام و قرآن و امامان باشد ولی وقتی که جذب شدیم چیزی دیگر رابه ما القا کنند! ولی ما چگونه برای رفتن راه عرفان به افراد اعتماد کنیم!یا چگونه این راه را بدون استاد طی کنیم!؟ و از طرفی اگر راه عرفان را نروم نتوانم از عمرم به درستی استفاده کنم! لطفا مرا راهنمایی کنید؟
قبل از بیان آفات در مورد ثمرات عرفان باید گفت عرفانی که در قالب بندگی خداوند متعال جلوه گر شود ثمرات زیادی دارد، که مهمترین آنها همانا وصول به وحدت و شهود حقیقت و تحقق در ولایت و خلافت حق و یقین قلبی و آرامش مثال زدنی عارف و در نهایت قُرب خداوند متعال است . عرفان ناب اسلامی و توحیدی آفتی ندارد، بنابراین اگر از آفات عرفان سخن گفته می شود بیشتر مربوط به دخالت گروه های عرفان نما و انحرافات فرقه ای است که در این زمینه وجود دارد و یا افراط گرایی افراد است.
«دغدغه»
دغدغه شما نسبت به عرفان و اینکه راه سعادت خود را معرفت خداوند می دانید و همچنین دل نگرانی شما نسبت به آفات عرفان، بسیار زیبا و بجا است. عرفان به معنی «شناخت» است. اما این سوال مطرح است که آیا برای حرکت به سمت خدا، شناخت خدا و راه خدا لازم است یا نه؟ حتماً خواهید گفت بله. ما هم با شما هم عقیده هستیم، منتهی شناخت را از چه راهی و از چه کسی باید بیاموریم؟ ادامه مطلب...
راه بخشش گناهان کبیره از چه طریقی حاصل می گردد؟
شاید تمامی ما از آن جهت که معصوم نیستیم و نسبت به حقایق امور نیز آگاهی کافی نداریم، بارها اتفاق می افتد که گناه و خطایی از ما سر می زند و بعد پشیمان و شرمنده می شویم و توبه می کنیم و می دانیم که خدا بخشنده و مهربان است و راه خدا و توبه همیشه به روی بندگان باز است، منتهی نکته قابل توجه این است که بدانیم هر گناهی روش خاصی برای توبه و ترک دارد که باید در این خصوص اطلاع داشت.
دوست عزیز!
در صورتی که به صورت شفاف می نوشتید منظورتان از گناهان کبیره، کدام گناه است، در خصوص آن گناه راهنمایی بهتری می کردیم. ادامه مطلب...
چگونه می توان حق فرزند را به طور کامل ادا کرد؟
از مهمترین حقوق فرزند بر والدین، تربیت صحیح او است. بر اساس آیات و روایات اسلامى، سرپرست خانواده، اعم از پدرو مادر نسبت به تربیت دینى فرزندان خود مسؤولیت سنگینى دارند. خداى متعال خطاب به مؤمنان از پیامدهاى اخروى این مساله خبر داده وبه آنان هشدار مى دهد: «اى کسانى که ایمان آورده اید، خود و خانواده خویش را از آتشى که هیزم آن انسان ها و سنگ ها است، نگهدارید.» (تحریم: 6)
نگهدارى خویشتن از طریق ترک معاصى و تسلیم نشدن در برابر شهوات سرکش میسور است. نگهدارى خانواده نیز به وسیله تعلیم و تربیت درست و فراهم ساختن محیط پاک و به دور از هرگونه آلودگى فکرى و عملى حاصل مى شود؛ ( ناصر مکارم شیرازى و دیگران، تفسیر نمونه، ج 24، ص 286; آیه ((یا اَیها الّذینَ آمنَوا قُوا اَنفُسکم و اَهلیکم ناراً وَقُودها النّاسُ و الحِجارة)) به گونه ای که آن ها را به آنچه خدا دستور داده امر و از آنچه نهى کرده باز دارید.ادامه مطلب...
1-یکی از مستحبات گفتن «بسم الله» در اول کارها است. اگر کسی در وسط انجام کار یادش بیاید که ابتدای کار آن را نگفته است، چه طور می تواند از ثواب آن بهره مند شود؟
پاسخ: دوست گرامی. باید سعی کنیم بسم الله گفتن در ابتدای هر کاری به صورت عادت درآید, با بسم الله گفتن انسان وارد حریم خداوند می شود و سعی می کند کارش مقبول و مرضی خدای متعال باشد و از اعمالی که خلاف رضای الهی است پرهیز کند. ولی اگر انسان احیانا فراموش کرد در ابتدا بگوید هر وقت که یادش آمد بگوید و به این وسیله جبران خواهد شد انشاالله. موفق باشید.
2-آیا حقیقت دارد اعمالى را انجام دهى هر کدام از امامان را بخواهى خواهى دید؟
پاسخ: دوست گرامی. در روایات هست که اگر کسی اعمالی را که در مفاتیح الجنان هم آمده انجام دهد می تواند کسی را که نیت کرده ببیند, اما باید توجه کرد که اینگونه اعمال و روایات به صورت اقتضایی تاثیر می کند نه به صورت علت قطعی. بله اقتضای رویت هست, یعنی اگر تمام شرایط دیگر رویت محقق شود, خواندن این دعاها و اذکار می تواند زمینه ساز رویت ایشان شود, این به معنای رویت به صرف خواندن این ادعیه و اعمال نیست و ممکن است برای رسیدن به نتیجه قطعی, شرایط دیگری نیز درکار باشد که باید کسب شود. موفق باشید.
3-از وعاظ شنیدم هر کس زندگی خوبی ندارد، آخرت خوبی ندارد من از کودکی به خاطر فقر تاکنون که 40سال دارم هرگز زندگی خوبی نداشتیم، آخرت ما چه می شود؟
دوست گرامی. درست است که هر کسی در این دنیا زندگی خوبی ندارد در آخرت هم ندارد, این حرف درست است اما برداشت شما از این حرف صحیح نیست. برای اینکه تحلیلل درستی از این حرف داشته باشیم باید ببینیم منظور از زندگی خوب چیست. معیار خوب بودن یا بد بودن زندگی, فقر و غنا نیست. زندگی خوب از نظر اسلام همان حیات طیبه انسانی و الهی است. زندگی ای که انسان در آن به سوی خدا و خدایی شدن حرکت می کند. فقر و غنا اگر چه در خوشبختی انسان موثر هست ولی معیار سعادت انسان در زندگی نیست, بسیاری از اولیای خدا در عین فقر سعادتمند و اهل حیات طیبه بوده اند. موفق باشید.
4-در سختیهاى بزرگ زندگی هر چه که دعا می کنم و تلاش می کنم، نتیجه اى نمی گیرم، چکار کنم خیلی ناامید شده ام.
پاسخ: دوست گرامی. دو جور سختی داریم, سختی هایی که در اثر نزدیک شدن زیاد به خداوند ایجاد می شود, اینگونه سختی ها خاص اولیای خدا است و برای این است که آنها قرب بیشتری پیدا کنند و خالص تر شوند. اما یک جور سختی هایی است که در اثر دور شدن از خداوند است. این سختی ها عقاب گونه است. خدا مانند نوری است که هر چه به آن نزدیک شویم, راهمان روشن تر می شود و احتمال لغزش و به چاله افتادن کم می گردد و هر قدر از آن دور می شویم, راه تاریک تر و احتمال به چاله های زندگی افتادن بیشتر می شود. تقوا و عمل به واجبات و ترک گناه راهکار اصلی قرآن است. و من یتقی الله یجعل له مخرجا. موفق باشید.
5-آیا می شود افراد عادی که توبه کرده اند و به گناهان برنگشتند و گذشته را جبران کردند در دنیا امام مهدی(عج) را ببینند؟
پاسخ: دوست گرامی. رویت حضرت مهدی عج شایستگی می خواهد. کسب این شایستگی محال نیست, ولی دشوار است. اولین شرط این شایستگی ترک کلی گناه و هر کاری است که خدای متعال به آن رضایت ندارد و انجام کامل واجبات و اخلاق حسنه است. در حقیقت کسی شایسته دیدار و توجه ایشان است که از نظر روحی هم سنخ و نزدیک به ایشان باشد و کسب این نزدیکی و همرنگی به امام معصوم ع کار ساده ای نیست و نیاز به تلاش فراوان و از خودگذشتگی دارد. از خود بگذر به حق رسیدی. برای رسیدن باید از خود و خواسته های خود گذشت واین خیلی کار ساده ای نیست. موفق باشید.
6-چرا با اینکه خیلى از ما نماز مى خونیم اما باز هم گناه مى کنیم؟ مگه نماز «تنهى عن الفحشاء والمنکر» نمى کنه؟
پاسخ: دوست گرامی. نماز قطعا انسان را از ارتکاب گناه بازمی دارد، منتهی باید توجه داشته باشید که این موضوع دارای مراتب است. همین نماز دست و پا شکسته ای که ما معمولا می خوانیم ما را از ارتکاب بسیاری از گناهان بازمی دارد، کسانی که اصلا نماز نمی خوانند و با خدا رابطه ندارند, بیشتر در معرض خطر گناهان بزرگ هستند. در صورتی که نماز ما ارتقا پیدا کند و به مراتب بالای نماز برسیم قطعا درجه معصومیت ما هم بالا می رود و گناهان کمتری انجام خواهیم داد. در روایت است که کسی هم دزدی می کرد و هم نماز می خواند، پیامبر درباره او فرمود: بالاخره نماز نجاتش می دهد. موفق باشید.
7-عشق چیست؟ عشق واقعی کدام است؟ چگونه باید عاشق شد؟
پاسخ: دوست گرامی. عشق سه قسم است. زمینی حیوانی. زمینی پاک. آسمانی و خدایی. اولی مذموم و دومی مباح و سومی مستحب است. تا کسی از عشق و دوست داشتن های زمینی خود نگذرد و فانی در خدا نشود، عاشق حق نمی تواند باشد. راه عاشق خدا شدن این است که انسان از دوست داشتن های زمینی خود و خواسته های نفسانی اش بگذرد و خود را فانی در خدا کند. یعنی همان راهی که سالکان خدا طی می کنند. برای مطالعه بیشتر به سایت پرسمان دانشجویی اخلاق گزینه عبادت و بندگی بخش عشق بروید و در این زمینه مطالعه کنید. http://www.akhlagh.porsemani.ir/ موفق باشید.
8-از دست دادن یک عزیز باعث شده نگاهمان به زندگی پوچ شود، چه نگاهى به مرگ داشته باشیم تا برایمان وحشتناک نباشد؟
دوست گرامی. انسان از روح خدا بهره دارد و هدف زندگی پرورش و پاسداری از همین روح خدایی است. انبیای الهی هم برای همین آمده اند که به بشر آموزش دهند تا بتواند قلب و روح خود را سالم سازی کند و به رشد و کمال برساند. اگر انسان در این مسیر قرار بگیرد و روح سالم و قوی ای داشته باشد, دیگر نگرانی از مرگ نخواهد داشت، زیرا با مرگ زندگی انسان نه تنها تمام نمی شود، بلکه وارد فاز بهتر و قوی تری خواهد شد. درست مانند جنینی که با تولد از رحم تنگ و تاریک مادر پا به عرصه دنیای پهناور می گذارد, مرگ هم در حقیقت پلی است که انسان را از این عالم فانی جدا و به جهان باقی می رساند.
من برادری دارم که تارک الصلاه است، من چه کنم تا نماز خوان شود؟
خوشحالیم که در خدمت شماییم؛ جوان مهربانی که تلاش و کوشش خود را در جهت هدایت و تشویق افراد، بویژه اعضای خانواده اش، به طرف خدا و تقویت ایمان آنها صرف می نماید. از اینکه در این راه به ما اعتماد نمودید، متشکریم.
دانشجوی گرامی، سوال مهمتان در مورد نماز است اما با توجه ارتباط شما بردادرتان، به نظر می رسد آشنایی شما با روشهای کلی تأثیر گذاری بر جوانان نیز مفید باشد. ما در پاسخ خود به موضوع نماز و روشهای تشویق جوانان به نماز خواهیم پرداخت.
قبل از ذکر نکات کاربردی به دو نکته راهبردی اشاره کنیم:
1- ریشه پایبندی به نماز در نماز گذاران باورمندی به نیاز ضروری انسان به خدا و عبادت خداوند و رابطه با او است. تا این احساس نیاز و ضرورت حس نشود, انسان پایبند نماز و سایر عبادات نخواهد بود. ایمان به خدا و روز قیامت ریشه تعبد به احکام دینی و عبادت خداوند است. پس باید به صورت ریشه ای سعی کنید باور او رانسبت به خداوند و نیاز انسان به خداوند تقویت نمایید. ادامه مطلب...
چه کار باید کرد تا بتونیم به صفتهای بدی که توی وجودمون هست آگاه بشیم و آنها را پیدا کنیم؟
انسان به طور فطری به سمت امور با ارزش گرایش داشته و از چیزهایی پست و بی ارزش دوری می کند و همین گرایش، همت و اراده ی اورا می پروراند. اکثر انسان ها به دلیل ضعف در خودشناسی، خداشناسی و بینش دینی, همه ی همت و اراده ی خود را به سمت دنیا طلبی به کار می برند و برای رسیدن به این مقصود به گناهان, آلوده گشته و از انجام واجبات, فاصله می گیرند یا در انجام واجب و ترک حرام سست اراده و بی همت می شوند.
به عبارت دیگر، همه ی انسان ها طالب خوبی ها و زیبایی ها هستند؛ اما بدلیل ضعف در شناخت خداوند متعال – که همه ی زیبایی ها به او ختم می شود و او است که کمال مطلق است و هیچ نقصی در او راه ندارد – از او فاصله گرفته، طالب غیر حق می شوند؛ لذا همت و اراده ی خود را صرف امور باطل و مضر می کنند و در انجام فرامین الهی سست و بی اراده می شوند! ادامه مطلب...
عزت(عزة) چیست و چطور می توان به آن رسید و چرا خداوند خود را دارای عزت می داند؟
در پاسخ به مطالب ذیل توجه کنید :
1- عزّت بمعنى توانائى است مقابل ذلّت. در اقرب الموارد گوید«عزّه عزّا: قوّاه- عزّ الرّجل عزّا و عزّة: صار عزیزا- قوى بعد ذلّة».راغب گفته: عزّت حالتى است که از مغلوب بودن انسان مانع میشود.گویند: «ارض عزاز» زمین سخت.طبرسى نیز اصل آن را از عزاز الارض میداند. از کلمات اهل لغت به دست می اید شىء کمیاب را از آن جهت عزیز و عزیز الوجود گویند که آن در حالت توانایى قرار گرفته و رسیدن به آن سخت است.«أَ یَبْتَغُونَ عِنْدَهُمُ الْعِزَّةَ فَإِنَّ الْعِزَّةَ لِلَّهِ جَمِیعاً» نساء: 139، آیا عزّت و توانائى را در پیش کفّار می جویند؟! عزّت همهاش مال خداست. «وَ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ آلِهَةً لِیَکُونُوا لَهُمْ عِزًّا» مریم:18. ظاهرا فاعل «لِیَکُونُوا» ... «آلِهَةً» است یعنى: جز خدا معبودهایى گرفتند تا براى آنها عزّت و توانائى شوند! در آیه: «فَقالَ أَکْفِلْنِیها وَ عَزَّنِی فِی الْخِطابِ» ص. 23. آن را غلبه معنى کردهاند یعنى: گفت مرا بر آن میش کفیل کن و در سخن بر من غلبه کرد، به نظرم آن استعمال در لازم معنى است که غلبه لازم عزّت است. راغب گوید: بعضى گفتهاند: از من در مخاطبه و مخاصمه قویتر شد . ادامه مطلب...
من جوانی هستم متاهل دارای شغل و ساکن تهران مشکل بنده صدای درونی در قلب و سینه من است که بسیار مرا آزرده می کند در اکثر اوقات مرا تشویق به گناه می کند در حین انجام کار تصاویر گناه آلود در ذهن من می آورد من با خواندن سوره ناس در آن هنگام برای چند لحظه ایی راحت می شوم ولی بعد از مدتی دوباره شروع می شود. وقتی هم شروع می کند انگار سینه ام تنگ می شود و نفسم بالا نمی آید از بس به من فشار می آورد خواهشمندم بنده را راهنمائی بفرمائید آیا این همان خناس است که خدا در سوره ناس می فرماید الذی یوسوس فی صدور الناس چکار کنم که مغلوبش کنم بخدا دوست ندارم معصیت خدا را انجام دهم این روزها بسیار فشار روحی و روانی هستم ؟
پرسشگر گرامی از این که به ما اعتماد نموده و مشکلتان را با ما در میان گذاشتهاید بسیار خرسندیم. امیدواریم این مکاتبه بتواند پاسخ مفیدی به پرسشتان باشد .
در مورد سؤالی که مطرح نمودهاید باید بگوئیم.
خناس صیغة مبالغه از مادة خنوس است که به معنای اختفأ (پنهان شدن) بعد از ظهور (ظاهر شدن) میباشد. برخی گفتهاند; شیطان را از این جهت خناس گویند که چون همیشه انسان را وسوسه میکند و به محض آن که انسان به یاد خدا میافتد، پنهان میشود و عقب میرود و همین که انسان از یاد خدا غافل شد. ظاهر میشود و به وسوسه او میپردازد.( ر.ک: مفردات الفاظ قرآن، راغب اصفهانی، ص 160، دارالکاتب العربی، بیروت / المیزان، علامه طباطبایی;، ج 20، ص 397، مؤسسة النشر الاسلامی، قم. ) ادامه مطلب...
مدتی است از این همه بگیر و ببند و امر و نهی دین خسته شدم. چه کنم؟
این حس خستگی، ناشی از تصور نادرست از دین است. هدف دین، سعادت بشر و شکوفا کردن استعدادهای اوست؛ نه زجر دادن و به فرمایش شما «بگیر و ببند»! انسان موجودی است که روح خدایی دارد و دارای پتانسیل خدایی شدن است و دین، از طریق سیستم تربیتی توحیدی نفی و اثبات انسان را به خدا می رساند و استعدادهای خدایی او را شکوفا می کند.
وقتی انسان به فرامین پرحکمت دین، با صبر و حوصله و اعتماد قلبی جامه ی عمل بپوشاند، استعدادهای خدایی بالقوه ی او به فعلیت می رسد و همه ی وجودش خدایی می گردد. بعنوان مثال اگر انسان به جایی رسید که دستش خدایی شد، آنوقت از این دست کارهایی بر می آید که از هر دستی بر نمی آید؛ مانند اینکه اگر به سر یک مریض بکشد شفا می یابد. همین طور تمام اعضا و جوارح و جوانح او چنین می شود. ادامه مطلب...
منظور از خودشناسی و معرفت نفس در مسیر سلوک و خودسازی چیست؟
بی گمان اولین گام در راه خودسازی و تهذیب نفس، خودشناسی است. منتهی خودشناسی به معنای خودشناسی شناسنامه ای نیست، بلکه بدین معنا است که انسان بعد واقعی خود را در جهان آفرینش دریابد و بفهمد که موجودی ملکوتی و پرتوی از عالم ربوبی است.
روح الهی:
حقیقت خودشناسی به این است که روح الهی نهفته در خود را بشناسی و بدانی چیزی از خدا در تو هست که گوهر آفرینش است. و نفخت فیه من روحی؛ چیزی که باید آن را در خودت شکوفا سازی و این کار نیز فقط از طریق خود خداوند و ارسال انبیا میسر است. یعنی خودش باید بگوید چگونه این حقیقت رمز گشایی می شود. از منظر دین ایمان و عمل صالح رمز گشای این حقیقت است. ادامه مطلب...
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
لینک دوستان
لوگوی دوستان
پیوندهای مفید
فهرست موضوعی یادداشت ها
موضوعات ساختاری وبلاگ
مشترک شوید