سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 تعداد کل بازدید : 2746090

  بازدید امروز : 16

  بازدید دیروز : 262

وبلاگ موسسه رستگان www.mrastegan.ir

 
مجلس حکمت، نهالستان فضلاست . [امام علی علیه السلام]
 
تهیه کننده: سید مصطفی علم خواه ::: یکشنبه 87/11/20::: ساعت 10:9 عصر

بسم الله الرحمان ارحیم

رویکرد آموزه تعریف برخی واژگاه اساسی و مهم اخلاقی و عناوین مربوط به زندگی انسان و بیان راهکار هایی برای خودسازی و ارتقای انسانیت و کمال آدمی است.

تفاوت آموزه در آن است که سعی می کند با نگاه سیستمی و جامع به این موضوعات نگاه کند و تعاریفی که ارایه می دهد کمی با آنچه وجود دارد متفاوت می نماید.

در نهایت ما به دنبال بیان مهندسی تازه ای برای ساخت انسان و جامعه هستیم و امید داریم که بتوانیم سیستم اخلاقی موجود در کتاب های اخلاقی را ارتقا دهیم و کمی به طالبان کمال و خودسازی در این زمینه کمک نماییم.

در رویکرد آموزه به ساخت و ساز انسانی که بر اساس آموزه های دینی تنظیم شده است، به صورت یک سیستم نگاه می شود. در این سیستم انسان دارای ابعاد سه گانه ای است که باید در سه عرصه ساخته شود.

1- بعد شناختی که در عرصه علم و آگاهی و عرفان نظری تقویت می گردد.

2- بعد نفسانی که در عرصه اخلاق و تهذیب نفس تربیت می شود.

3- بعد الهی که در عرصه عبادت و عرفان عملی ساخته می شود.

نباید تصور شود که نگاه آموزه تنها خودسازی فردی است، زیرا تمامی این عرصه ها، خود دارای دو بعد فردی و اجتماعی هستند و ما معتقدیم که انسان بدون ارتباط با جامعه نمی تواند شکوفا شود.

همچنین نباید تصور شود که آموزه هدف اش کمک به خودسازی است و کاری به اصلاح جامعه ندارد، بلکه ما معتقدیم سیستم ساخت افراد و جامعه یکی است و برای پرورش جامعه هم باید در همین عرصه ها تلاش و کوشش صورت گیرد.

جامعه اسلامی یعنی جامعه ای که افراد آن از سه شاخصه آگاهی، اخلاق و عرفان برخوردارند و بعد مادی و معنوی خود را در پناه این سیستم به خوبی مدیریت می کنند.

 


 
تهیه کننده: سید مصطفی علم خواه ::: پنج شنبه 87/11/17::: ساعت 12:13 عصر

‏سوال: می خواهم خودسازی کنم و به مقامات اولیا برسم ولی گاهی احساس می کنم که نمی تونم ادامه بدم چیکار کنم؟

پاسخ: مشکل اصلی شما ضعف اراده و عزم در مسیر خودسازی است. در این زمینه لازم است بدانید اراده مجموعه ای از خواستن و توانستن است. انسان خواسته های متعالی فراوانی دارد، اما اگر نتواند در مسیر تحقق آن خواسته ها حرکت کند، نمی توان او را صاحب اراده دانست. انسان با اراده کسی است که می خواهد و می تواند به خواسته خود جامعه عمل بپوشاند و در مقابل انسان بی اراده، اگر چه می خواهد، ولی نمی تواند خواسته های خود را عملیاتی نماید.
در مسیر زندگی و خودسازی بسیاری از افراد با ناتوانایی های فراوانی مواجه می شوند، به این معنا که می خواهند کارهای فراوانی را انجام دهند، ولی عملا موفق نمی شود، این موارد همگی معلول ضعف اراده است. در مقابل رمز موفقیت انسان های بزرگ، در تمام عرصه های زندگی در قوت اراده آنها نهفته است.
هر کس به اندازه نیروی اراده اش پیشرفت می کند و می تواند در مسیر تکامل و سعادت خود گام بردارد. انسان های با اراده هم در زندگی شخصی خود موفق عمل می کنند و هم در جامعه به عنوان یک فرد تاثیر گذار و موفق مطرح می شوند. در حالی که انسان های بی اراده، افرادی ناتوان، عقب مانده، بی تحرک، شکست خورده، ناامید و ناموفق ظاهر می شوند و عملا نمی توانند در زندگی و محیط اطراف خود تاثیر مثبت بگذارند.
مایه اصلی قوت اراده انسان، آگاهی، آزادی، ایمان و عشق است. آگاهی و آزادی (اختیار) دو ویژگی اصلی انسان است که او را از سایر جانداران متمایز می سازد و ایمان و عشق برخواسته از اختیار به او توانایی های خاص می دهد و او را شایسته خلافت خدا در زمین می کند.
موفقیت انسان در زندگی مادی و معنوی، در گرو اراده قوی او است و آدم های ضعیف الاراده، اسیر و شرطی شده، نمی توانند به اهداف خود در زندگی برسند.
ایمان و عشق موتور حرکت انسان به سوی کمال است و هیچ نیرویی به مانند ایمان و عشق به انسان در این مسیر انگیزه نمی دهد و اراده انسان را تقویت نمی کند.
شما می خواهید تحصیل کنید، خانواده تشکیل بدهید، ثروتمند شوید، به دستورات دینی عمل کنید، عبادت کنید، به مردم خدمت کنید، خود را بسازید و به کمال برسید، تمام کارهای مثبتی که می خواهید انجام دهید، به اراده قوی و آزاد و همچنین باور عمیق و عشق و انگیزه قوی نیاز دارد.
اگر انسان اسیر هوا و هوس، عادت های بد، دلبستگی های دنیوی و مذموم، وابستگی های مزاحم، گناه و نافرمانی، سنت های غلط، دوستان ناباب، اعتیاد به مواد مخدر، مدگرایی و تنوع طلبی افراطی، پرخوری، پرخوابی، پرگویی، راحت طلبی، رفاه خواهی زیاد و مانند آن باشد، هرگز نمی تواند در زندگی خود به عنوان یک انسان با اراده و شاخص بدرخشد و در عرصه خودسازی، عبادت و خدمت به خلق موفق عمل کند.
برای تقویت اراده ابتدا باید مبادی آن را تقویت کرد و سپس اموری که مانع عملکرد انسان می شود را برطرف نمود. بنابراین تقویت اراده از دو راه ممکن می شود:
تقویت مبادی اراده: مبادی اراده، همانگونه که در آثار فلسفی بدان اشاره شده است عبارت است از: علم و آگاهی، تصدیق فایده، شوق، شوق تشدید شده، عزم و تصمیم قاطع . این مبادی در نهایت منتهی به اقدام عملی و اراده می شود.
انسان وقتی چیزی را می شناسد و به منافع آن و تاثیری که در جهت خوشبختی و سعادت او دارد، پی می برد، اشتیاق و علاقه پیدا می کند که آن را بدست آورد. این شوق با شناخت بیشتر نسبت به آن چیز، افزون تر می شود تا جایی که عاشق آن می شود ، عزم خود را جزم می کند تا بدان دست یابد و تصمیم می گیرد برای رسیدن به آن عملا حرکت کند و تلاش و سرمایه گذاری نماید.
1. غفلت زدایی: بزرگترین مشکل انسان در این مسیر غفلت است. به همین خاطر گفته می شود که اولین مرحله در خودسازی به تعبیر اصحاب سیرو سلوک «یقظه و بیدارى از خواب غفلت و توجه به غافل بودن خویش» مى‏باشد. پس از آن مى‏بایست انسان عزم خود را جزم کرده و تصمیم قاطع بگیرد که همیشه تابع خواست خداوند بوده و همواره در صدد انجام تکالیف الهى باشد، چه در امورى عبادى و چه در امور اجتماعى و دیگر ابعاد زندگى. هر قدمى که بر مى‏دارد و هر سخنى که مى‏گوید و هر برنامه‏اى که دارد نخست ببیند آیا رضاى خداوند در آن مى‏باشد یا نه والا از آن صرف نظر نماید.
در حدیثى آمده است: «کمال در این است که انسان خواسته‏هایش را در مسیر الهى قرار دهد و نیرویش را در جهت رضایت حضرتش صرف کند».
در این مسیر نقطه شروع با سلوک نظری و کسب معرفت و شناخت است ولی در کنار آن باید به عمل و عبادت پرداخت و اراده را نیز تقویت نمود.
در این راستا انسان باید آگاهى و معارف خویش را با مطالعات دینى در بعد عقاید، اخلاق، احکام و دستورات الهى افزون سازد، تا با بیداری و بصیرت و شناخت و آگاهى در راه خداوند قدم نهد و در صراط مستقیم گام بردارد. چه این که بدون آن انسان دچار قشرى‏گرى، درویش‏مآبى و صوفى مسلکى خواهد شد.
اصلی ترین آگاهی هایی که انسان زمینه بیداری انسان را فراهم می کند و عزم و اراده انسان را تقویت خواهد کرد عبارت است از:
1- شناخت ذات هستی به عنوان پدید آورنده و ظاهر کننده انسان و جهان.
2- شناخت انسان به عنوان کاملترین مظهر خداوند و پدیده ای که در او استعداد خلافت الهی نهاده شده است و جانشین خدا در زمین است.
3- شناخت دین و رابطه میان انسان با خداوند. این رابطه بر اساس ظهور تعریف می شود ، یعنی انسان مظهر خدا است و کمال او هم در همین مظهریت و تقویت آن است . انسان به هر مقدار که استعداد های الهی خویش را شکوفا می نماید، به خدا نزدیک تر می شود و به هر مقدار که به خدا نزدیک می شود از کمال و سعادت بیشتری برخوردار خواهد شد.
4- شناخت معاد و رستاخیز و اینکه انسان بعد از مرگ از این دنیا به عالم دیگری منتقل می شود و در قیامت دوباره زنده خواهد شد و به نتیجه اعمال و رفتار خود در دنیا خواهد رسید. مجموعه این آگاهی ها زمینه بیداری و یقظه را در سالک ایجاد می کند و به او انگیزه و اراده ای قوی برای حرکت خواهد داد.
2- هدفداری: مهمترین عامل آگاهی بخش و بیدار کننده انسان، شناخت عمیق هدف زندگی است که در تقویت اراده انسان نیز اهمیت فوق العاده ای دارد. از آموزه های دینی استفاده می شود که هدف زندگی انسان چیزی جز خداشناسی و خداپرستی و رسیدن به قرب خداوند نیست. قرآن کریم می فرماید: و ما امروا الا لیعبدوا الله مخلصین له الدین (سوره بینه، آیه 5 ). مردم هیچ ماموریتى ندارند جز این که دستورهاى دین را مخلصانه براى‏ خدا انجام دهند; یعنى فهمشان و عملشان براى خدا باشد و محصول اخلاص نیز لقاى الهی است. خلاصه پیام این آیه شریفه آن است که ما جز عبادت خدای متعال کاری در این دنیا نداریم و چون عبادت با هدف قربت و نزدیکی به خداوند انجام می شود، می توان گفت ما جز نزدیک شدن به خداوند در این دنیا کاری نداریم.
چه قدر این آیه زیبا است و چه مقدار تکلیف انسان را روشن می کند.
دلیل آن هم این است که ما مخلوق مظهر خداوند هستیم و مظهر خدا کاری جز شناخت خدا و کسب رضایت خدا و ارتباط با خدا و قرب به خداوند ندارد. البته کمال و سعادت او هم در همین رابطه با خداوند است و از همین طریق به همه چیز می رسد. حتی ارتباط با خود و ارتباط با طبیعت و جامعه نیز در همین راستا، یعنی در راستای ارتباط با خدا و پرستش او توجیه می شود.
تنها از این طریق است که به راستی استعداد هایمان شکوفا می شود و توانایی های نهفته در وجودمان به منصه ظهور می رسد و به کمال و سعادت می رسیم. البته مفهوم و حقیقت عبادت بسیار فراگیر است و شامل تمام فعالیت های انسان در زندگی می شود. حتی خوردن و خوابیدن و ازدواج انسان بیرون از حیطه عبادت و پرستش خداوند نیست.
3. رفع موانع و کسب آزادی معنوی: اقدام عملی برای رسیدن به خودساختگی و کمال، در صورتی موفقیت آمیز خواهد بود که طالب کمال، با کسب آزادی معنوی، موانع راه را از سر راه خود برطرف و قدرت رسیدن به آن را در خویش ایجاد نموده باشد. پاکسازی و تهذیب نفس از عادت های بد و دلبستگی ها و وابستگی ها و اموری که مانع کمال و سیر و سلوک انسان به سوی خدا تلقی می شود، عامل مهمی برای تقویت اراده محسوب می شود.
4- برنامه ریزه و بهره وری: نکته دیگری که در زمینه تقویت اراده وجود دارد این است که انسان توجه کند زندگی و سرمایه عمر برای انسان نعمتی بی بدیل و فرصتی بی نظیر است که اگر از دست برود هرگز قابل بازگشت نیست. ما باید برای ثانیه های عمرمان حساس باشیم و آن را مفت و رایگان از دست ندهیم. بخش هایی از این سرمایه ارزشمند و خدادادی، مثل جوانی و دوران تحصیل، اهمیت بیشتری دارد. زیرا آمادگی و فراغت انسان برای بهره برداری مناسب و سودمند بیش از مواقع دیگر است. به همین جهت ما به سؤال شما که حاکی از حساسیتتان به این موضوع است ارج می نهیم و نشانه هوشیاری و توجه شما می دانیم گرچه بسیاری از افراد از این موضوع غافلند و دنبال این هستند که هر طور شده وقت خود را بگذرانند و روزشان را شب کنند.
اولین قدم برای استفاده بهینه از فرصت و اوقات فراغت، داشتن یک برنامه کارآمد و درست است. زیرا از یک سو به ما شیوه صحیح به کار گرفتن فرصت‏ها را مى‏آموزد و از سوى دیگر با نیل به هدف‏هاى کوتاه ‏مدت و میان‏ مدت، رضایت خاطرمان را فراهم مى‏سازد. آنچه گفته شد از محتوای برنامه برگرفته از حدیثی است از امام کاظم(ع) که می فرمایند بکوشید برنامه و ساعت زندگی خود را در چهار بخش تنظیم کنید:
1- بخشی را به مناجات.
2- بخشی را به کسب معاش و روزی.
3- بخشی را نیز به معاشرت با برادران دینی مخلص و مورد وثوق که عیب شما را می نمایانند، اختصاص دهید.
4- بخشی را نیز به تفریح بپردازید.
برنامه‏ریزى مناسب مشروط به تحقق موارد زیر است:
1. هدف‏هاى ما مشخص شود و این که هدف اصلى ما چیست؟
2. نیازهاى ما کدامند؟ به عنوان مثال در یک مقطع مشخصى، علاوه بر متن درسى، چه کتاب‏هایى را بخوانیم تا تسلّط بر آنها پیدا کنیم.
3. فرصت‏ها و اوقاتى که باید صرف تحقق اهداف برنامه شود چه میزانى است؟
4. چه روشى، مطلوبترین شیوه براى دست‏یابى به اهداف مورد نظر مى‏باشد؟
5. در مرحله اجرا نیازمند به چه ابزار و کاربرد چه وسایلى هستیم.
6. پس از اجرا به ارزیابى فعالیت‏هاى انجام شده بپردازیم تا میزان دسترسى به اهداف مشخص شود و میزان عدم موفقیت در رسیدن به برنامه را نیز معلوم نماییم. این مرحله که تحت عنوان باز خورد (فیدبک) نامیده مى‏شود، فرصتى به ما مى‏بخشد تا بتوانیم عوامل ناکامى احتمالى را نیز بشناسیم و از بروز مجدد آن در برنامه مورد نظر پیشگیرى نماییم.
نکته اصلی؛ آن کسی که احساس می کند دچار خسران و ضرر شده است اگر دائم به فکر این نکته و زیان خود باشد از همان لحظه و زمان در ضرر و زیان قرار گرفته و نتوانسته آن لحظه و زمان را در مسیر و هدف غایی خود قرار دهد لذا اینگونه افکار خود یک فکر بازدارنده و شیطانی محسوب می شوند که فرد را از همان حداقلها و حرکت آهسته هم باز می دارد. در بعضی اوقات هست که این حالتها پدید می آید و شخص احساس خستگی و فرسودگی و گاهی هم احساس کم توفیقی و یأس می کند؛ این حالت را نباید فقط مختص به خود بدانیم بلکه ممکن است این حالت در بسیاری افراد بوجود آید.
انسان حالات گوناگونی دارد در نهج البلاغه از امیرالمومنین ( ع ) نقل شده : ان للقلوب شهوه واقبالا وادبارا(حکمت312 و 193) بنابراین قلب انسان گاه اقبال به خدا و معنویات دارد و گاه پشت می کند . در این رابطه فرموده اند :

در هنگام اقبال دل، به مستحبات و مندوبات بپردازید و در صورت ادبار به واجبات اکتفاکنید. البته هر قدر انسان مجاهده نفس بیشتری کند و با خدا و قرآن واهل بیت ( ع ) انس بیشتری گرفته و دل از هواهای نفسانی تخلیه کند به تدریج اقبالش بیشتر شده و به صورت ملکه راسخه در می آید. آن گاه است که درهمه حالات به یاد خدا و متوجه اوست و هیچ چیز نمی تواند او را ازمحبوب حقیقی باز دارد.
رسیدن به مقامات معنوی و اولیاء الهی با صبر و مجاهده دائم و مستمر امکان پذیر می باشد. بعد از تلاش و مجاهده ای کوتاه نباید توقع داشت که به مقامات عالی معنوی برسیم.

هر کاری اقتضایی دارد و شرایط خودش را طلب می کند اگر ما بخواهیم توقع غیر معقول از نوع و مقدار تلاشمان داشته باشیم به ناامیدی و یأس مبتلا می گردیم و دائم دچار غصه و نگرانی می شویم که ما از راه و هدف آرمانی و غایی خود باز مانده ایم و این عاملی برای بازماندن از سیر الی الله ما خواهد شد.

شما با برنامه ریزی و انجام صحیح واجبات و ترک محرمات و کسب فضائل اخلاقی و معنوی و عمل به دستورات دینی میتوانید از عاقبت بخیری و تضمین بهشت و تقرب به خداوند اطمینان کسب کنید و بدانید که شما از اهالی دینداران محسوب می شود و خداوند در راه سلوک الی الله شما را یاری خواهد نمود.

 


 
تهیه کننده: سید مصطفی علم خواه ::: دوشنبه 87/11/14::: ساعت 9:10 صبح

در مقدمه عرض می کنیم که هدف زندگی چیزی جز قرب به خداوند نیست. قرآن کریم می فرماید: و ما امروا الا لیعبدوا الله مخلصین له الدین حنفاء(سوره بینه، آیه 5 ). مردم هیچ ماموریتى ندارند جز این که خداوند را مخلصانه عبادت کنند، یعنى فهمشان و عملشان براى خدا باشد و محصول اخلاص نیز لقاى الهی است.
خلاصه پیام این آیه شریفه آن است که ما جز عبادت خدای متعال و قرب به او کاری در این دنیا نداریم. چه قدر این آیه زیبا است و چه مقدار تکلیف انسان را روشن می کند. دلیل آن هم این است که ما مخلوق مظهر خداوند هستیم و مظهر خدا کاری جز شناخت خدا و کسب رضایت خدا و ارتباط با خدا و قرب به خداوند ندارد.
البته کمال و سعادت او هم در همین رابطه با خداوند است و از همین طریق به همه چیز می رسد. حتی ارتباط با خود و ارتباط با طبیعت و جامعه نیز در همین راستا، یعنی در راستای ارتباط با خدا و پرستش او توجیه می شود.

منتهی نکته ای که باید دقت شود این است که موفقیت در این مسیر در صورتی است که انسان بداند قبل از مرحله و عرصه عبادت دو عرصه دیگر وجود دارد که موفقیت در آنها تضمین کننده این عرصه است.
بر این اساس می توان گفت: انسان دارای چند بعد وجودی مهم است که خودسازی شامل تمامی این ابعاد می شود. بعد شناختی، بعد اخلاقی و بعد عرفانی. بنابراین مهمترین عرصه هایی که در خودسازی و پی ریزی ساختمان وجودی انسان مومن و سالم دخالت دارند عبارتند از:
1- عرصه شناخت. شامل شناخت های اساسی زندگی و دین
2- عرصه اخلاق: شامل اصلاح صفات درونی و رفتار اخلاقی فردی و اجتماعی.

3- عرصه معنویت: شامل دین داری، اطاعت، عبادت خداوند.
عرصه های یاد شده اگر چه عملا در عرض هم طی می شوند، ولی دارای نوعی تقدم و تاخر رتبی نیز هستند که سیستم علمی و کاملی را برای ساخت انسان و همچنین جامعه انسانی ارایه می دهد. انسان قبل از هر چیز به آگاهی و بیداری نیاز دارد، بنابراین عرصه بیداری قبل از هر گونه حرکتی لازم است، بعد از آگاه و بیدار شدن، باید انسان خویش را از قید و بندها آزاد و خود را به صفات پسندیده بیاراید، تا بتواند در عرصه عبادت موفق باشد و به کمال دست یابد.

بنابراین شما باید ملاحظه کنید اگر مراحل ساخت خود را به طور سازمان یافته و مرتب طی نکرده اید نواقصی را که به نظر می رسد جبران کنید, انشاالله به حیات طیبه، سالم و آرامی دست خواهید یافت.

برای تحقق این منظور پیشنهاد می کنیم ابتدا روی شخصیت خودتان یک بازنگری داشته باشید (خودشناسی) و بعد برنامه ای را برای بازسازی خود (خودسازی) تنظیم نمایید و با تمام نیرو آن را در زندگی خودتان عملی کنید و در این مسیر از عالمان اخلاقی و اهل راه هم استفاده کنید.
برای این منظور طی کردن مسیر زیر ضرورت دارد:
1- سیر مطالعاتی و افزایش اطلاعاتی که منتهی به آگاهی و بیداری شما می شود. در این زمینه شرکت در جلسات مذهبی و استماع سخنرانی ها و مواعظ و همچنین تلاوت مداوم قرآن کریم و خواندن روایات اسلامی و شرح زندگی بزرگان و اهل عرفان و سلوک و مباحث مربوط به معاد و رستاخیز نیز بسیار مفید است.
2- پاکسازی و تهذیب نفس از عادت های بد و دلبستگی ها و وابستگی ها و اموری که مانع کمال و سیر و سلوک انسان به سوی خدا تلقی می شود.
3- اصلاح صفات شخصیتی و پاک سازی دل و درون از رزایل اخلاقی و آراسته شدن به فضایل اخلاقی از طریق راهکارهای علم اخلاق و تمرین آن ها در معاشرت با مردم و رعایت اخلاق اجتماعی.
5- تفکر شخصی در سوال های اساسی انسان که در بینش دینی مطرح می شود مانند, خداشناسی و انسان شناسی و هستی شناسی و دین شناسی و معاد شناسی.
6- انجام وظایف عبادی و تحصیل صفت تقوی و پرهیزکاری, از طریق آشنایی با واجبات دینی و گناهان و پایبندی به احکام دینی .
7- تقویت ارتباط عاشقانه با خداوند و اولیای معصومین(ع) و مومنان اهل ولایت و محبت, از طریق انجام مستحبات و زیارات و مانند آن.
در صورتی که این مسیر به درستی و عالمانه طی شود, به طور قطع حالات انسان دارای ثبات خواهد بود و دگرگونی ها و تحولات سامان یافته تر می شود و نگرانی ها رفع خواهد شد.
 


 
تهیه کننده: سید مصطفی علم خواه ::: سه شنبه 87/10/24::: ساعت 1:36 عصر

چگونه گناه را در نظر خود زشت جلوه داده و فریب ظاهر شیرین آن را نخوریم و به عاقبت تلخ آن پی ببریم؟

 یکی از ابعاد وجودی و غریزی انسان، میل به لذت های نفسانی است و همانگونه که اشاره کرده اید، گناه از نظر نفسانی ظاهرا شیرین و لذت بخش است و انسان به طور طبیعی و غریزی به سمت آن تمایل دارد، ولی به حسب باطن چیزی جز آتش و سوزندگی و تلخی نیست.

ما دو اردوگاه داریم، اردوگاه شیطان و اردوگاه رحمان. گناه از سنخ اردوگاه رحمان نیست. گناه عمل شیطانی است. البته ممکن است شخص گناه کننده خودش رحمانی و مومن باشد، ولی عمل اش شیطانی باشد. خطر گناه این است که ممکن است کم کم شخصی که متعلق به خدا و تحت ولایت اولیای خدا است، از این ولایت خارج و او را در زمره کسانی قرار دهد که تحت حکومت و ولایت شیطان هستند و شیطانی اش کند. این بزرگترین خطر و آسیب گناه است. یعنی از خدا دور و به شیطان نزدیک شود.

بهترین راهکار هم این است که انسان به عاقبت گناه بیاندیشد و فریب ظاهر شیرین آن را نخورد. برای این منظور باید در زمینه گناه و آثار آن مطالعه کنید و تاثیر گناه را بر سعادت انسان عمیقا بدانید. علت اینکه معصومین(ع) گناه نمی کردند، همین اطلاع و علم آنها به باطن گناه و آثار منفی آن بوده است، وگرنه آنها نیز اختیار داشتند و می توانستند گناه کنند.
راهکار اساسی دیگری که دراین زمینه وجود دارد، جایگزین کردن لذت های معنوی و روحانی به جای لذت های نفسانی است. لازم است به این نکته توجه داشته باشیم که انسان آمیزه ای از عقل و احساس است و احساس نقش اساسی در تنظیم عملکرد او دارد. به همین خاطر است که انسان طالب لذت است و باید توجه داشته باشیم که قسمتی از آرامش خود را از طریق لذت بردن تامین می کند. از طرف دیگر لذت بخش بودن امور مادی و معنوی و احساس خوشی که از این طریق به انسان دست می دهد، انگیزه بسیاری برای انسان در تنظیم رفتار و برخورد هایش ایجاد می کند که بدان نیاز دارد. در این راستا انسان می تواند با تنظیم برنامه های معنوی و شرکت در مجالسی که برای او لذت معنوی تولید می کند، مانند مجالس ذکر اهل بیت(ع) و دعا و جایگزین نمودن آنها، کم کم ذائقه جانش با این لذت ها انس بدهد و باطن خویش را از لذت های مادی و زودگذر رویگردان نماید.
بنابراین درباره لذت گفتنی است:
اولا، لذت طلبی و دنبال لذت بودن اختصاص به جوانان ندارد بلکه همه انسانها در هر سطحی که باشند از امور خوشایند ومطلوب لذت می برند و دنبال لذت نیز هستند.
ثانیا، شیرینی و لذت اختصاص به انجام گناه ندارد. بسیاری از کارهای خوب و پسندیده نیز وجود دارد که انجام آنها لذت بخش است بنابراین برای رسیدن به لذت کسی مجبور نیست گناه کند.
ثالثا، همه گناهان لذت بخش نیست مثلا کسی که به دیگران بد دهنی می کند یا فحاشی می کند معلوم نیست از این کار خود لذت ببرد بلکه ممکن است لحظاتی بعد دچار عذاب وجدان شود.
رابعا، لذت اختصاص به کارهای مادی وجسمانی ندارد بلکه لذت های معنوی نیز وجود دارد که اگر کسی ذائقه سالم داشته باشد هرگز حاضر نیست لذت های معنوی را با همه لذت های ظاهری و مادی مبادله کند.
گناه بیشتر معلول نا آگاهی, ضعف عقلانیت و ایمان و وجود زمینه های محیطی و روانی آن و نبود تربیت صحیح است و راه اصلی درمان گرایش به گناه تقویت عقل و معرفت نسبت و مبدا و معاد و خودسازی, تقویت اراده و مبارزه با زمینه های آن است.
بنابراین دوست عزیز! مشکل جای دیگر است باید علت اصلی مشکل را شناخت و سپس راه حل اساسی برای آن اندیشید. یکی از مهمترین علل تمایل انسان به ویژه جوانان به گناه، جهل و عدم شناخت آنها از عملی است که انجام می دهند. به عنوان مثال اگر کسی یک شربت بسیار گوارا تهیه کرده باشد ولی آن را با میکروبی آلوده کرده باشد و کسی که می خواهد این شربت را بنوشد نداند این شربت به ظاهر گوارا و لذتبخش آلوده است و به محض خوردن مبتلا به بیماری می شود، طبیعی است که این فرد تشنه و نیازمند به شربت آن شربت را می نوشد و در آن لحظات اول نیز برای او بسیار لذتبخش است اما دقایقی بعد روی تخت بیمارستان با درد، دست و پنجه نرم می کند و هنگامی که پزشک معالج علت بیماری او را آلودگی آن شربت اعلان می کند با خودش می گوید ای کاش آن شربت لعنتی را نخورده بودم.
بنابراین ای دوست عزیز همه رفتارهای گناه آلود به ظاهر شیرین و گوارا همان شربت مسموم و آلوده است به نظر شما برای این که جوانان این نوشابه ها و شربت های آلوده را مصرف نکنند چه باید کرد.
حتما در پاسخ خواهید گفت باید به آنها آگاهی و شناخت داد و آنها را از میکروب گناه وخطراتی که برای سلامت روحی و روانی وجسمانی وسعادت انسان دارد مطلع ساخت. بنابراین بهترین کاری که می توانیم برای جوانان امروز انجام دهیم این است که به آنها آگاهی و شناخت بدهیم و از خطرات گناه و عاقبت بدی که در کمین آنهاست و بسیاری ازدوستانشان به آن مبتلا شده اند آگاه کنیم. کار دیگری که می توانیم انجام دهیم راه استفاده از لذت های حلال که مشابه لذت های حرام است به آنها یاد بدهیم.
مثلا ازدواج برای کسانی که در سن ازدواج هستند و نیازمند به ازدواج هستند، تفریحات سالم و فرح بخش، مسافرت به جاهای دیدنی برای کسانی که امکان مسافرت برای آنها وجود دارد و بالاخره آشنا کردن آنها به لذت های معنوی که لازمه این کار آشنا کردن آنها با دین و آموزه های دینی است و تقویت ایمان آنها به دین، در این زمینه راهگشا خواهد بود.
آنگاه هر عمل خیری که انجام می دهند اعم از اعمال عبادی و غیر عبادی برای آنها لذت بخش می شود خیلی از جوانان که با دین آشنا شده اند با خواندن نماز و دعا با خدا و معشوق واقعی خودشان عشق بازی می کنند. افرادی نیز هستند که لذت خودشان را در کمک کردن به دیگران و دستگیری از فقرا می دانند و افرادی نیز لذت را در ترک گناه می دانند. بله، اینگونه لذت ها به کسانی اختصاص دارد که اولا ایمان به امور معنوی دارند و ثانیا ذائقه آنها با گناه خراب نشده است البته هر گناهکاری می تواند با توبه و تقویت ایمان خود دوباره ذائقه ای سالم پیدا کند و از امور لذتبخش معنوی لذت ببرد. بنابراین بهترین راهکار برای سوق دادن جوانان به لذت های واقعی و دوری از گناه و لذت های مسموم آگاهی دادن به آنها و درک لذت های معنوی و مقایسه آنها با هم است.

 


 
تهیه کننده: سید مصطفی علم خواه ::: سه شنبه 87/10/24::: ساعت 1:19 عصر

شیطان‌پرستی «SATANISM» در واقع به معنای عدم پرستش خداوند است و دنیایی را ترسیم می‌کند که هیچ روزنه امیدی برای آن متصور نیست، به همین دلیل شیطان‌پرستی را جهان تاریک می‌گویند.
در حقیقت عدم پرستش خداوند ودر مقابل خدا قرار گرفتن به اندیشه‌های برخی از فلاسفه مدرن مانند نیچه و حتی پست‌مدرن مثل مارتین هایدگر بر می‌گردد. این فلاسفه به این نتیجه رسیدند که جهان و هر آنچه که در اوست مربوط به خودشان می‌شود و قدرت خداوند و حکمت لم‌یزلی در آن تأثیری نداشته و ندارد، لذا به همین دلیل است که شیطان‌پرستی رواج پیدا می‌کند. زیرا درون انسان خلأیی به وجود می‌آید که از چه راهی می‌توان به آرامش رسید؟ و از چه راهی می‌توان به عاقبتی خیر رسید؟ از این رو بعضی از اندیشمندان غربی شعر و موسیقی را برای رسیدن به آرامش و در حقیقت جایگزین پرستش خداوند عنوان کردند.
شیطان‌پرستی، معجونی است که هر آدم گرفتاری را به وحشی‌گری و نفرت سوق می‌دهد و در حقیقت کوره راه است. مسیری که به هیچ جا راه ندارد، بن‌بست است. برای شیطان‌پرست طوری تفهیم می‌کنند که در جاده‌ای قرار دارد پر از خط‌کشی‌های درهم و برهم و او در یافتن راه خروج تا سر حد جنون و دیوانگی پیش می‌رود و سرانجام مطمئن می‌شود، راه بازگشتی وجود ندارد و باید با همان شیطان‌پرستی بماند تا آخر.
امروز دیگر صلیب‌های وارونه، ستاره پنج‌پر، 666، صورت‌های نقاشی شده، ماسک‌های حیوانات درندة شاخ‌دار، برهنه‌پوشی، .... تنها نشانه‌ها و سمبل‌های شیطان‌پرستی نیستند بلکه عمده‌ترین نشانه شیطان‌پرستی را در تجاوز و قتل به ویژه در تجاوز به کودکان و نوجوانان به همراه قتل آنان باید دید.
عقاید شیطان‌پرستی و پیدایش آن را در موسیقی متال که انواعی دارد: 1-
Black 2-metal Heavy metal را می‌توان به عنوان شاهدی بر عمق فعالیتهای آنها در این زمینه دانست. توصیه‌های آنها به شنیدن آهنگ‌های تند همراه با خشونت است، که وحشت و نفرت را به همراه دارد. آنها موظفند همیشه خشم و نفرت خود را نسبت به مسیح و سایر مقدسات اعلام کنند. در اصل آنها به جنگ با خود واقعیت پرداخته‌اند و به خیال خام خود به دنبال حقیقت گم شده و حقیقت هستند، آنها خوانندگان بسیار خشنی که در صداهایشان می‌توان غرّش را شنید، سمبل قدرت شیطان‌پرستی می‌دانند و پیام شیطان را می‌رسانند. اهانت به ادیان الهی به عنوان آزادی بیان در تصنیف‌های خوانندگان ترویج و تبلیغ می‌شود متأسفانه اکنون موسیقی بِلًک متال که از موسیقی Yiddish گرفته شده در همه زوایای ذهن جوان ایرانی و ... رخنه کرده، به طوری که روزی گروه پیتل‌ از سر مزاح اعلام کرده بود که از خدا نیز معروف‌تر است و امروز گروه‌های موسیقی شیطان‌پرست عملاً پرچم جنگ با خدا را برافراشته‌اند. گذشته از اعتقادات، اعمال و سنبل‌ها، شیطان‌پرستان ظاهری متفاوت با دیگران دارند که می‌توان آنها را حتی از جمع تشخیص داد. به طور مثال مدل موهایشان عجیب و غریب است. اکثراٌ ابروهایشان را می‌تراشند یا به سمت بالا طراحی می‌کنند، رنگ آرایششان اغلب مشکی، بنفش و قرمز تند است، پوست بدنشان را با اشکالی مانند جمجمه، لباسهایشان از جنس جیر و چرم و اکثراً به رنگ مشکی و قرمز می‌باشد، چکمه‌های چرمی ساق‌بلند که اغلب با فلز تزئین شده است می‌پوشند. شیطان‌پرستی که در قدیم وجود داشته با شیطان‌پرستی جدید تفاوت دارد. از این رو در شیطان‌پرستی قدیمی اصل شهوترانی و ارضای جنسی را اصل لاینفک مراسم‌هایشان می‌دانستند و قربانی کردن را امری ضروری برای آرامش و احترام به شیطان می‌دانند. اما در شیطان‌پرستی جدید اعتقادی به وجود شیطان خارجی ندارند بلکه وجود شیطان را در درون خود انسان می‌دانند و این باطن هر کسی است که شیطان در آن وجود دارد. آنها هر آنچه که هست را مدیون آلت تناسلی انسان می‌دانند و دیگر اینکه انسان باید کامل‌ترین لذات جسمانی و جنسی را در این دنیا ببرد. آنها عقیده دارند که:
- خدایی در شیطان‌پرستی وجود ندارد.
- خودپرستی؛ خدایی جز خود انسان وجود ندارد و هر انسانی خود یک خداست. (
Humanism اومانیسم)
- اعتقاد به اصالت ماده (ماتریالیسم
Materialism)
- اعتقاد به استفاده از لذت در حد اعلای آن (
Hedunism)
شیطان‌پرستی در ایران همانطور که اشاره شد وجود دارد که اغلب در غرب کشور و جنوب غربی کشور است و شاهد فعالیتهای گروه‌های شیطان‌پرستی تحت هر عنوانی در کشور هستیم که کانون‌های آن در تهران نیز در حال گسترش است. از این رو توجه هر چه بیشتر مسؤولین در این امر خطیر می‌طلبد که با شناخت از فلسفه وجودی آن و راهکارهای جلوگیری از شیوع آن را فراهم کنند و آن را به اطلاع عموم مردم برسانند.
علل شیوع شیطان‌پرستی را می‌توان اینگونه بیان کرد که:
1- مردم و حتی برخی مسؤولین شناختی از شیطان‌پرستی و اهداف آن ندارند.
2- سیاست‌زدگی و توجه کمتر به مسائل فرهنگی و ضعف این بخش.
3- ترویج بعضی از مدل‌ها و مدها در صدا و سیما و فیلم‌های سینمایی که نمود مدل‌های شیطان‌پرستی است (دانسته یا ندانسته)
و بالاخره در زمینه برخورد با این جریان ، اگر منظور شما صدور حکم حکومتی باشد که با توجه به ویژگی ها و کاربرد این نوع حکم و همچنین وجود سایر راهکارهای قانونی مبارزه با گروهها و جریانهای غیر قانونی، چنین موضوعی ضرورت ندارد . به عنوان نمونه تا کنون برخوردهایی با عوامل شیطان‌پرستی در کشور شده که می‌توان ماجرای کنسرت شیطان‌پرستی در محمدشهر کرج را عنوان کرد که به بازداشت شدن ده‌ها نفر منجر شد، که تعداد زیادی از این شرکت کنندگان دختر بودند. که با لباس‌های غیر متعارف در مراسم شرکت کرده و به دنبال مصرف شدید مشروبات الکلی و مواد مخدر در حال برگزاری مراسم لهو و لعب بودند.
همچنین بنا به گفته مدیرکل نظارت بر اماکن عمومی ناجا ؛ شبکه تولید و توزیع کننده البسه، زیورآلات با نشانه گروهکهای شیطان پرست، متال و... شناسایی و دستگیر شدند و توزیع بخشی از این کالاها به دست توزیع کننده های داخلی نیز که صرفاً جنبه اقتصادی آن را در نظر می گرفتند با هماهنگی اتحادیه های مربوطه ممنوع اعلام شد.و با عوامل توزیع آن به عنوان جرم مشهود برخورد و به محاکم قضایی معرفی شدند.بنا بر این فعالیت های گروههایی نظیر شیطان پرستی به هیچ وجه مجاز نبوده و با قاطعیت برخورد می شود .
در ادامه جهت آشنایی بیشتر با این گروه مقاله ای ارسال می گردد : در سال گذشته حدود هشت میلیون دلار آمریکا واریز شده است که بین گروههای شیطان پرست در شهرهای مختلف ایران توزیع می‌گردد. فراماسون‌ها احیاکننده جادوگری و شیطان‌پرستی در قاره اروپا در قرن شانزدهم میلادی می‌باشنددر دهه 1960 م شیطان‌پرستی توسط سرمایه‌داران یهود مورد حمایت قرار گرفت و چند گروه شیطان‌پرست در انگلستان و ایالات متحده آمریکا به وجود آمد که معروف‌ترین آنها تشکیل «کلیسای شیطان» در شهر سان‌فرانسیسکو می‌باشد.
امروز دیگر صلیب های وارونه ، ستاره پنج پر ، 666، صورتهای نقاشی شده ، ماسک های حیوانات درنده شاخ دار ، برهنه پوشی ... تنها نشانه ها و سمبل های شیطان پرستی نیست.
عمده ترین نشانه شیطان پرستی را در تجاوز و قتل به ویژه در تجاوز به کودکان و نوجوانان به همراه قتل آنان باید دید.شیطان پرست ها موظفند همیشه خشم و نفرت خود را نسبت به مسیح و سایر مقدسات اعلام کنند.استفاده از موسیقی مهمترین ابزار این فرقه در جهت تحت تبلیغ عقاید خود و نیز تحت تاثیر قرار دادن جامعه به خصوص قشر جوان می باشد.گاه این گروه ها خود اذعان می کنندکه شیطان پرست هستند و گاه برخی از آنان این ادعا را نکرده ولی در راستای تضعیف بنیان های ارزشی و دینی و تبلیغ افعال شیطانی می پردازند
با توجه به وفور موسیقی های مبلغ این گروه ها در ایران و رویکرد برخی جوانان بی اطلاع به این نوع موسیقی و حتی چاپ کتاب حاوی متن این موسیقی ها و سرمایه گذاری زیاد دشمن در این باره بررسی و تحقیق پیرامون این موضوع و اطلاع رسانی و آگاهی افکار عمومی امری ضروری به نظر می رسد. به عنوان مثال خبر گزاری فارس طی خبری در 20مورخ /10/1383پرده از این فعالیتها برداشت . خبر گزاری فارس در این باره گزارش داد :
امین دانشجوی یکی از رشته‌های گروه پزشکی دانشگاه که از افراد موثر گروه شیطان پرست هوی متال در ایران است، مدتی پیش به صورت اتفاقی و بر اساس درخواست یکی از دوستان خود که قصد بازدید از جبهه‌های جنوب کشور در کاروانهای راهیان نور داشت به همراه جمعی از دانشجویان عازم این مناطق شد که تاثیرات روحی این سفر، زمینه‌ساز رویگردانی وی از فعالیت‌ در گروههای فعال شیطان پرست و بیان حقایقی قابل توجه درباره آنها شده است.
وی افزود: به گفته این فرد، عناصری از رژیم صهیونیستی که درکشور امارات حضور دارند شبکه اصلی هدایت گروه‌های هوی متال را در ایران در دست دارند.
به گفته این منبع آگاه بر اساس اسناد ارائه شده توسط امین در حساب‌های ارزی این گروه در شبکه بانکی کشور که از طریق شبکه اینترنت هدایت می‌شود، در سال گذشته حدود هشت میلیون دلار آمریکا واریز شده است که بین گروههای شیطان پرست در شهرهای مختلف ایران توزیع می‌گردد. وی با بیان اینکه تعداد اعضای این گروه در برخی شهرهای کشور به دو هزار نفر بالغ می‌شود، اضافه کرد: مطالب ارائه شده نشان می‌دهد که برخی فعالیت‌های ضد امنیتی نیز توسط برخی عناصر خاص در این گروهها برای رژیم صهیونیستی انجام می‌شود.
این منبع آگاه با یادآوری اینکه مجوزهای ارائه شده توسط وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی برای چاپ گسترده کتابهای گروه‌های هوی‌متال در کشور زمینه ارتباط نزدیک فکری اعضای این جریان در سراسر کشور را فراهم ساخته است، افزود: در سالهای اخیر به دلیل عدم وجود هرگونه نظارت و کنترل واقعی در کشور، گروههای اجتماعی معارض کارکرد سیاسی و ضد امنیتی پیدا کرده و زمینه سوء استفاده‌ههای ضد ملی بیگانگان از آنها فراهم شده است…در حال حاضر گروه متال با قدیمی‌ شدن علاقه به رپ در ایران، طرفداران بیشتری را به خود جذب نموده است. سعی می شود در این مقاله به بررسی برخی از این موسیقی های شیطانی و شیطان پرستی پرداخت.
موسیقی رپ
تاریخچه:
RAP، فرهنگی که خصوصاً به جوانان سیاه و اقشار تحتانی در جوامع غرب تعلق دارد، از آمریکا سرچشمه گرفته و شورشگران سراسر جهان را تحت تاثیر قرار داده است موسیقی RAP از تکامل اشکال دیگری از موسیقی سیاهان در محله های فقیرنشین برانکس نیویورک و تا حدودی هارلم شکل گرفته است. این محلات، نقطه تمرکز گروههائی از سیاهان است که سالها پیش تحت شرایط فلاکت بار اقتصادی مجبور به مهاجرت از ایالات جنوبی به شهرهای بزرگ نظیر نیویورک شدند.
اواخر دهه 1960، وقتی که آمریکا زیر ضربه مبارزات انقلابی در کشورهای تحت سلطه اش، خصوصاً ویتنام، قرار داشت و انقلاب چین نیز بر شورشگران و انقلابیون در ایالات متحده تاثیر نهاده بوددر شهرهای بزرگ آمریکا تضادهای طبقاتی میان سیاه با بورژوازی امپریالیستی و پایه های اجتماعیش حدت و شدتی فوق العاده یافته بود. بین محلات فقیر نشین سیاه با سایر نقاط شهر نیویورک، چیزی شبیه به خط مرزی وجود داشت . خط مرزی شاهد درگیری میان دسته های متشکل سفیدهای نژاد پرست و پلیس از یکطرف با گروه های بزرگ و متشکل جوانان سیاه بود . گروه های
RAP از دل همین تشکلات شورشی سیاه شکل گرفت.
در اینجا قسمتی از نخستین ترانه
RAP اعتراضی که از معروفیتی بین المللی برخوردار گشته و پیام نام دارد را میخوانیم. این ترانه از آثار گرند مستر فلش و گروه فوریوس فایو است. این ترانه حکایت شرایط نابسامان طبقه های فقیر نشین جامعه است. دستم را بروی اسلحه ام میفشارم، چرا که قصد جانم را کرده اند مرا هل ندهید، دیگر جان به لبم رسیده می کوشم به سیم آخر نزنم اینجا درست مثل یک جنگل است و بعضی وقتها تعجب میکنم که چگونه می توان جان سالم بدر برد . در همان سالهای نخستین شکل گیری رپ با دخالت قدرتمندان ، هدفهای سیاسی و اجتماعی گروه های سیاهپوست ، دستخوش نوعی تحریف گردیده و در نتیجه به ابزاری در دست سیاستمداران و صیهیونیسم تبدیل شدند .
در طول مدتیکه رپ شکل می گرفت ، عناوین مختلفی از این نوع موسیقی توسط موزیسین ها بوجود آمد که با پیوستن خوانندگان معروفی به این گروه موسیقی رپ طرفداران زیادی را به خود جلب و جذب نمود . آن رپ نسبت به گروههای دیگر طرفداران بیشتری دارد و جوانان علاقمند به موسیقی آن گوش میدهند و براساس مدلهایی که آنها به آنها القاء میشود ، لباس می پوشند و آرایشهای ظاهری رپ را برمیگزینند .
شلوارهایی که پاچه گشاد آن بر روی زمین کشیده مشود ، مانتوهایی با آستین های بلند ، موهای روغن زده و چسبیده بر سر ، عینک های دودی با قالب فلزی ، خط ریش پایین تر از گوش پسران و روسریهای کوچک و معمولا سفید رنگ دختران ، ویژگی ظاهری گروه رپ است . برخی از گروههای زیر مجموعه رپ عبارتند از :
1-
ASE OF BASE :که در سبک موسیقی پاپ از سال 1988 در آمریکا و اروپا برنامه اجرا می کنند که اعضای این گروه چهار خواننده سیاهپوست هستند که عموما محور اشعارشان پیرامون عشق و روابط آزاد غیراخلاقی میباشد . 2- NEW KIDS OF THE BLACK :که از سال 1987 برنامه اجرا میکنند ، آهنگهای آنها بسیار تند و با مضامینی درباره عشق و زندگی اجرا می شوند .خوانندگانی بنامهای کوئین و جیمی به همراه دو سیاه پوست دیگر که همگی هم جنس باز هستند عضو این گروه می باشند.
موسیقی متال
موسیقی متال دارای زیر مجموعه های زیادی است که برخی از آنان جز مهمترین گروههای شیطان پرست محسوب مشوند مانند هوی متال و بلک متال و….
Black Metal
بلک متال در نروژ از زمانی پدید آمد که نئو وایکینگ های نروژ در جستجوی راه و وسیله ای برای نابود کردن مسیحیت در نروژ و بعد در تمام دنیا بودند و در این راه انسانهای بسیاری را کشتند و کلیساهای زیادی را آتش زدند و بلک متال را تا نهایت نواختند تاشاید خدای تاریک ها باز گردد . موسیقی که سخن از دنیای تاریک سرد و بیروح را بیان میکند سبکی مملو از خوشونت مرگ و کشتار (
DEATH METAL) مرگ ، یگانه حقیقتی است که راه فراری از آن نیست . ایده مرگ در نزد شیطان پرستان به دو دسته بسیار عمده تقسیم می شوند . دسته اول کسانی که خودآگاهانه مرگ و ماندن در جهنم را ترجیح می دهند . دسته دوم کسانی که منکر مرگ می شوند و بر این گمانند که پرستش شیطان کفایت می کند تا او آنان را از چنگال مرگ رهائی بخشد و عمری جاودان نصب آنان گرداند . از این مکان دسته اول خطرناکترند زیرا آگاهانه به جنگی نامقدس در برابر خداوند روی می آورند . جنگی که می دانند در آخر به شعله های آتش ختم می شود . آنان گناه را زینت درونی انسان تصور می کنند . به مرحله ای می رسند که دیگر گناه برای زندگی آنان از آب و نان نیز ضروری تر می شود تا درجه ای که دیگر چیزی به جز گناه نمی بینند . گناه ، گناه ، گناه . به هر گناهی دست می زنند . ربا ، قتل ، دروغ ، تهمت ، دزدی ، شرب خمر ، هتاکی به مقدسات و مومنین ، اعمال منافی عفت
تعداد زیاد دیگر سبک متال وجود دارد که هر کدام دارای خصوصیات خاص خود هستند اما وجه اشتراک بسیاری از آنان عبارت است از رواج خشونت و فحشا با توجه بدانچه ذکر شدکه بیانگر بخشی از فرهنگ غرب و در راس آن امریکا است آیا این سخن پرزیدنت بوش که:ارزشهای و موضوعات مورد علاقه آمریکا برای هر کسی و در هر جامعه ای درست و مفید است…! و آیا این سخن دیگر معنایی دارد که: اهداف آمریکا برقراری صلح ،تداوم آزادی و رسیدن به سعادت و خوشبختی است! ولی معنی این سخن توماس فردمن تحلیلگر سیاسی آمریکا که می گوید: جنگ با این دشمن(اسلام)با ارتش ممکن نیست بلکه باید در مدارس ،مساجد،و کلیسا ها و معابد به رویارویی با آن پرداخت و این راه جز با همکاری روحانیون ،کشیشان و راهبان نمی توان به پیروزی دست یافت.
(به نقل : مهندس مهدی حق وردی طاقانکی ، از سایت موعود)
منابع:
-خبرگزاری فارس
-کتاب دشمن خود را بشناس –نوشته سید مسعود جزایری
- سایت هنر موسیقی
- سایت ضیافت
- وبلاگ بام ایران


 
تهیه کننده: سید مصطفی علم خواه ::: یکشنبه 87/10/15::: ساعت 11:57 صبح

فضیلت نماز اول وقت :

شارع مقدس اسلام ، براى هر نمازى دو وقت قرار داده است : وقت فضیلت ، وقت غیر فضیلت . آیات و روایات سفارش مى کنند که : نماز را در وقت فضیلتش بخوانید. وقت فضیلت هر نماز، اول وقت آن است . روایاتى فراوانى در مورد فضیلت نماز اول وقت ، از پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله و سلم و امامان معصوم علیهم السلام رسیده است ، از جمله :

 1- پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله و سلم فرمود: وقتى اول ظهر شد و خورشید از دایره نصف النهار به طرف مغرب حرکت کرد، درهاى آسمان و تمام درهاى بهشت باز مى شود و در آن وقت ، دعاها به اجابت مى رسند. خوشا به حال کسى که در آن وقت ، عملى صالح و حسنه اى شایسته انجام دهد تا آن عمل را به سوى آسمان بالا برند.

 2- رسول گرامى اسلام صلى الله علیه و آله و سلم فرمود:هنگامى که اول وقت نماز فرا مى رسد، ملکى از زیر عرش الهى ندا مى کند و مى گوید: ایها الناس آماده نماز شوید و به وسیله آن ، آتش هایى را که براى خودتان روشن کرده اید خاموش نمایید. در این جا، آن حضرت مى خواهد بفرماید، کسى که اول وقت مشغول نماز شود، اولین کسى است که به سرعت جواب نداى آن ملک را داده و مبادرت به عمل صالح کرده است و این سرعت و مبادرت نمودن در اعمال صالح از روش پیامبران است .

 3- نیز از آن حضرت چنین نقل شده است که فرمود: ملک الموت روزى پنج مرتبه ، موقع نماز به سوى پرونده اعمال انسان نظر مى کند، در این موقع اگر انسانى مشغول نماز باشد، ملک الموت موقع مرگ شهادتین را به او تلقین مى کند و شیطان را از او دور مى سازد.

 4- در روایتى از زبان ملک الموت آمده که فرمود:هیچ خانه اى در شرق و غرب عالم نیست مگر این که من هر روز روزى پنج بار هنگام نماز پنجگانه با اهل آن مصافحه مى کنم . هر کس بر نماز اول وقت ، مواظبت کند، هنگام مرگ خودم بر بالین او حاضر مى شوم و شهادتین را بر زبانش جارى مى سازم و شیطان را از او دور مى نمایم . حضرت رسول صلى الله علیه و آله و سلم در این حدیث به دو موضوع مهم اشاره مى فرماید: اول این که ، کسانى که نماز خود را در اول وقت ، انجام مى دهند، موقع مرگ که خطرناک ترین مواقع براى انسان است (و اگر کسى ایمانش ضعیف و سست باشد، ممکن است شیطان ایمان او را ببرد) زبانش باز مى شود و شهادتین را جارى مى کند.

 در نتیجه با ایمان کامل از دنیا مى رود، در این موقع اگر کسى هم نباشد که آن مختصر را تلقین کند خود ملک الموت او را تلقین مى کند. دوم این که : شیطان که هنگام مرگ هر انسانى بر بالین او حاضر مى شود و کوشش مى کند ایمان محتضر را بگیرد تا او با حال کفر از دنیا برود، ملک الموت ، آن ملعون را دور مى سازد که ایمان او را نبرد.

 5- امام صادق (علیه السلام ) در این باره مى فرماید: هنگامى که وقت نماز داخل شد، تمام درهاى آسمان باز مى شود و فرشتگان ، اعمال انسان را در آن وقت بالا مى برند. دوست ندارم عمل هیچ کس از عمل من جلوتر به آسمان بالا رود و دوست ندارم عمل کسى در پرونده عملش جلوتر از عمل من نوشته شود.

6- نیز امام صادق (علیه السلام ) مى فرماید: من باید در مسابقه به نماز و اعمال صالح از همه جلوتر باشم و نماز خود را در اول وقت که هنوز کسى آن را شروع نکرده بخوانم و در این مسابقه برنده باشم .

7- امام رضا (علیه السلام ) فرمود: هر رکعتى از نماز در اول وقت ، مطابق با هزار رکعت در غیر وقت آن است .

 8- امام جعفر صادق (علیه السلام ) نقل شده است که فرمود: شیعیان ما را به مواظبت نمودن نماز اول وقت ، امتحان کنید! (امام (علیه السلام ) مى خواهد این مطلب را بیان کند که اگر نمازگزار، نماز خود را در اول وقت بخواند از شیعیان ما مى باشد.)

 9- امام صادق (علیه السلام ) نیز درباره نماز اول وقت مى فرماید: کسى - به نماز اول وقت اهمیت دهد و سعى کند که آن را در اول وقت به جاى آورد، من (چهار چیز را) براى او زمانت مى کنم (و آن ها عبارت اند از): اول این که : هنگام مرگ با حالت شادمانى ، خوشحالى ، راحتى و سرور از دنیا مى رود. دوم این که ، تمام غم ها و غصه ها و ناراحتى هاى او (در دنیا و آخرت ) برطرف مى گردد. سوم این که ، از عذاب الهى و آتش سوزان جهنم نجت پیدا مى کند. چهارم این که ، (اول صبح قیامت ) داخل بهشت هاى پر نعمت مى شود. نماز امام زمان در اول وقت : یکى از کسانى که حتما نماز خود را اول وقت مى خواند وجود نازنین ، امام زمان حضرت مهدى (علیه السلام ) روحى و ارواح العالمین لمقدمه الفداه مى باشد و براى آن حضرت ، ممکن نیست نماز خود را در غیر وقت خودش ‍ اقامه نماید.

بعد از آن حضرت افراد صالح و بندگان مخلص خداونداند. بعضى از محدثان بزرگوار نقل کرده اند که : نماز اول وقت ، حتما بالا مى رود و اگر کسى نماز خود را در اول وقت بخواند ملائکه آسمان ، نماز او را با نماز امام زمان (علیه السلام ) و افراد صالح خداوند، بالا مى برند و از فضل وجود و کرم خداوند دور است . نمازى که با نماز امام زمان بالا رود، به آن توجه نکند و آن را قبول ننماید.

قرآن مجید، نماز اول وقت را یکى از صفات مؤ منان مى داند و مى فرماید:مؤ منان کسانى هستند که نمازهایشان را حفظ مى کنند. حفظ نماز به این است که نمازگزاران آن را از اول وقت به تاءخیر نیندازند. بخشی از کتاب سجاده عشق اثر نعمت الله صالحی حاجی آبادی.

 

آثار نماز اول وقت:

 نماز اول وقت در نصوص دینی، مورد تأکید بسیار قرار گرفته و فضایل فراوانی برای آن نقل شده است. از نظر تأثیرات روحی، روانی و اجتماعی، می توان امور زیر را نام برد:‌

 الف) عادت دادن شخص به نظم.

 ب) وجود نشاط و آمادگی و حضور قلب بیشتر جهت انس و ارتباط با خدا و تقویت کمالات نفسانی.

 ج) زمینه سازی جهت برگزاری جماعت های بزرگ و انس و الفت واتحاد بیشتر مسلمانان. توضیح آنکه: وقتی جامعه اسلامی مقید به خواندن نماز در اول وقت باشند، در هر منطقه غالب مردم هم زمان به نماز خواهند ایستاد. این مسأله آمادگی آنان را برای جماعت و ایجاد صفوف گسترده و پرجمعیت بیشتر می کند. در حالی که نماز در غیر اول وقت، در بین زمانه های مختلف پرکنده می شود و از اجتماع و شکوه عبادی و انس و الفت مؤمنان در مراکز دینی می کاهد.

در مورد ارزش نماز اول وقت آیت الله مصباح می گوید: آیت الله بهجت از مرحوم آقای قاضی (ره) نقل می کردند که ایشان می فرمود: « اگر کسی نماز واجبش را اول وقت بخواند و به مقامات عالیه نرسد مرا لعن کند! 

اول وقت سرّعظیمی است « حافظوا علی الصلوات: در انجام نمازها کوشا باشید. » خود یک نکته ای است غیر از « أقیموا الصلوة: و نماز را بپا دارید. » و همچنین که نماز گزار اهتمام داشته باشد و مقید باشد که نماز را اول وقت بخواند فی حدّ نفسه آثار زیادی دارد، هر چند حضور قلب هم نباشد. »

سیره امام خمینی: از خصوصیات مهم حضرت امام (ره ) این بود که همیشه نماز را در اول وقت می خواندند و به نافله ها اهمیت می دادند این خصوصیات از همان آغاز جوانی وقتی که هنوز بیشتر از بیست سال نداشتند در ایشان وجود داشت چند تن از دوستان نقل می کردند . ما ابتدا فکر می کردیک که خدا نکرده ایشان از روی تظاهر نماز اول وقت می خوانند به همین خاطر سعی داشتیم کاری کنیم که اگر اینکار از روی تظاهر است جلوی آن را بگیریم مدت زیادی در این فکر بودیم و بارها به طرق مختلف ایشان را امتحان کردیم مثلا درست اول وقت نماز سفره غذا را می انداختیم و یا رفتن به مسافرت را اول وقت نماز قرار می دادیم اما ایشان می فرمودند : شما غذایتان را بخورید من بعد می خورم و یا موقع مسافرت می فرمودند شما بروید من هم می آیم و به شما می رسم .

مدتها از این مسئله گذشت و نه تنها نماز اول وقت ایشان ترک نشد بلکه ما را هم واداشتند که در اول وقت نمازمان را بخوانیم . ایشان به نماز جماعت هم خیلی اهمیت می دادند و تا آنجا که ما می دیدیم همیشه در نماز جماعت حاضر می شدند حساسیت امام برای نماز اول وقت به قدری بود که اگر در حضور شخصیت های مهم و با وجود مطلب مهم وقت نماز که می شد ایشان جلسه را ترک می گفتند و به نماز می ایستادند . (محمد عبایی ) و (علی صیاد شیرازی )

روزی طلبه های رزمنده آمدند تا با امام ملاقات کنند وقت ملاقات امام تمام شده بود و درست سر ظهر بود وقتی ما موضوع را به ایشان گفتیم در کمال تعجب نماز را سریعتر خواندند و برای این عزیزان سخنرانی مفصلی نیز ایراد فرمودند .(محمد عبایی )

دقت امام در خصوص وقت نماز و حق نماز آن قدر چشمگیر بود که پلیسهای فرانسه از روی رفت و آمد ایشان ساعتشان را میزان می کردند . خضوع و خشوع ایشان به هنگام که با خدای خود راز و نیاز می کردند توصیف ناپذیر است حضرت امام هیچ کاری را بر اقامه نماز اول وقت ارجح نمی دانستند این منش بسیار والای ایشان از همان زمان جوانی و طلبگی زبانزد کسانی بود که ایشان را می شناختند . (مرضیه حدیده چی ) و ( علی اکبر آشتیانی )

 روزی که شاه فرار کرد ما در پاریس در نوفل لوشاتو بودیم پلیس فرانسه خیابان اصلی نوفل لوشاتو را بست تمام خبرنگاران از تمام قاره ها و شاید 150 دوربین فقط صحبت امام را مستقیم پخش می کردند و می خواستند بدانند امام چه تصمیمی دارند اما چند دقیقه صحیت کردند به محض اینکه متوجه شدند که ظهر شده فرمودند و السلام علیکم و رحمة الله و برکاته و این در حالی بود که ایشان میلیونها بیننده داشتند و خبرنگار از C.N.Nو B.B.C و خبرنگاران و خبرگزاران از قاره های مختلف و از آسویتدپرس و یونایتد پرس و رویتر و مجلات و روزنامه های دیگر و رادیو و تلویزیون داشتند . (احمد خمینی )

آقا همیشه و هر روز از ساعت دوازده نماز را شروع می کردند و ساعت یک و پنج دقیقه نمازشان تمام می شد و ناهار می خوردند در روز وفات ایشان ، ایشان مرتب وقت اذان ظهر را می پرسیدند و مرتب از اطرافیان می پرسیدند که ظهر شده یا خیر بعد از اینکه نماز ظهر و عصر را خواندند بعد از ساعتی بیهوش شدند و شرایط جسمی ایشان بدتر شد تا وقت اذان مغرب که پزشکان خواستند ایشان را با یادآوری نماز به هوش آوردند وقتی به ایشان گفتند غروب شده ایشان با دست راست اشاره کردند و متوجه مطلب شدند و با حرکت ابرو نماز خواندند و البته سوال ایشان برای ساعت و وقت نماز بیشتر بر این اصل بود که نکند نماز اول وقت بجا نیاوردند نه بخاطر اینکه نمازشان قضا شود . (اشراقی) و (‌جمارانی) 


 
تهیه کننده: سید مصطفی علم خواه ::: دوشنبه 87/10/9::: ساعت 1:33 عصر

فرق عرفان نظری وعملی:

«عرفان» در لغت به معناى شناخت و شناسایى است و در اصطلاح روش و طریقه نظری و عملی ویژه‏اى برای تقرب به خداوند است. نتیجه عرفان وصول به توحید و کسب مقام ولایت و خلافت خداوند در زمین است.
عرفان اسلامی براى دستیابى و شناسایى حقایق هستى و پیوند ارتباط انسان با حقیقت، بر شهود، اشراق و وصول و اتحاد با حقیقت تکیه مى‏کند و نیل به این مرتبت را نه از طریق استدلال و برهان و فکر؛ بلکه از راه تهذیب نفس و قطع علایق از دنیا و امور دنیوى و توجّه تام به امور روحانى و معنوى - و در رأس همه مبدأ و حقیقت هستى - مى‏داند. به بیان دیگر، تکیه‏گاه عرفان، «علم حضورى» است؛ از این رو از دانش شهودى، مدد مى‏جوید و بر آن اعتماد و به آن استناد مى‏کند. اگر گاهى پس از اثبات شهودى و احراز حضورى، مطلب از برهان عقلى یا دلیل نقلىِ معتبر سخن به میان مى‏آورد فقط براى تأیید و تقویت و ایجاد انس است و براى اثبات اصل مطلب نیست.

دانشنامه امام على«علیه السلام»، ج‏4، صص 18 - 21.
عرفان در اصطلاح به ادراک خاصی اطلاق می‌شود که از راه متمرکز کردن توجه به باطن نفس (نه از راه تجربه حسی و تحلیلی عقلی) به دست می‌آید و در جریان این سیر و سلوک معمولاً مکاشفاتی حاصل می‌شود که شبیه به «رؤیا» است و گاهی عیناً از وقایع گذشته یا حال یا آینده حکایت می‌کند و گاهی نیازمند به تعبیر است، مطالبی که عرفا به عنوان تفسیر و مکاشفات و یافته‌های وجدانی خویش بیان می‌کند «عرفان علمی» نامیده می‌شود.
عرفان واقعی تنها از راه بندگی خدا و اطاعت از دستورات او حاصل می‌شود.
امام خمینی(ره) در تعریف عارف گفته است: چون عرفان به علمی گفته می‌شود که به مراتب احدیت و واحدیت و تجلیات به گونه‌ای که ذوق مقتضی آن است، پرداخته و از این که عالم و سلسله هستی جمال جمیل مطلق است، بحث می‌کند، هر کسی که این علم را بداند عارف گفته می‌شود. و بهترین کلامی که از هر کلامی دیگر جامع‌تر و زیباتر است، سخن وحی است که در وصف عارفان الهی گفته است: «رجالٌ لا تلهیهم تجاره و لا بیعٌ عن ذکر الله»یعنی پاک مردانی که هیچ کسب و تجارت آنان را از یاد خدا غافل نگرداند. این گونه افراد عارفان راستین‌اند.
امّا مقدمات و شرایط فراگیری عرفان و عارف شدن: عرفان به دو بخش نظری و عملی تقسیم می‌شود، در عرفان نظری همانند فلسفه از هستی شناسی بحث می‌شود، که می توان به صورت مقدماتی به کتاب‌های فلسفی مانند بدایه الحکمه، نهایه الحکمه، اسفار رجوع کرد و سپس کتاب‌های درسی عرفان نظری مانند: (تمهید القواعد، فصوص الحکم، مصباح الانس، و فتوحات مکیه) را در حوزه‌های علمیه و یا در دانشگاه نزد اساتید رشته عرفانی فراگرفت.
امّا در عرفان عملی که آن را علم سیر و سلوک می‌نامند، از این بحث می‌شود که سالک راه خدا برای رسیدن به قله منیع انسانیت یعنی توحید از کجا باید آغاز کند و چه منازل را باید به ترتیب طی کند تا به مقصد نهائی برسد. عرفان عملی که مسیر بسیار شیرین ولی صعب العبور است، مراتب و مراحل متعددی دارد.
در این جا مناسب و مفید است به طور خلاصه به بعضی مقدمات و مراتب عرفان اشاره شود:
1. مرتبه تجلیه: سالک کوی دوست «حق سبحانه» در مرحله اول با مراقبت کامل و عمل به ظواهر شرع مقدس و انجام بایدها (واجبات و مستحبات) و پرهیز از نبایدها (محرمات و مکروهات) شرعی، طهارت ظاهری و روحی و تسلیم در برابر خواست‌های حق را در خود ایجاد می‌کند.
2. مرتبه تخلیه: در مرحله دوم، تلاش می‌کند که تمام صفات ناپسند فردی و اجتماعی مانند حسادت، تکبر، حرص، غیبت، عجب، دروغ، بد زبانی، و سایر صفات ناپسند که در کتاب‌ها اخلاقی مانند معراج سعادت، به طور مبسوط آمده و هر کدام مانع بزرگ بر سر راه تکامل انسانی است باید خود را از آنها پاکیزه کند.
3. مرتبه تحلیه: پس از رفع موانع و تخلیّه کامل نفوس از رذایل اخلاقی سعی باید کرد که خود را به زیور صفات پسندیده و اخلاق فردی و اجتماعی اسلام آراسته نموده، و این کار در درمان روح، نقش غذا و داروی تقویت را در درمان بیماری جسمانی دارد که باعث سرعت و بازگشت سلامت می‌شود. بعد از عبور از این مراحل صفای باطن و نورانیت قلب برای انسان سالک پدید می‌آید و او در وجود خویش جذبه محبت حق را احساس می‌کند و باعث گرایش‌های شدید به عالم حقیقت و کم شدن تمایلات نشئه دنیا می‌شود، و به تدریج این محبت بیشتر می‌گردد، آتش عشق الهی در روح انسان روشن می‌شود و سالک به مقام فنای الهی بار می‌یابد که آن نیز سه درجه دارد:
الف. فنای در افعال: سالک در این مقام همه ‌قدرت‌ها و علل و عوامل موثر را در برابر اراده حق سبحانه بی‌تأثیر دیده و حقیقت معنای لا حول و لا قوه الا بالله، برای او تجلی می‌کند به گونه‌ای که از هیچ کس جز حق پروا نداشته و به هیچ چیزی جز حق امیدوار نیست.
ب. فنای در صفات: سالک در این مقام عالم را با تمام اوصاف و کمالات و آثار و جلوه‌های وجودی که دارد، مظهر حق دانسته و تجلی جمال زیبای دوست می‌بیند، ‌لذا گفته‌اند:
بدریا بنگرم دریا تو بینم
به صحرا بنگرم صحرا تو بینم
به هر جا بنگرم کوه و در و دشت
جمال چهره زیبا تو بینم
ج. فنای در ذات: سالک در این مقام همه اسماء و صفات حق را مستهلک در ذات احدیت یافته و به جز ذات احدی، هیچ گونه هستی‌ای در روح او باقی نمی‌ماند و حقیقت آیه: «لمن الملک الیوم، لله الواحد القهّار» برای او تجلی می‌کند. بحث تجلی و ظهور مربوط به عرفان نظری است. اهل معرفت بر این اعتقاداند که ذات الهی شخص وجود و وجود شخصی بی نهایت هستی است و آنچه از خلق می شناسیم، همه تجلیات و مظاهر و تعینات ذات احدی وجود است.

برای مطالعه در این خصوص به کتاب "تجلی و ظهور در عرفان نظری" نوشته سعید رحیمیان چاپ دفتر تبلیغات اسلامی حوزه مراجعه کنید.
در زمینه عرفان عملی مطالعه کتابهای زیر مفید خواهد بود:
1- آداب الصلوة , امام خمینى
2- چهل حدیث ,امام خمینى
3- المراقبات , میرزا جواد ملکى تبریزى
4- اسرار الصلوة , میرزا جواد ملکى تبریزى
5- رساله لقاءالله , میرزا جواد ملکى تبریزى
6- رساله لب اللباب , علامه طهرانى
7- رساله سیر و سلوک بحرالعلوم
8- سیر و سلوک , یک بانوى ایرانى (مجتهده امین)
9- اسرار عبادات , آیت‏اللّه‏جوادى آملى
10- عرفان اسلامى , شهید مطهرى
11- نامه‏ها و برنامه‏ها , حسن زاده آملى
12- در آسمان معرفت , حسن زاده آملى

 


 
تهیه کننده: سید مصطفی علم خواه ::: دوشنبه 87/10/9::: ساعت 1:11 عصر

خداشناسی عرفانی:

من دوستی دارم که می گوید عموم مردم بر سر عادت و تکراری شدن خدا را قبول دارند و این فکر و تخیل در او به وجود آمده که این جهان آفریننده ای ندارد و همه چیز بر اثر یک چرخه در این دنیا در آمد و رفت هستند و برهان های عقلی را هم قبول نمی کند. لطفا به من بگویید چگونه کمکش کنم؟

 

این حالت که بسیار شایع است در اثر ضعف سیستم فکری کلام و فلسفه، در اثر تقلید، مفهوم گرایی و ذهن گرایی در معرفی مباحث هستی شناسانه و به خصوص شناخت خداوند، به وجود آمده است، در صورتی که اگر سیستم ظهوری عرفان نظری که بر مبنای وحدت حقیقت مصداقی وجود و متن هستی استوار است، به درستی معرفی می شود، به خصوص با تشریح بحث بسیار عمیق توحید عرفانی، یعنی مبحث وحدت شخصی وجود که ریشه در آیات قرآنی و روایات اهل بیت(ع) دارد، این حالت شیوع نمی یافت و معرفت روشنی از خداوند برای بندگان خدا به وجود می آمد.
از نگاه اهل معرفت، وجود خداوند ریشه در فطرت انسان دارد و قابل تشکیک نیست، زیرا شک در وجود خداوند، شک در اصل وجود است، در حالی که معقول نیست کسی در اصل وجود داشتن خود و اشیا و هستی شک کند. شک هایی که در این زمینه برای انسان به وجود می آید ناشی از ضعف شناخت هویت خداوند است نه در اصل وجود او.
برای رفع این شک ها بهترین راه این است که سعی کنیم او را بهتر و عمیق تر بشناسیم و با تفکر در صفات و شهود ذات او در هستی، به یقین دست یابیم.

در این راستا باید بدانیم که وجود خداوند بیشتر شناختنی است تا اثبات کردنی، زیرا منظور از خداوند، متن هستی و حقیقت وجود است. هستی، هست و ما در اصل هستی و حقیقت وجود شک نداریم تا بخواهیم آن را اثبات کنیم.
به یقین می دانیم که جهان هستی هست، ما هستیم و اشیاء و صفات هستند. با درک ذات هستی، به وجود خداوند اعتراف کرده ایم، بنابراین در مباحث مربوط به الهیات بیشتر باید ببینیم این هستی دارای چه خصوصیات و ویژگی هایی است (اسما و صفات) و رابطه آن با مخلوقات چگونه است. شناختنی بودن به این معنا است که ما برای شناخت خداوند باید تصور صحیحی از او داشته باشیم و کمتر گرفتار دلایل اثباتی فلسفی و کلامی باشیم، زیرا شناخت خداوند تنها مبتنی بر تصور صحیح از او است و از مقوله تصدیق و اثبات نیست.
خدای متعال متن وجود و حیات و قدرت ساری و جاری در تمام هستی است. هیچ ذره ای در جهان هستی نیست که در باطن و ظاهر آن خدای متعال با وجود، حیات و قدرت و علم و سایر صفات خویش حضور و ظهور نداشته باشد.
در یک مثال حسی می توان گفت: خداوند مانند برقی است که در سیم ها جریان دارد. اگر برق قطع شود، تمامی لامپ ها خاموش می شوند و همه جا را تاریکی فرا می گیرد. اگر خدا نباشد نیز وجود از میان خواهد رفت و بودن اشیا قائم به خداوند است. همچنین صفات الهی است که در مظاهر هستی جریان دارد و باعث بقاء و رشد و دوام حیات آنها می شود، بنابراین هم در اصل وجود و هم در ادامه و بقاء اشیاء به خداوند وابسته اند و بدون او هیچ اند.
تمامی پدیده های جهان، ظهور صفات خداوندی هستند و شما می توانید از پس هر پدیده و صفت کمالی که در هستی مشاهده می کنید، ذات وجود و خدای متعال را مشاهده نمایید، خداوند، منبع وجود، حیات، علم، قدرت و سایر کمالاتی است که در طبیعت و تمام هستی ظهور و نمود دارد.

این که خداوند مکان و زمان ندارد، به معنای این است که مکان و زمان خاص ندارد وگرنه از دیدگاه عرفان اسلامی او تعالی همه جا هست و در تمامی مخلوقات ظهور دارد.

یا اگر گفته می شود خدا رنگ و بو ندارد به این معنا است که رنگ و بوی خاص ندارد وگرنه همه رنگ ها و زیبایی ها و بوها و مزه ها از خدا است. خدایی که عرفان اسلامی، اصیل و قرآنی معرفی می کند خدایی است که هم ظاهر است و هم باطن. هو الظاهر و الباطن. او در ظاهر و باطن عالم حضور دارد.
البته رسیدن به شناخت عمیق و عرفانی خداوند مستلزم تلاش فراوان و گذر از مراحل و مراتب خداشناسی است که درادامه بدان اشاره خواهیم نمود. تاکید می کنیم که از دیدگاه عرفان اسلامی، مشکل شناختى انسان نسبت به خداوند، یک مشکل تصدیقى نیست، تا بحث شک که از مباحث تصدیقى است بر آن مطرح باشد. مشکل انسان در این زمینه بیشتر یک مشکل تصورى است. وجود خداوند موضوعى است که اگر خوب تصور شود، تصدیق آن از بدیهیات است و از نظر علمى شک در بدیهیات بى‏معنا است. انسان برای رسیدن به خداوند و وصول به لقای پروردگار به دو نوع سیر و سلوک نظری و سیر و سلوک عملی نیاز دارد.

سلوک نظری برای شناخت هر چه بهتر خداوند و قرب علمی به او است و سلوک عملی برای نزدیک شدن و قرب عملی به خدای متعال می باشد. هر یک از سلوک نظری و عملی دارای مراحل و منازل و روش ها و شرایط فراوانی است که اشاره به آنها در یک پاسخ نامه نمی گنجد. پس در حال حاضر و به ناچار تنها به روش کلی آن اشاره می کنیم و منابعی نیز معرفی می گردد. روش شناخت خداوند: ما برای شناخت خدای متعال سه راه در پیش روی خود داریم که به صورت مرحله ای طی می شوند. مرحله اول شناخت او با آیات آفاقی و انفسی است. این همان راه شناخت خداوند از طریق نشانه های او در طبیعت و روش تجربی است و لازم است که انسان در ابتدای راه شناخت از طریق شناخت طبیعت و نشانه های تکوینی و و همچنین مطالعه آیات تدوینی قرآن کریم به معرفت خدای متعال دست یابد.

البته شناخت خداوند منان با آیات انفسی مفیدتر است ( من عرف نفسه فقد عرف ربه) چون معمولاً با اصلاح صفات و اعمال نفس همراه است. بنابراین اندیشیدن در آیات آفاقی و انفسی به شناخت خداوند منتهی می‌شود و این نیز به نوبة خود راهنمای انسان به سوی حق و شریعت الهی خواهد بود.

این راه که در کتاب شریف توحید مفضل پی گیری شده است بهترین راه خدا شناسی برای مبتدیان است. دوم شناخت خداوند از طریق عقل است. نیرویی که بیشتر عمل کردش محاسبه و درک وجودات وصفی و صفات الهی است. این روش طریق خواص از مردم می‌باشد، کسانی که پس از مطالعه در طبیعت و آیات تکوینی او در خلقت، از طریق استدلال و برهان عقل و فلسفه و حکمت به شناخت خدای تعالی می پردازند.

سوم شناخت خداوند لطیف از طریق رؤیت و ابزار دل می‌باشد که طریق اولیاء است و همگان را به آن راه نیست مگر مسیری که به عنوان سیر و سلوک ترسیم شده طی نمایند, یعنی از طریق طبیعت و شناخت آفاقی و انفسی به عقل و استدلال عقلی راه یابند و با گذر از عقل به عشق و عرفان برسند و اهل مشاهده و معاینه و وصول به حق تعالی شوند.

این سخن مولای عارفان علی(ع) و همچنین اهل معرفت است که گفته اند: من در همه چیز خدا را می بینم. خدای واقعی همان است که در همه چیز ظهور دارد و نهایت عرفان اهل معرفت هم همین است که خدا را در همه چیز ببینند. از دیدگاه عرفان خدای تعالی همان متن وجود و هستی است و هر چه که غیر ذات هستی وجود دارد مظاهر او است. مظاهر هم در حقیقت او را نشان می دهند چون ظهور او هستند و اگر انسان دقت کند خداوند را در تمام مظاهر هستی خواهد دید و می توان گفت اشیا در حقیقت آینه هایی هستند که خداوند را نشان می دهند و به قول قرآن کریم آیه ها و نشانه های او هستند.

منتهی باید توجه کنید که اینگونه رویت مخصوص اهل معرفت است و اهل عقل و فلسفه و همچنین اهل تجربه و علم از آن محرومند، مگر اینکه ایشان نیز چنین اعتقاد و کنکاشی را بپذیرند و رو به سوی عرفان و شهود خدای متعال بیاورند.

به بیان دیگر ، انسانها به سه صورت، معرفت حق تعالی را حاصل می‌کنند. اول تقلید که در این روش خداوند به واسطه حواس و امور قابل احساس شناخته می‌شود، دوم تحقیق و استدلال که در این روش خداوند به واسطه عقل و برهان شنـاخته می‌شود و سوم کشف و رویت که در این روش خدای متعال به واسطه مکاشفات درونی، شناخته می‌شود.

در پایان توجه به یک نکته حایز اهمیت فراوان است و آن اینکه سیر و سلوک دارای دو مرحله است. سیر و سلوک نظری و سیر و سلوک نظری بنابراین در این روش سیر و سلوک نظری انسان که به سوی معرفت نظری خدای متعال است اگر با سیرو سلوک عملی همراه نشود، بی نتیجه و ابتر خواهد بود.

 انسان از طریق علم و عمل به کمال می رسد و لازم است این دو سیر همزمان با هم و هماهنگ با هم طی شوند. روش خداشناسی تجربی و خدایابی از طریق رجوع و توجه به طبیعت و خلقت، اولین و همگانی ترین روش خداجوئی است. آنگاه که انسان به آسمان و زمین و آنچه در آنهاست نظر می کند و از فرط هیجان و شگفتی ساعت ها به آن ها خیره می ماند، ناخواسته اقرار می کند به حکمت و دانش و تدبیری که در پس این مناظر شگفت انگیز وجود دارد. و چون دانش و حکمت از آن موجودی عاقل و داناست، به وجود او نیز اعتراف و اذعان می کند. انسان آنگاه که دارای جهان بینی الهی باشد به هر چه نگاه کند خدا را در پس آن حاضر خواهد دید. چه آنگاه که به طبیعت چشم دوخته است و چه آنگاه که با قوانین فیزیکی و شیمیائی حاکم بر طبیعت سر و کار دارد. چرا که انسان فقط کاشف آن قوانین و بینده آن مناظر است نه خالق آنها.

پس جا دارد که از خود بپرسید اینها از کجا آمده اند و چه کسی آنها را آفریده است. کتاب «توحید مفضل» که حضرت امام جعفر صادق (ع) به مفضل املاء کردند و وی نیز گفته های ایشان را به رشته تحریر درآورند، پر است از توجه به خلقت و اندیشیدن در آفرینش الهی.

چرا که یکی از راههای شناخت خداوند تفکر در آثار، مخلوقات و معلولات او و اندیشیدن درباره ظرافت آفرینش آنهاست. روشی که هر فردی را و یا هر مقدار دانش و معلوماتی، به درک و تامل وا می دارد. و در واقع آنکه از دانش بهره بیشتری دارد با دیدن شگفتی های آفرینش بیشتر شگفت زده شده و به فکر می رود.


چند کتاب برای خدا شناسی:

- راه خداشناسی، استاد جعفر سبحانی

 - راه شناخت خدا، محمدی ری شهری

 - آفریدگار جهان، آیت‏الله مکارم شیرازى

 - خدا را چگونه بشناسیم، آیت‏الله مکارم شیرازى

 - اصول عقاید، استاد محسن قرائتی

 - خدا در قرآن، شهید بهشتی

 - دوره پنج جلدی مقدمه ای بر جهان بینی توحیدی، استاد شهید مرتضی مطهری(ره)

 - توحید، شهید دستغیب شیرازی

 - نشان از بى‏نشان‏ها، مرحوم حسنعلى اصفهانى، ص 166 153 - - تبیین براهین اثبات خدا، آیت الله جوادی آملی، مرکز نشر اسراء قم.

 


 
تهیه کننده: سید مصطفی علم خواه ::: چهارشنبه 87/10/4::: ساعت 10:54 عصر

فکر گناه:

آیا فکر گناه هم گناه محسوب می شود؟

فکر گناه تا به مرحله عمل نرسیده، اگر چه ممکن است زمینه گناه را فراهم آورد و از این نظر باید به شدت از آن احتراز شود، ولی در عین حال خود آن گناه نیست؛ برخلاف نیت و فکر کار نیک که اگر به وسیله مانعی به مرحله عمل هم نرسد، در نزد خدا به منزله همان عمل خوب شمرده می شود.

گناه گاهی فقهی است و گاهی اخلاقی. منظور از گناه در اینگونه مباحث گناه اخلاقی است نه فقهی. از نظر فقهی عمل انسان است که محکوم به حرمت و یا حلیت است و حکم شرعی بر مانند افکار و اوهام و تمایلات نفسانی جاری نمی شود، بنابراین فکر گناه تا به عمل حرامى منجر نشود، حرام و گناه نیست، ولی در صورتی که فرد بداند اگر به گناه و مناظر شهوت انگیز فکر کند، به ناچار به گناه عملی آلوده خواهد شد و نمی تواند جلوی خود را بگیرد، در این صورت فکر گناه نیز از باب مقدمه حرام، حرام و گناه محسوب خواهد شد. 
باید در نظر داشت که شیطان از همین انحرافات کوچک، روزگار انسان را به تباهى مى‏کشاند. فکر گناه، به خودی خود گناه نیست ولى ممکن است زمینه گناه را فراهم سازد و موجب سلب توفیق گردد، فکر گناه مانند دود می ماند که چیزى را نمى‏سوزاند ولى در و دیوار را سیاه مى‏کند.
فکر گناه معلول و نتیجه امور مختلفی است که برخی از آنها ممکن است در اختیار انسان باشد و انسان بتواند جلو آن را بگیرد و آن را کنترل نماید و برخی قابل کنترل نیستند. چشم و زبان و گوش دریچه های ورودی ذهن و فکر و اندیشه انسان است و اگر انسان بر این مرزهای ورودی قلب و فکرش کنترل و نظارت نداشته باشد، کشور دل و فکرش دایما مورد هجوم افکار ناپسند و آلوده واقع می شود و در نهایت قدرت مقاومت اش درهم خواهد شکست و تسلیم شیطان و هوای نفس خواهد شد. 
باید توجه داشت که خود فکر و اندیشه گناه گاهی بدون  اختیار و ناگهانی به درون خطور می کند، در این صورت نمی توان گفت عمل غیر اختیاری گناه شرعی است، ولی این خطور در واقع نتیجه اهمیت ندادن به عمل چشم و گوش و زبان و کنترل نداشتن بر آنها است. مثلا اگر کسی، مواظبت نماید نگاهش به نامحرم کمتر بیفتد وامور مربوط به غریزه جنسی را کمتر مطالعه کند در این مورد کمتر صحبت نماید و فیلم های آلوده و زننده نبیند، افکار آلوده ای که مربوط به این گونه امور است کمتر به سراغش می آید و زمینه و گرایش به گناه در وجودش کم خواهد شد.

فرقی که میان کار خیر و کار شر هست، این جهت است که اگر انسان تصمیم به کار خیر بگیرد؛ ولی بعد موفق به انجام ان نشود، برایش ثواب می نویسند؛ ولی در کار بد، اگر شما در مرحله تصمیم باشید و خودِ کار صورت نگیرد، به پای شما گناه نوشته نمی شود، و از این جهت نوعی عفو و اغماض وجود دارد.
یکی از وظایف مهم فرد مسلمان و هرکسی به دنبال حیات معقو ل است عفت در فکر و اندیشه ، از ثمرات شرم و حیاء ؛ و حیا از نتایج ایمان و از پایه های اصلی دین است.
دور داشت فکر از عرصه های ناهنجار و آلوده را (عفت در اندیشه ) گویند
حضرت علی(ع)
H}«من کثر فکره فی المعاصی دعته الیها»{H؛ کسی که بسیار درباره گناهان بیندیشد ، بزهکاری او را به خویش فرا می خواند V}(غررالحکم ، ج 5 ، ص 321){V
آنکه به گناه می اندیشد در واقع همچون کسی است که بر لبه پرتگاه «ارتکاب گناه» قدم می زند، چنین کسی از سقوط ایمن نیست.
اندیشیدن در گناه، اگر چه آتش شعله ور نیست تا خرمن وجود آدمی را بسوزاند، ولی دود و دمی دارد که درون و برون او را سیاه و کدر می سازد.
از دیدگاه ، شرع مقدس ، فکر گناه، تا به عمل حرامی منجر نشود، حرام نیست . در عین حال نباید این مطلب از نظر دور داشته شود که شیطان از همین انحرافات کوچک _ در اندیشه _ بهره جویی سوء می کند و انسان را به تباهی ها می کشاند.
یکی از اصول مهم اخلاقی و روانی این است که اگر آدمی نیت خوب و عفیف داشته باشد، اعمال خوب نیز خواهد داشت و اگر به نیت آلوده گرفتار گردد، به بیرون از آن، رفتارش نیز فاسد و تباه خواهد شد.
اگر می خواهید خوب باشید، خوب بیندیشید اگر می خواهید سخن زشتی بر زبانتان جاری نشود، در ذهنتان را بر زشتی ها و ناشایست ها ببندید و اگر می خواهید درستکار باشد ، درست بیندیشید.
جان کلام این که آدمی آن گونه زندگی می کند که می اندیشد. گفتار و رفتار انسان ، خوب یا بد، میوه های شیرین و تلخ باغ اندیشه او هستند پس اگر طالب میوه های شاداب و پر آب و زیبا است لازم است اندیشه خود را اصلاح کند. مولوی چه نیکو فرموده است :
P}ای برادر! تو همه اندیشه ای {E} مابقی ، خود ، استخوان و ریشه ای{P
P}گر بود اندیشه ات گل، گلشنی{E} ور بود خاری ، تو هیمه گلخنی{P
درمان فکر گناه:
کسى که مى‏خواهد زمام افکار خویش را به کف گیرد، باید با تمام توان به خودسازى روى آورد و با جدیت این راه را دنبال کند تا تدریجاً به هدف نزدیک گردد.

بخشى از راه‏هاى کنترل فکر عبارت است از:
1. راه دل و عشق: ذهن و فکر انسان همواره متوجه چیزى است که به آن عشق مى‏ورزد؛ چنان که عاشق آنى از فکر معشوقش بیرون نمى‏رود. این که مثلاً ما همیشه در نمازهاى خود به یاد دیگر مسائل مى‏افتیم، به جهت تعلق نفس به آن‏ها و عدم آشنایى با محبوب حقیقى است؛ ولى عاشق دلباخته ذات جمیل على الاطلاق در همه حال به یاد خدا است؛ چنان که گویا همیشه در نماز است. پس باید دل را از تعلق به کثرت پالایید و منزلگه عشق ربوبى ساخت تا اندیشه نیز بدان سوى توجه یابد.
2. ضبط قوه خیال: پرنده لجام گسیخته خیال هر دم بر سرشاخسارى مى‏نشیند. از این رو، افکار انسان خود ناساخته قرار و آرام ندارد. اگر آدمى با دقت در کنترل خیال بکوشد؛ یعنى همواره از آن مراقبت کند و هر گاه به این سوى و آن سوى گریخت، بلافاصله آن را به امور شریف متوجه گرداند، کم کم رام و مطیع مى‏گردد.
3. انس دادن ذهن: با داشتن برنامه منظم و پیوسته مى‏توان ذهن را به سمتى خاص جهت داد. داشتن برنامه‏هاى منظم همه روزه دعا و قرآن، مطالعه کتاب هایى پیرامون اخلاق، معاد، خداشناسى، عواقب گناه و حداقل روزى یک ساعت شرکت منظم و پیوسته در مجالس دینى‏در این مسیر سودمند است. براى آگاهى بیش‏تر ر.ک: آداب الصلوه یا پرواز در ملکوت، امام خمینى و مراحل اخلاق در قرآن، آیت الله جوادى آملى.
4- کنترل حواس: گرچه ذهن انسان این توانایی را دارد که حتی بدون استفاده از حواس ظاهری افکاری را تولید کند ولی عمده آن چیزهایی که انسان در مورد آن فکر می کنیم اعم از چیزهای خوب یا بد. داده های حواس ظاهری اوست لذا باید مجاری ورودی ذهن را که همان حواس ظاهری است کنترل کرد؛ یعنی چشم، گوش، زبان و لامسه و... قرآن در این زمینه می فرماید: «ولا تقف ما لیس لک به علم ان السمع والبصر والفؤاد کل اولئک کان عنه مسؤولا؛ و هرگز بر آنچه علم و اطمینان نداری دنبال مکن که (در پیشگاه حکم خدا) چشم و گوش و دل ها همه مسؤولند»
V} (اسراء، آیه 36).{V بنابراین یکی از مهمترین راه های کنترل فکر، کنترل حواس ظاهری است. اگر کسی به چشم چرانی مبتلا شد، یکی از آثار آن این است که باعث به وجود آمدن افکار و خیالات شهوانی می شود و زمینه گناه را فراهم می آورد.
5. ریشه فکر گناه در نیازهای غریزی انسان است. برای اینکه بتوانید واقعا از دست این فکرها خلاص شوید لازم است ازدواج کنید. هیچ درمانی مانند ازدواج شما را از این افکار خلاص نمی کند.
اما از جهت تغییر حالت به طور کاربردی باید نخست زمینه های ورود این گونه افکار را کم کرد به طور مثال اگر هنگام خواب، این گونه افکار هجوم می آورد. وقتی به بستر خواب برویم که خسته باشیم و معده ما سنگین نباشد. البته با وضو بودن و تلاوت «سه قل هو الله و تسبیحات حضرت زهرا(س)» نیز بسیار مؤثر است و اگر با دیدن برخی صحنه ها با گفتگو با برخی افراد این گونه افکار هجوم می آورد. نگاه ها و رفت و آمدهای خود را کنترل کنیم و بعد از خطور این نوع افکار توجه خودمان را به برنامه ریزی زندگی با مسائل درسی و یا یاد امامان و بزرگان معطوف کنیم. رفته رفته این گونه افکار از ما دور می شوند.
برای آگاهی بیشتر ر.ک :
1- فلسفه اخلاق، شهید مطهرى
2- فلسفه اخلاق، استاد مصباح یزدی
3- آداب الصلوه یا پرواز در ملکوت امام خمینی
4- مراحل اخلاق در قرآن , آیت الله جوادی آملی
5- تعلیم و تربیت در اسلام، صص404، 405، 406 و 419.

 


 
تهیه کننده: سید مصطفی علم خواه ::: چهارشنبه 87/10/4::: ساعت 10:51 عصر

چله نشینی:
یکی از عواملی که در سلوک و تقرب انسان به خداوند بسیار موثر است، مراقبت چهل روزه از خود است. به این مراقبت اصطلاحا چله نشینی گفته می شود. منظور از چله و چله نشینی، آن است که انسان چهل روز با مراقبت و مواظبت به یاد حق و ذکر و عبادت و توجه به او مشغول باشد و امور غیر ضروری و غیر لازم را که باعث پراکندگی خاطر و تفرقه فکر می گردد و در حد امکان ترک نماید و همه اندیشه و فکرش خداوند و یاد او و اطاعت او باشد به عدد چهل در روایات توجه و عنایت خاصی شده است. در قرآن کریم مدت خلوت حضرت موسی(ع) را در کوه طور با خداوند چهل روز ذکر می کند: «و واعدنا موسی ثلاثین لیله و اتممناها بعشرفتم میقات ربه اربعین لیله»   (اعراف، آیه 142).
در روایات آمده است: «من خلص لله اربعین یوما فجر الله ینابیع الحکمه من قلبه علی لسانه؛ هر کس خود را چهل روز برای خداوند خالص و پاک گرداند، خداوند چشمه های حکمت را از قلبش بر زبانش جاری می سازد   (عیون اخبار الرضا(ع) ، ج 2، ص 85).    انسان در چهل سالگی به کمال عقل می رسد: «اذا بلغ اربعین سنه فقد بلغ منتهاه»    (خصال، ص 545)   و خداوند در قرآن کریم در این باره می فرماید: «حتی اذا بلغ اشده و بلغ اربعین سنه قال رب اوزعنی ان اشکر نعمتک التی انعمت علی»    (احقاف، آیه 15)  . در روایت آمده است: «من قدم اربعین من المؤمنین ثم دعا استجب له؛ هر کس چهل مؤمن را جلو خود قرار دهد و سپس دعا نماید، دعای او مستجاب می گردد»   (عده الداعی، 128).
چله نشینی به این معناست که انسان در مدت چهل روز کمال مراقبت و توجه به خداوند را داشته باشد و سعی بلیغ در ترک گناهان و دوری از محرمات الهی داشته باشد و در این مدت با یاد الهی وذکر او و عبادت خالصانه شبستان وجودش را از نور و صفا لبریز سازد و زمینه تابش انوار الهی و درخشش آفتاب فطرت را در درون خویش فراهم آورد.
در روایت داریم که در جریان تولد حضرت زهرای مرضیه(س) به امر الهی جبرئیل(ع) بر پیامبر(ص) نازل گردید و به ایشان گفت: چهل روز از حضرت خدیجه(س) کناره گیرد. حضرت در این مدت روزها روزه دار و شب ها مشغول عبادت بودند تا زمینه برای پیدایش و تولد حضرت فاطمه(س) فراهم گردد. آثار چله نشینی بستگی کامل به زمینه های موجود در انسان و اراده و توجه و همت و اخلاص او دارد که به حسب افراد از شدت و ضعف برخوردار است ولی به هر حال در این مدت، قلب انسان نورانی و با صفا می گردد و مطالب ظریف و عالی معنوی و معارف دین را بهتر و عمیقتر می فهمد و درک می کند و زمینه برای عروج معنوی و تعالی روح انسان فراهم می گردد.
البته انسان باید توجه داشته باشد که به دام انسان های فریبکار و بی بهره از معنویت که ادعای معنویت و درویشی دارند ولی هیچ نصیبی از صفا و معنویت ندارند گرفتار نشود و نیز از زیاده روی و فشار بی مورد و عبادات سنگین و روزه های پی در پی خودداری کرد و بهتر این است برنامه با راهنمایی انسانی راه رفته و پخته و قابل اعتماد صورت گیرد تا در این راه دچار افراط و تفریط نگردد و بار زیادی بر نفس خود بار نکند. تذکر این نکته لازم است که معنای چله نشینی بریدن از مردم و شانه خالی کردن از مسؤولیت های اجتماعی و شرعی و انسانی نمی باشد و مهم این است که انسان در میان اجتماع باشد و از خود مواظبت و مراقبت نماید و بر خود مسلط باشد چون گاهی خدمت به مردم و گشودن گرهی از کار آنها و گرفتن دست انسانی درمانده و بیچاره اثرش از چله نشینی بیشتر و عمیقتر است.
در راه بندگی خدا هیچ عنصری مانند عمل به واجبات الهی و دوری از محرمات نقش آفرین نمی باشد و در سلوک راه بندگی نماز و توجه به آن و اهمیت دادن به آن نقش ویژه ای دارد.


 
<   <<   71   72   73   74   75   >>   >
 
 
 

جستجوی واژه ها

 

حضور و غیاب

 

فهرست موضوعی یادداشت ها

بندگی[49] . خودسازی[46] . زندگی[44] . اخلاق[42] . عرفان[39] . سوال و پاسخ کوتاه[32] . سیاست[29] . نماز[27] . توحید[23] . خودشناسی[21] . اخلاق جنسی[18] . عشق[17] . گناه[16] . ایمان[15] . سوال و پاسخ کوتاه[13] . غفلت[12] . عبادت[11] . دعا[11] . اعتقاد[9] . توبه[8] . شناخت[8] . شیطان[7] . غیبت[7] . علم[7] . دنیا[7] . تربیت[7] . ازدواج[6] . احکام[6] . مذهب[6] . مرگ[6] . سیر و سلوک[6] . ولایت[6] . وظیفه[5] . معنویت[5] . ریا[5] . اجابت دعا[5] . خانواده[5] . توکل[5] . حجاب[5] . جامعه[4] . اخلاص[4] . امام زمان[4] . سلوک[4] . صبر[4] . عاشورا و عزاداری[4] . مراقبه[4] . عقل[4] . نماز شب[4] . نگاه[3] . والدین[3] . نهی از منکر[3] . غزلیات حافظ[3] . عادت[3] . عاشورا[3] . شوخی[3] . شرک[3] . ریاضت[3] . زیارت[3] . دین[3] . رمضان[3] . امید[3] . تبلیغ[3] . تصوف[3] . بصیرت[3] . انقلاب[3] . تفکر[3] . خدا[3] . حوزه و دانشگاه[3] . دروغ[3] . حیا[2] . حب دنیا[2] . حج[2] . خواب[2] . خداشناسی[2] . ارشاد[2] . تقوا[2] . حقوق[2] . چله نشینی[2] . توحیدی[2] . اهل بیت[2] . انتقاد[2] . انسان[2] . پرورش روح[2] . ترس[2] . اخلاق اجتماعی[2] . آخرت[2] . آرامش[2] . رزق و روزی[2] . دینداری[2] . ذکر[2] . رابطه با خدا[2] . زهد[2] . سعادت[2] . شخصیت[2] . شهادت[2] . شهوت[2] . سیر و سلوک[2] . شادی[2] . طلسم[2] . غضب[2] . فحش[2] . فکر[2] . فکر گناه[2] . قرب[2] . عمل[2] . عمل صالح[2] . عزاداری[2] . عزت[2] . گریه[2] . گذشت[2] . گناه و توبه[2] . معاشرت[2] . قلب[2] . کربلا[2] . کمال[2] . گوناگون[2] . هدف[2] . نماز صبح[2] . نفس[2] . مهدویت[2] . مهمانی . موسیقی . موفقیت . مومن . ناامیدی . نامحرم . نبوت . نسبیت . نفاق . نفرت . نفس اماره . نقش زنان . معیشت . مهار نفس . نماز قضا . نماینده،مجلس . همت و اراده . همسر . هنر . هو . هوس . واجب . نوحیدی . نیت . نماز جمعه . وحدت وجود . ورزش . ولایت فقیه . ولایت مداری . یاد خدا . کرامت، شفای بیماران . کربلا، عاشورا . لباس . لذت نماز . لعن . لواط . ماه رجب . مجادله . مجذوب، سالک . محاسبه . محبت . محبوبیت . محیط آلوده . مدپرستی، مدگرایی . کمال-خودشناسی-خودسازی . کینه . کم خوری . قلب سلیم . قهر . قیصر امین پور . کرامت . معرفت . معرفت خدا . معروف،منکر . معصومین . مسافرت . مسلمان واقعی . مصاحبه . گناهان صغیره . گرایش به بدی . گره در کار . عرفان کاذب . عریضه . عشق الهی . عشق مجازی . عصبانی . غذا خوردن . غرور . علم و عمل . عمر . عمره . قرب به خدا . قساوت . قضاوت . قطب . فنای فی الله . فیلم . قبر . قبولی عمل . قدرت . فطرت . فقر . غلفت . غم و غصه . طول عمر . ظرفیت . عاقبت به خیری . عبودیت . عجب و خودپسندی . شیعه . شیعه، شهادت طلبی . صحت عمل . صراط . صفات . صوفیه . طلبگی . طلبه . شادی و نشاط . شانس . سیره ائمه . سیاسی . سید حیدر آملی . سوال و پاسخ کوتاه 21 . شهید،شهادت . شناخت امامان . شخصیت ها . شرک . شکر . شلوار لی . سکس . سکولاریسم . سلامت . سلوک، عرفان، شیعه . سوء عاقبت . زیبایی . سالمندان . سالک، مجذوب . سختی ها . زبان . زنا . رابطه با دختران . رجبعلی خیاط . رحمت . رحمت خدا . دین داری . دین، وحی . خودسازی-رشد- . خودسازی-سیر و سلوک- . رضایت . رضایت خدا . رفاقت . روابط نامشروع . روزه . روشنفکر . آرزو . آرزوی مرگ . آزادی معنوی . ابتلا . آداب سلوک . احترام والدین . احضار ارواح . اخلاق اجماعی . اراده . اراده، گناه . ارامش . انتخاب، مجلس . امامان . امتحان . اعتماد به نفس . اعتکاف . اقتصاد . استجابت . استجابت دعا . استراتژی . اسلام . اسم ذات . اشک . اصولگرایی . تجلی . تجمل گرایی . تصوف و درویشی . تعادل . تغذیه . تفکر . پسر و دختر . پوشش . بصیرت- . بهشت، برزخ . بی نماز . بینش سیاسی . پائولوکوئیلو . پاکی قلب . پرخوابی . انسان، خوب و بد . انرژی . اهل بیت- . اولیای خدا . اینترنت . بخشش گناه . بخل .
 

مشترک شوید